4 چکیده: در این پژوهش تأثیر دو شیوه پیادهروی، تداومی و تناوبی در سراشیبی بر آنزیمهای CPK و LDH سرم در پسران مبتدی 15 تا 18 ساله بررسی شد.
19 پسر غیرورزشکار 15 تا 18 ساله (10 نفر در گروه فعالیت تداومی و 9 نفر در گروه تناوبی)، به صورت تصادفی از مدارس شهر همدان شرکت داشتند.
اندازهگیری برخی از مشخصات آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک آنها مانند: سن، قد، وزن، محیط ران، درصد ضربان قلب ذخیره و ظرفیت هوازی (با روش 170 PWC روی دوچرخه کارسنج) در دو گروه همسان بود.
صبح ناشتا پس از نمونهگیری پیش آزمون، افراد به ارتفاع 3000 متری کوه الوند انتقال یافتند تا 14 کیلومتر را با زمان 120 دقیقه و با شیب معین به طرف پایین کوه، پیادهروی نمایند.
گروه فعالیت تداومی بدون استراحت، 14 کیلومتر را با شدت درصد ضربان قلب ذخیره معادل میانگین ضربان در دقیقه پیمودند.
گروه تناوبی مجاز به 23 قیقه استراحت تناوبی (در هر 3 کیلومتر5 دقیقه) بودند و تحت شدت درصد ضربان قلب ذخیره، معادل میانگین ضربه در دقیقه همین مسافت را طی کردند.
پس از پایان فعالیت و در 24 و 72 ساعت ریکاوری باز هم نمونهگیری به عمل آمد، تا رفتار فیزیولوژیک آنزیمهای CPK و LDH به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی درد در پاسخ به فعالیت پیادهروی مورد بررسی قرار گیرد.
اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازهگیریهای تکراری و آزمون t تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر به دست آمد.
میزان غلظت CPK در هر دو گروه تداومی و تناوبی افزایش داشته است و اوج آنزیم CPK در 24 ساعت ریکاوری (IU/L 554) معنیدار بود.
با آنکه انباشت LDH روند افزایشی داشته است.
(IU/L 292)، اما، با الگوی تغییرات CPK در ریکاوری متفاوت میباشد.
این یافتهها نشان میدهد که، پایین آمدن از ارتفاعات به دو شیوه بدون استراحت یا با استراحت از جنبه اثرگذاری بر نشانگرهای CPK و LDH با هم تفاوتی ندارند.
× واژههای کلیدی: آنزیم CPK، آنزیم LDH، فعالیت تداومی، فعالیت تناوبی، انقباض برونگرا.
مقدمه ورزش و حرکت موجب رشد و توسعه فعالیت سیستمهای تشکیلدهندهی بدن همانند افزایش ظرفیت سیستم قلبی- عروقی، افزایش در ظرفیت حیاتی ریهها و جذب اکسیژن، تقویت سیستم عضلانی جهت بهبود اعمال روزمره و بهبود فیزیولوژیک تطابق انسان با شرایط مختلف محیطی میگردد.
به همین دلیل، عدهای از مردم در خصوص نقش مهم فعالیت بدنی آگاهی لازم را کسب نموده و به شرکت در رشتههایی نظیر: پیادهروی، کوهنوردی، ورزشهای صبحگاهی و همگانی که به امکانات زیادی نیاز ندارند، روی آوردهاند.
کوهنوردی فعالیتی همگانی، مفرح و تابع روابط گروهی میباشد که، تحت تأثیر شرایط محیطی از جمله: شیب مسیر، ارتفاع از سطح دریا و فصل فعالیت قرار میگیرد.
در این ورزش، استراحتهای کوتاه بین فعالیت به ازای هر ساعت، 10 دقیقه حایز اهمیت است، البته باید از استراحتهای طولانی مدت بهخصوص در هوای سرد اجتناب ورزید (7).
در این زمینه بیتوجهی به شدت کار، مدت و نوع انقباض عضلانی ممکن است موجب آسیب بافت شود که به آزردگی عضلانی اطلاق شده است.
یعنی، هنگامی که، ساختار و عملکرد عضلات اسکلتی دچار حالت ناخوشایند و درد میشوند که، بیشتر در نتیجه فعالیتهای برونگرا بروز میکند.
در طول این مدت از قدرت عضلانی کاسته شده و عضله به حالت سست و ناکارآمد، باقی میماند و ممکن است تا چند روز ادامه داشته باشد (12، 11، 3).
این پدیده که در پیشینه علوم ورزشی به آن کوفتگی یا آزردگی عضلانی اطلاق میشود، در سالهای اخیر مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته است.
در همین مدت نشانگرهای بیوشیمیایی کوفتگی CPK و LDH به داخل خون ترشح میشود.
غلظت این دو آنزیم در عضلات اسکلتی و میوکارد بیشتر است (11).
برخی از این آنزیمها که به درون سرم راه یافتهاند، از سلولهای آسیبدیده منشأ میگیرند.
افزایش میزان آزادسازی آنزیمها در گردش خون ممکن است حتی، بدون نکروز بافتی اتفاق افتد.
آنزیم لاکتات دهیدروژناز، روند اکسیداسیون برگشتپذیر لاکتات به پیروات را کاتالیز میکند و به نحو گسترده در نسوج پستانداران پراکنده است (14، 1).
تغییرات این آنزیم دیرتر از کراتین کیناز رخ میدهد و غلظت آن در ظرف 24 تا 48 ساعت پس از تحریک شروع به افزایش کرده و در 3 تا 6 روز به حداکثر میرسد و پس از 8 تا 14 روز به حد طبیعی باز میگردد.
میزان طبیعی این آنزیم در پلاسما u/|lit 250-60 است (1).
فعالیت LDH در پاسخ به تمرینات استقامتی کاهش مییابد.
اما، این آنزیم محدودکنندهی گلیکولیز به شمار نمیآید.
دگرگونی در سطح فعالیت LDH در روند گلیکولیز چندان اهمیتی ندارد.
در پاسخ به ورزشهای سرعتی فعالیت این آنزیم افزایش مییابد (2).
فعالیت آنزیمی CPK در مسیر تبدیل کراتین فسفات به کراتین است.
کراتینی که توسط سلولهای کبدی ساخته میشود، به کمک جریان خون به عضلات انتقال یافته و در حضور ATP و CK به کراتین فسفات (ترکیب پرانرژی) تبدیل می شود (6).
تغییرات آنزیمی هنگام ورزش و ریکاوری اندازهگیری فعالیت آنزیمهای سرم برای درک اختلالات عضلانی اهمیت دارد.
با وجود این، ممکن است در اثر آسیبهای عضلانی برخی آنزیمها افزایش یابند.
کراتین کیناز احتمالاً مهمترین نشانگر حساس آسیب بافت عضله میباشد (14، 6، 4).
اگر چه در انواع فعالیتهای بدنی مانند بوکس، کشتی، فوتبال و بسکتبال فعالیت آنزیمی CPK بررسی شده است.
اما، در فعالیتهایی که فرد وزن بدن را تحمل میکند، مانند دویدن، بهخصوص فعالیت در سرازیری افزایش بیشتری مییابد و بالعکس، در فعالیتهایی که وزن تحمل نمیشود، مانند شنا، دوچرخهسواری، قایقرانی این افزایش آنزیمی کمتر بوده است (8).
فعالیت CPK بعد از یک تا دو روز ریکاوری به اوج خود میرسد و شدت بالاتر فعالیت بدنی، عملکرد تام CPK را افزایش داده و پایداری نقطه اوج آن را در ریکاوری طولانیتر میکند.
در این زمینه 24 برابر افزایش فعالیت CPK بعد از 35 مایل پیادهروی، اسکی، ماراتن و دوچرخهسواری در مسافتهای طولانی گزارش گردیده است.
درجه پاسخگویی آنزیم وابسته به شدت تمرین میباشد.
که افزایش CPK در فعالیتهای بدنی سخت و سنگین بیشتر است.
(7) دامنه تغییرات فعالیت آنزیمی سرم ورزشکاران به دلیل سازگاری با ورزش، کمتر از افراد ناورزیده است.
در این میان آنزیمهای لاکتات دهیدروژناز و آلدولاز به عنوان شاخصهای معتبر آسیبهای بافتی مطرح شده است.
این آنزیمها متعاقب ورزش پیوسته افزایش مییابند.
(4) گویزنیک[1] و همکاران وی جهت مطالعه آسیب عضلانی پس از فعالیت بدنی طولانیمدت، نشانگرهای بیوشیمیایی خون، لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز را اندازهگیری کردند.
آنها نمونههای خون سیاهرگی 8 دونده استقامت که در مسابقه 100 کیلومتر شرکت کرده بودند و 8 ورزشکار مسابقه سهگانه (3 کیلومتر شنا، 120 کیلومتر دوچرخهسواری و 32 کیلومتر دویدن) در شرایط قبل، بلافاصله و 4 روز پس از مسابقه را بررسی کردند (13) نتایج نشان داد که در آغاز ریکاوری افزایش معنیداری در هر دو آنزیم CPK و LDH دیده شد.
اما، این افزایش در دوندههای 100 کیلومتر بالاتر بود و سطح CPK و LDH پس از پایان 4 روز از مسابقه در هر دو گروه تقریباً به سطح استراحت بازگشته بود (13).
در تحقیق آزمایشگاهی، تأثیر دو نوع فعالیت شدید و کوتاهمدت و فعالیت سبک و طولانی روی آنزیمهای CPK و LDH عضلات موشها مورد بررسی قرار گرفت.
بررسیها نشان میدهد که، فعالیت شدید و کوتاهمدت توان و ظرفیت گلیکولیتیک را افزایش داده در حالی که فعالیت زیر بیشینه و طولانیمدت تنها کارایی اکسیداتیو را بالا میبرد (12).
در مطالعه بر روی موشها پس از 2، 12، 48 و 96 ساعت ریکاوری یک فعالیت 90 دقیقهای دویدن در محیطهای سربالا و سرپایین با شیب 5/13 درصد و سرعت 17 متر در دقیقه به صورت اینتروال، افزایش CPK پس از هر دو شیوه در ریکاوری 2 ساعت پس از تمرین یکسان گزارش شد و بیشترین افزایش CPK در 48 ساعت پس از دویدن در وضعیت سرازیری مشاهده شد (14).
روش تحقیق: جامعه آماری شامل 19 دانشآموز پسر 15 تا 18 ساله مبتدی بود که به صورت تصادفی از بین دانشآموزان مقطع متوسطه شهر همدان انتخاب شدند و سابقه عضویت منظم در تیمهای ورزشی را نداشتند.
متغیرهای مستقل شامل: 1- پایین آمدن از ارتفاع 3000 متر تا ارتفاع 2000 متر (مسافت 14 کیلومتر).
2- برانگیختگی انقباض برونگرا به دو گونه پیادهروی تداومی و تناوبی به سمت پایین کوه.
و متغیرهای وابسته شامل: تغییرات آنزیمهای CPK, LDH در مراحل قبل، بلافاصله، 24 و 27 ساعت پس از فعالیت میباشد.
مراحل اجرای آزمون: برای اندازه گیری توان هوازی و تخمین سطح آمادگی اولیه دانشآموزان از آزمون زیر بیشینه استراند[2] (170[3]PWC-) روی دوچرخه کارسنج (ارگومتر) استفاده شد (4).
مراحل اجرای آزمون: برای اندازهگیری توان هوازی و تخمین سطح آمادگی اولیه دانشآموزان از آزمون زیر بیشینه استراند (170PWC-) روی دوچرخه کارسنج (ارگومتر) استفاده شد (4).
جدول 1ـ مشخصات آنتروپومتریک و مراحل اجرای فعالیت زیربیشینه، چرخ کارسنج دمای آزمایشگاه: 27 درجه سانتیگراد رطوبت محیط: 41% صبح به حالت ناشتا cc 3 خون از ورید آنتیکوبیتال دست نمونهها گرفته شد.
سپس افراد با خودرو به ارتفاع 3000 متری انتقال یافتند.
تا بدینوسیله، تأثیر انقباض کانسنتریک مهار شود.
با مستقر شدن در محل مرتفع و پس از 30 دقیقه استراحت کامل، ضربان قلب و فشار خون آرامش با استفاده از دستگاه دیجیتال در هر دو گروه تداومی و تناوبی به همراه درجه حرارت و درصد رطوبت محیط ثبت گردید.
سنجش ضربان قلب فعالیت در گروه تداومی بدین نحو بود که آزمودنیها پس از رسیدن به مکان معین (ارتفاع 2500 و 2000 متر) مجاز به ایست یا استراحت نبودند و در حالی که ضربان قلب نفر معین به حالت ایستاده اندازهگیری میشد، افراد دیگر در همان موضع مسیر عرض جاده را به صورت مورب (رفت- برگشت) طی میکردند تا از افت ضربان قلب فعالیت جلوگیری شود.
این شیوه امکان تعیین ضربان قلب باقیمانده گروه را میسر میکرد.
در ارتفاع 2500 و 2000 متر پایانی، همان متغیر انتخابی در ارتفاع 3000 متر اندازهگیری میگردید.
پس از پایان فعالیت پیادهروی در ارتفاع 2000 متر، افراد برای دومین نوبت خونگیری به آزمایشگاه منتقل شدند.
24 ساعت بعد سومین نوبت خونگیری و سرانجام 72 ساعت پس از فعالیت پیادهروی آخرین مرحله خونگیری انجام شد.
در اجرای عملیات، گروه دوم همان برنامهی گروه اول را اجرا کردند، با این تفاوت که پس از هر سه کیلومتر پیادهروی 5 دقیقه استراحت متناوب اختصاص می یافت و در 2 کیلومتر آخر تا رسیدن به ارتفاع 2000 متر، زمان 3 دقیقه استراحت منظور شد که در مجموع 23 دقیقه استراحت اعمال گردید.
برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از روش آنالیز واریانس ویژه دادههای تکراری و تیتست مستقل در محیط نرمافزاری SPSS استفاده شد.
همچنین در تهیه نمودارها از نرمافزار Excel استفاده شد و سطح معنیدار آماری برابر 05/0= P منظور گردید.
یافتههای تحقیق: نمودار 1ـ تغییرات CPK قبل از فعالیت و مراحل ریکاوری، فرود از کوه بررسی تغییرات CPK گروه تداومی در چهار مرحله زمانی، نشان میدهد که پس از قطع پیادهروی از کوه به شیوه تداومی، افزایش CPK در سرم خون افراد تا 24 ساعت ریکاوری به اوج خود رسیده است.
نمودار 2ـ تغییرات LDH قبل از فعالیت و مراحل ریکاوری فرود از کوه غلظت LDH در گروه تداومی نسبت به حالت استراحت، تغییر افزایشی داشته است اما این الگو در چهار مرحله زمانی تفاوت معنیدار نداشته است.
نمودار 3ـ تفاضل تغییرات CPK در مراحل مختلف ریکاوری با پیشآزمون در بررسی تفاضل تغییرات CPK در مراحل مختلف استراحت و پیشآزمون، سطح معنیدار نوبت اول با دوم و نوبت اول با سوم ناشی از افزایش CPK بلافاصله پس از قطع فعالیت و 24 ساعت ریکاوری در گروه تداومی میباشد.
افزایش اوج CPK در نوبت سوم و کاهش آن در نوبت چهارم تا سطح پیشآزمون موجب معنیدار شدن این دو مرحله شده است.
نمودار 4ـ تفاضل تغییرات LDH در مراحل مختلف ریکاوری با پیشآزمون نمودار 5 ـ تغییرات CPK قبل از فعالیت و مراحل ریکاوری فرود از کوه بررسی تغییرات CPK در گروه تناوبی همگون با گروه تداومی است.
از سوی دیگر CPK پس از 24 ساعت ریکاوری در هر دو گونه تناوبی و تداومی به اوج خود رسیده است.
نمودار 6 ـ تغییرات LDH قبل از فعالیت و مراحل ریکاوری فرود از کوه در گروه تناوبی، LDH پس از 72 ساعت ریکاوری بیشتر از سایر مراحل پسآزمون گزارش شده است.
این رخداد احتمالاً به دلیل حساسیت کمتر LDH نسبت به CPK در پاسخ به بروز آسیبهای عضلانی میباشد.
نمودار 7ـ تفاضل تغییرات CPK در مراحل مختلف ریکاوری و پیشآزمون افزایش CPK در نوبت دوم (بلافاصله) و نوبت سوم (24 ساعت) در برابر پیشآزمون موجب معنیدار شدن نوبت اول با دوم و نوبت اول با سوم شده است.
اختلاف بین نوبت دوم با سوم نیز به دلیل افزایش CPK در نوبت سوم معنیدار است.
اما اختلاف معنیدار بین نوبت دوم با چهارم و نوبت سوم با چهارم به دلیل کاهش CPK در 72 ساعت ریکاوری رخ داده است.
نمودار 8 ـ تفاضل تغییرات LDH در مراحل مختلف ریکاوری و پیشآزمون نمودار 9 ـ مقایسه مراحل زمانی چهارگانه تغییرات CPK در آزمودنیها در مقایسه دو شیوه فعالیت، از جنبه تغییرات غلظت CPK بین دو گروه تفاوتی مشاهده نمیشود.
نمودار 10 ـ مقایسه مراحل چهارگانه تغییرات LDH در آزمودنیها در مقایسه میانگین غلظت آنزیمهای CPK و LDH در گروههای پیادهروی تداومی و تناوبی بین مراحل سهگانه ریکاوری و پیشآزمون در دو گروه تفاوتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری ویژگیهای آنتروپومتری و ظرفیت عملی بین دو گروه تفاوت معنیداری نشان نداد، یعنی، هر دو گروه از جنبه سطوح کارایی قلبی عروقی، تحمل فشار کار معین و ترکیب بدن با هم همسان هستند.
بررسی پوتیگر نشان میدهد که میزان غلظت آنزیم CPK پس از فعالیت با نوع فعالیت بدنی و نوبت تکرارهای انقباضات برونگرا متفاوت است و بیشترین میزان افزایش CPK را تا 24 ساعت پس از فعالیت بیان کردند (10).
در تحقیق حاضر نیز افزایش CPK پس از 120 دقیقه راهپیمایی از ارتفاع 3000 متری در سرازیری در هر دو گروه با پیشینه مطالعات همخوانی دارد.
اما، هنگامی که دو گروه با یکدیگر مقایسه میشوند (نمودار 9)، رفتار آنزیمی در دو نوع فعالیت پیادهروی از سراشیبی، تفاوتی ندارند.
واکنش LDH در دو گروه تحقیق پس از فعالیت کوهنوردی، همانند CPK افزایش داشته است.
اما، این تغییر طی سه مرحله زمانی در گروه تداومی معنیدار نبود.
(نمودار 2 و 4) و تنها در گروه دوم، در مرحله 72 ساعت ریکاوری، معنیدار و به اوج خود رسیده است (نمودار 6).
LDH با درجه حساسیت کمتر از CPK در شناخت آسیبهای بافت عضلانی و میوکارد (14، 1) تحت فعالیت بدنی یکسان تغییرات افزایشی را ایجاد کرده است (9).
اوج افزایش LDH در گروه تناوبی متعاقب 72 ساعت ریکاوری مشاهده گردید.
این نکته، با شواهد علمی موجود که اوج افزایش LDH را در 24 تا 48 ساعت ریکاوری نشان میدهد، ناهمگون است.
این پدیده احتمالاً، به مدت یا شدت ورزش، نوع انقباض، سطح آمادگی و سازگاری ورزش افراد وابسته است.
در اجرای دو شیوه پایین آمدن از کوه به صورت پیادهروی (انقباض اکسنتریک) در پسران مبتدی 15 تا 18 ساله، تفاوت معنیداری مشاهده نشد (نمودار 10، 9).
به عبارت دیگر، اجرای هر دو روش پیادهروی در فرود از کوه از لحاظ انباشت نشانگرهای CPK و LDH به یک نسبت اثرگذار بوده است.
منابع 1- جان، برنارد، هنری.
(1372) “شیمی بالینی”.
ترجمه برزو، حسین.
انتشارات معاونت پژوهشی.
3- سندگل، حسین.
(1372) “فیزیولوژی ورزش”.
جلد اول.
انتشارات کمیته ملی المپیک.
4- فاکس و ماتیوس.
(1369) “فیزیولوژی ورزش”.
ترجمه خالدان، اصغر.
انتشارات دانشگاه تهران.
5- کرباسیان، عباس.
(1379) “بیوشیمی”.
انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان.
6- مقیم، علی.
(1380) “کوهنوردی در ایران”.
چاپ اول، انتشارات روزنه.
7- هارپر.
(1373) “بیوشیمی”.
جلد دوم.
ترجمه قاضی جهانی، بهرام.
انتشارات علمی فرهنگی.
7.
Castell, L, M., (1996) “Dose glutamin have a role- 488.
In reducing in factions in athletes.” Eur.J.
App Physiol., 73: 451 8.
Daniel, M.
O., et.al.
(1995) “Effects of electromyostimulation and strength training on muscle soreness, muscle damage and sympathetic activation.” J.
Sports sciences., 13:95-100.
9.
Johansson, P.
H., Lindstrom, L.
et al.
(1999) “The effects of preexercise strefching on muscular soreness tendernes and force loss following heavy eccentric exercise.” J.
Med.
Sci.
Sports., 9 (4): 219-225.
10.
Potteiger, J.
A., et, al.
(1992) “Effects varying recovery periods on muscle enzymes soreness and performance in baseball pitchers”.
Journal of Athletic.
Training., 27 (1): 27-31.
11.
Schwane, J.
A., et.
al.
(1983) “Delayed- onset muscular soreness and plasma CPK and LDH activities after downhill rinning”.
Medicine and science in sports and exercise., 15: 51-56.
12.
A., Watraus, B.
G., Johnson.
S.
R., and Armstrong, R.
B., (1983) “lactic acid related to delayed onset muscle soreness.” Physical and sport medicine., 11(3): 124-131.
13.
Song, T.
M., (1990) “Effect of anaerobic exercise on serum enzymes of young athletes.” J.
sports.
Phy.
Fitness., 30 (2): PP.
138-141.
14.
William, M.
A., (1977) “Factors in delayed muscle soreness.” Medicine and sciences in sports., 9 (1): 11-20.
متغیرهاگروه تداومیگروه تداومیگروه تناوبیگروه تناوبیمتغیرهامیانگینانحراف معیارمیانگینانحراف معیارسن (سال)4/1627/14/1688/0قد (سانتیمتر)16613/106/16542/7وزن (کیلوگرم)78/5517/1262/5690/9محیط ران (سانتیمتر)57/4652/555/4792/4لایه چربی زیرپوستی ران (میلیمتر)25/1598/311/1575/2سطح مقطع ران (سانتیمتر مربع)4/1474014927ضربان قلب استراحت (زنش در دقیقه)2/6970/67146/4ضربان قلب فعالیت (زنش در دقیقه)8/13800/118/14062/11ظرفیت هوازی (میلیلیتر در دقیقه)29/6089/1454/5763/9درصد ضربان قلب ذخیره6/535/5555/5