بهداشت به معنی سلامتی است اما سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست.
فرد سالم علاوه بر اینکه بدنی سالم دارد.باید خوشحال و راضی هم باشد.
او توانائی برخورد با مشکلات، محرومیت ها و شکست ها را دارد و می تواند به راحتی همگام با دیگران زندگی کند.
او تنها از زندگی لذت می برد.
بلکه با این کار دیگران را هم به لذت بردن از زندگی علاقمند می نماید.
این فرد دیگران را آزار نمی دهد و به زحمت نمی اندازد.
چنین فردی که از نظر جسمی روانی و اجتماعی طبیعی است و روحیه خوبی نیز دارد می توانیم سالم بنامیم.
با توجه به تعریف بالا می توان بهداشت روان را به عنوان بخشی از بهداشت عمومی به حساب آورد.
یک انسان سالم هم جسمی سالم و هم روانی سالم دارد.
بنابراین اگر جسم کسی سالم بود ولی سلامت روانی نداشت نمیتوان گفت او انسان سالمی است.
با وجود اینکه اهمیت بیماریهای روانی کمتر از بیماریهای جسمانی نیست اما مردم بیماریهای روانی را کمتر می سناسند و در نتیجه به اندازه کافی به آنها توجه نمی کنند و در برخورد با این اشخاص آنها را به درمانگران سنتی می سپارند اینکار باعث ضرر و زیان به بیمار در اثر تأخیر در شروع درمان و یا درمان غلط می شود.
در بروز تشدید و دوام بیماریهای روانی عوامل زیادی دخالت دارند.
محیط ناسالم خانواده تجارب ناخوشایند در دوران کودکی مشکلات اجتماعی عوامل ارثی اختلات مغزی از عوامل مهم هستند بنابراین در پیشگیری از بروز بیماری باید به عوامل بروز آن توجه کرد.
بیماریهای روانی انواع مختلف دارند.
بعضی شدید و بعضی خفیف هستند.
بیماریهای روانی شدید: کسی که به ناراحتی شدید روانی مبتلا است خود را بیمار نمی داند، معمولاً اطرافیان متوجه بیماری او می شوند.
نشانه های اضلی بیماری شدید روانی عبارتند از: رفتارهای عجیب و غریب.
حرفهای بی ربط.
دیدن یا شنیدن چیزهایی که دیگران نمی بینند یا نمی شنوند.
عقیده های عجیب و غریب.
انجام ندادن کارهای ضروری و روزمره.
همه کسانی که به بیماریهای روانی (شدید) مبتلا هستند باید برای درمان به پزشک مراجعه نموده و برای مدت طولانی دارو مصرف کنند.
این داروها باید به موقع و به اندازه مورد نیاز مصرف شوند اگر بیمار داروهایش را به طور مرتب مصرف کند و خانواده او نیز کمک و حمایت لازم را بنماید وی سریعاً بهبود یافته و نیاز به بستری ندارد.
اگر بیماری بهبود پیدا نکرد بیماریش با ازدواج بدتر می شود.
ازدواج مانند فشار روانی جدید بر بیمار اثر می کند.
به این بیماران بعد از بهبودی می توان مسئولیت داد و در طول بیماری باید کسی بکار آنها نظارت داشته باشد.
از هر صد نفر یک نفر به بیماری شدید روانی مبتلا است.
بیماری خفیف روانی: کسانی که بیماری خفیف دارند از زندگی خود لذت زیادی نمی برند.
در ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند و گاهی اوقات نمی توانند کار خود را خوب انجام دهند.
بی استهایی بی خوابی گلایه های بیش از حد دلهره غمگینی وسواس علامت ناراحتی خفیف روانی است.
بیشتر اوقات بیماریهای روانی خفیف به صورت ناراحتیهای جسمانی ظاهر می شوند.
در این مواقع بیمار از دردهای مختلف احساس خستگی شکایت می کند.
بیماریهای روانی خفیف از این نظر اهمیت دارند که اگر زود تشخیص داده و درمان شوند فرد زندگی راحت تری خواهد داشت و با درمان به موقع از شدید شدن بیماری می توان جلوگیری کرد.
کسانی که به بیماری روانی خفیف مبتلا هستند بیشتر به مشاوه و راهنمایی احتیاج دارند تا دارو.
محبت حمایت و کمک به برطرف کردن نگرانی های بیمار تفریح سالم رفت آمد با دوستان و نزدیکان می توانند به این بیماران کمک کنند.
از هر 10 نفر یک نفر از بیماری خفیف روانی رنج می برد.
در خود فرو رفتن، غمگینی شدید، نا امیدی، عدم علاقه و میل نسبت به کارهای روزمره، گریه بدون دلیل، کاهش وزن و بی اشتهایی شدید، علائم اصلی افسردگی می باشند.
بمناسبت هفته بهداشت روان 23 تا 30 مهرماه - افسردگی بیشترین ناراحتی روانی که در اقشار جامعه دیده می شود، افسردگی است و چه بسا بسیاری از افراد از افسردگی روحی خود، مطلع نیستند.
عمدتاً افسردگی از ناراحتیهای کوچک شروع، و گاهاً بصورت رفتارهای خطرناکی چون، اقدام به خود کشی و … بروز می کنند.
طی تحقیقاتی که صورت گرفته افسردگی ها، ریشه در: یکنواختی های زندگی، خستگی ها، تلقینات منفی، عدم تحرک، خیال پردازی، مرور خاطرات در حد افراط ( حتی خاطرات شیرین گذشته )، نداشتن روح سرزندگی، شور و نشاط، زود رنج بودن، رفت و آمد به مکان های ناراحت کننده و ساکت ( درحد افراط ) بیکاری، عدم احساس سودمندی و مفید بودن، ترس و بی خوابی و … دارد.
که با مدنظر قرار دادن موارد فوق و مراعات آنها، می توان تا باندازه ای از پیدایش حالات افسردگی در خود، جلوگیری کرد.
لبخند: (( خنده دوای هردردی است )) این گفته از قدیم ضرب المثل ها و بریده کلامها شده است.
و امروزه به عنوان یک اصل ثابت گردیده.
خنده ای که از ته دل باشد، می تواند بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری را در فرد خنثی کرده و زمینه مساعد را برای رشد سایر ابعاد مثبت روانی، فراهم آورد.
به عنوان مثال: فردی از بسیاری از اعضای خود، فلج شده بود و تنها چند عضو او قادر به حرکت جزئی بودند.
وی که در تمام عمر خود متانت را بهانه کرده و نمی خندیده است، تصمیم می گیرد حال که تنها و بیکار شده است بقیه عمر خود را بخندد.
بنا به گفته خود او، وی از تماشای فیلم های کمدی، شروع می کند و شبانه روز خود را با لودگی و شوخی طی می کند و طی مدت کوتاهی، بطور معجزه آسا سلامت خود را بدست می آورد.
همینطور دانشمندان روانشاس تحقیق بسیار جالب و تکان دهنده ای در مورد عصبانیت و تأثیر آن بر بدن انجام داده اند.
آنها مقداری از خون افرادی را که ترس یا خشم شدیدی را پشت سر گذاشته اند را به خوکچه های هندی تزریق کردند و جالب اینجاست که خوکچه های هندی در کمتر از 2 دقیقه مردند حال تصور کنید.
که این سموم با بدن چه می توانند بکنند !!
پس سعی کنیم همواره خونسرد باشیم و صورت ما خشم و ناراحتی به خود نگیرد.
اما در مورد خنده نباید افراط و زیاده روی نامعقول کرد.
باید توجه داشت خنده بی مورد و بیخودی نیز دل را می میراند.
پس باید حد تعادل را حفظ کرد ه و با رعایت شئونات اجتماعی، برنامه ریزی درستی برای خنده کرد.
توجه داشته باشید هیچ وقت احساسات خود را سرکوب نکنید اگر نیاز به خنده دارید ولی مکان مناسبی نیست، بلافاصله بعد از اینکه به اتاق خود رفتید، با تصور آن حادثه یا منظره خنده آور، بخندید.
پس، عصبانیت یک فاکتور منفی و خنده و لبخند یک فاکتور مثبت در سلامتی روانی و جسمانی فرد است.
تلقین: تلقین در حال حاضر به عنوان، یک قدرت فوق العاده، در تغییر جسم و روح آدمی، در بین اندیشمندان روانشناس، مطرح است.
تلقین منشأ بسیاری از خو شی ها و ناخوشی هایی است که در زندگی ما رخ می نماید و تنها خود ما و اندیشه ما مسئول است و ما با طرز تفکر خاص خود، آنها را رقم می زنیم مؤفقیتها و شکستهای ما، خوشی ها و ناخوشی های ما، در گرو برداشت فکری خاصی است که ما از خودمانه، اطرافیان و زندگی داریم.
تلقین در حال حاضر به عنوان، یک قدرت فوق العاده، در تغییر جسم و روح آدمی، در بین اندیشمندان روانشناس، مطرح است.
((ما همیشه همان چیزی را جذب می کنیم که انتظار آن را داریم و جهان همواره با ما به گونه ای رفتار می کند که ما خود را لایق آن می دانیم )) اگر معتقدیم که شکست می خوریم و شکست همراه همیشگی ماست، مطمئن باشید که همیشه و تا وقتی که این طرز تفکر خاص و این دیدگاه با شماست، شکست خواهید خورد.
اگر بگوئید من خوش شانس هستم، همیشه شانس با شما خواهد بود.
اگر باور ندارید، امتحان کنید.
اگر باورهای خود را تقویت کنید، می توانید زندگی خودتان را، خودتان با اراده خودتان، با سلیقه خودتان توأم با تلخی و شیرینی بکنید و کوچکترین مسائل زندگیتان را در اختیار خود بیاورید.
اولین گام، دوست داشتن هدف است.
هر شب قبل از اینکه بخوابید، خود را در حالتی مجسم کنید که به آرزوی خود رسیده اید.
اگر می خواهید پولدار شوید، هر روز چندین بار در حالی که کاملاً در آرامش هستید، تکرار کنید که من پولدار می شوم من پول را دوست دارم.
پول لازمه زندگی است.
توجه داشته باشید که، شما از پول بدتان نمی آید و به آن معتقدید.
روشهای عملی درمان افسردگی یکی از شایعترین و پرنفوذترین اختلالات خلقی در قرن حاضر افسردگی است که متأسفانه در میهن پرافتخار اسلامی ما نیز شایع است.
به طور کلی عوامل موجد افسردگی را به ترتیب زیر می توان بر شمرد.
عوامل اجتماعی، شیمیایی و تغییرات آب و هوایی ( در مناطق ابری و پرباران مثل شمال کشور افسردگی بیشتر است ) برای شناسایی افسردگی شاخصهای زیر قابل توجه هستند: احساس دلتنگی، آزردگی درونی و تمایل به تنهایی و گریستن احساس از دست دادن لذت نسبت به امور لذت بخش و تأثیرگذاری این احساس روی عملکردهای شخصی و اجتماعی فرد افزایش و کاهش وزن ( در کودکان بیشتر به صورت افزایش وزن است ) اختلال خواب به صورت بدخوابی و بیخوابی احساس ممتد گناه و بی ارزشی استغال ذهنی در مورد مرگ احساس خستگی و فقدان انرژی و کندی در فعالیتهای حرکتی کاهش توانایی تفکر و تمرکز و داشتن نوعی حالت بلاتکلیفی و بلاتصمیمی اگر از موارد یاد شده 5 علامت به مدت دو هفته حضور دائمی داشته باشد و ناشی از اختلال فیزیکی یا از دست دادن یار و عزیز نباشد شخص مبتلا به افسردگی است.
افسردگی در بین زنان دو برابر مردان بوده و دلیل آن نیز تغییرات هورمونی اضطرابهای فیزیولوژیک در نزد زنان است.
تأکید اصلی روان شناسان در خصوص علت شناسی افسردگی به نوع تفکرات افراد بستگی دارد.
آنها معتقدند که شرایط و مؤقعیتها نیستند که باعث ناراحتی و افسردگی می شوند بلکه نوع تفکر و شناخت ما از محیط پیرامون و تفسیر های اشتباه موجب پریشانی ما می شوند.
مهمترین خصیصه افراد افسرده نسبت دادن اتفاقات منفی و کوچک به خود و بزرگ نمایی آنهاست.
حال خلاصه ای از تکالیفی که باید افراد افسرده برای درمان انجام دهند ذکر می شود.
توجه فرد به رویدادهای مثبت و خوش زندگی و جایگزینی کلماتی مثل “ بعضی وقتها ” به جای اینکه گفته شود “ من همیشه شکست می خورم ” افزایش فعالیتهای فردی و اجتماعی و کاهش کشمکشهای خانوادگی رفتن به سفرهای کوتاه و خواندن کتابهای امید بخش حضور در محیطهای جمعی و شلوغ مثل رفتن به میهمانیها پوشیدن لباس رنگ روشن و شاد بخصوص در منزل تغییر هراز چندگاه دکوراسیون منزل و حذف محرکهای موجود در منزل مثل نوارهای موسیقی غمگین دیدن فیلم کمدی به اتفاق جمع قدم زدن در محیطهای جذاب و آرام مثل پارک نوشتن انشاء و کشیدن نقاشی و انجام امور هنری با موضوعات خوشایندی مثل بهار، گل، پرنده و … افراد افسرده باید هدفها را شناسایی و اولویت بندی کنند.
و تصمیم بگبرند سپس با امیدواری به خوبیها اندیشده و مثبت نگری را پیش گیرند زیرا تنها راه درمان افسردگی تغییر در نوع برداشتها و تفکرات در سایه بکارگیری روشهای گفته شده یا مددخواهی از یک مددکار، روانشناس یا حتی یک دوست خوب است.
بیائید سعی و همت نمائیم تا آینده را تباه نسازیم و خودشناسی را سرلوحه زندگی قرار دهیم.
نشانه های سلامت روان برگرفته از آیات و روایات قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف گزینش ایمان به خدا و احساس تعهد و تکلیف نسبت به خداوند و دوری از قدرتهای ضد خدا احساس امنیت دیگران از گفتار و رفتار فرد انجام بموقع هرکار با توجه به شرایط زمان و مکان برنامه ریزی و کوشش در امور مفید و دوری از هرکار بی فایده قدرت تحمل نسبت به مردم و مدارای با آنها حسن خلق تقسیم وقت خود و توجه به سه نیاز اصلی انسان ( زندگی روزمره، معاد، تمایل به لذت جوئی ) کوشش در دست یابی به علم و حکمت حتی با از دست دادن رفاه خود رازداری و کنترل گفتار عدم خودپسندی برداشت واقع بینانه از جهان، توجه به نشانه های خداوند و پندگرفتن از تاریخ و تجارب دیگران علی معیارهای ایدآل سلامت روانی را بصورت زیر شرح می دهند: « اصول کافی جلد 1 ص22» تا چند صفت در انسان نباشد، عقلش کامل نشده است، مردم از کفرو شرارتش در امان و به نیکی و هدایتش امیدوار باشند.
زیادی دارائیش را ببخشد و زیادی گفتارش را نگهدارد.
بهره او از دنیا به مقدار قوتش باشد.
تا زنده است از دانش سیر نشود، لذت با خدا را از عزت غیر خدا دوست تر دارد.
نیکی اندک دیگران را زیاد و نیکی بسیار خود را اندک شمارد.
همه مردمان را از خود بهتر و خود را از همه بدتر داند و این تمام مطلب است.