مقدمه» ابتدا با عرض سلام و خسته نباشید خدمت خانم اسدی دبیر پرورشی و مدیرها خانم ادیبپور و همچنین آموزش و پرورش ناحیه.
در ابتدا میگویم که زنگ پرورشی رسیده بود و خانم اسدی که وارد کلاس ما شد بعد از سلام کردن موضوعی را که آموزش و پرورش برای تحقیق آن را به مدرسه عرض کرده بود و بر عهدهی دانشآموزان همهی مدرسه بود صحبت کرد و ابتدا عنوان موضوع را که «عدالت» اصل آن است گفت و بخشهای آن را یکییکی برای ما توضیح دهد تا درتحقیق ما را یاری کند ما از بین این موضوعها «خانواده و نقش تأثیر آن در برقراری عدالت» را انتخاب کردیم که میتوانستم به کمک دوستم و سایر افراد به عنوان خانم اسدی و مادر و پدر گرامی ما را در این کار یاری کردند که از آنها متشکریم و توانستیم به دنبال این، کتابها و منابع زیادی و همچنین سایتهای اینترنتی این موضوع را به پایان برسانیم و از آنها خیلی سپاسگذاریم.
«با تشکر بسیار» زهرا دهقان و زینب فیضاللهزاده «عدالت از نظر علی(ع) در خانوادهی اجتماعی» «لقد ارسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس ولیعلم الله من ینصره رسله بالغیب ان الله قوی عزیز» «حدید آیهی 25» «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان وایتائ ذیالقربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون» «نحل آیهی 90» این دو آیهی کریمه از دو سوره است و هر کدام در یک جایی از قرآن است آیهی اول آیهی بیست و پنجم از سورهی حدید است و آیهی دوم آیهی نودم از سورهی نعل است البته در هر دو آیه از یک مطلب یاد شده و آن موضوع عدالت است البته هر آیه مطلب اضافهای نسبت به دیگری دارد.
در آیه اول میفرماید «ما، پیغمبران خود را به دلایل روشن فرستادهایم و همراه آنها کتاب و مقیاس و وسیله اندازهگیری فرستادیم تا مردم بر میزان عدالت عمل کنند، آهن فرستادیم که فلزی و محکم و با صلابت است و منافعی برای حیات بشر دربر دارد!
علت دیگر فرستادن پیغمبران این است که آمدن آنها وسیلهای امتحانی باشد و معلوم و روشن شود که چه کسی به یاری حق و اهل حق میشتابد و چه کسی نمیشتابد، خداوند نیرومند و غالب است.
در آیهی اول هدف کلی ادیان آسمانی را برقرار شدن موازین عدالت ذکر میکند و در آیهی دوم به عنوان یک اصل از اصول و مبانی کلی اسلام و به عنوان معرفی روح اسلام میفرماید خداوند به عدل و احسان امر میکند و از فحشاء و زشتکاریها و بدیها و ظلمها نهی میکند.
موضوع عدل و احسان خصوصا موضوع عدل، گذشته از این که در خود قرآن کریم مکرر ذکر شده در تاریخ اسلام و در میان مسلمین فصلی طولانی دارد چه از نظر علمی در تاریخ اسلامی و چه از نظر علمی و اجرایی در تاریخ اجتماعی و سیاسی جامعه و چون واقعا یکی از ارکان اسلام اصل عدل است.
شایسته است در اطراف آن صحبت شود و مخصوصا ما شیعیان که یکی از اصول دین را عدل میدانیم.
«عدل از اصول دین در خانواده» اصول دین را پنج چیز میشماریم، توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد.
عدل و امامت اختصاصا در شیعه از اصول دین شمرده شده، و گاهی این دو را به نام دو اصل مذهب مینامند که البته مقصود این است که از نظر اسلامشناسی این مذهب و از دیدهی پیشوایان این مذهب، عدل و امامت هم از اصول اسلام است، پس معلوم میشود از نظر مذهب و طریقهی ما اصل عدل بسیار مهم است، پس معلوم میشود که در ردیف مسائلی از قبیل مسائل اخلاقی خانواده نیست لذا، به همین مناسبت به این شبهای عزیز که فرصتی هست تا حدی که مقدور است از اطراف این اصل و تاریخچهی آن که با سرنوشت ما و وضع حاضر ما بستگی دارد مطالبی به عرض شنوندگان میرسانیم.
به علاوه اینکه این شبها تعلق دارد به امام عادل علی الاطلاق، مجسمهی عدل و مساوات، شیفتهی حق و انصاف، نمونهی کامل بشر دوستی و رحمت در جهت و احسان: مولای متقیان علی(ع) کسی حتی دیگران دربارهاش گفتهاند قاتل او همان عدل و مساواتش بود.
دشمنی طاووس آمد پراو ای سباشه را بکشته فراو گفت من آن آهوم کزنا فافی ریخت آن صیاد خون صاف فن «جود و عدل در خانواده از دیدگاه اخلاق فردی» علماء اخلاق جود را از عدل بالاتر دانستهاند، اما علی مرتضی(ع) درکمال صراحت میگوید عدل به این دلیل و این دلیل از جود بالاتر است.
البته این دو نظر از دو زاویه و دو دیدگاه است: اگر تنی از جنبهی فردی و اخلاق شخصی مطلب را مطالعه کنیم جود از عدل بالاتر است.
ازنظر ملکات اخلاقی، ملکه جود و ایثار بالاتر است از ملکهی عدالت، زیرا شخصی عادل از آن جهت که شخصاًو ازنظر اخلاق شخصی و فردی عادل است در این حد از کمال انسانی است که به حق دیگران در خانواده تجاوز نمیکند و مال کسی را نمیبرد، متعرفی کسی نمیشود، اما آن که خود میکند و ایثار مینماید نه تنها مال کسی را نمیبرد بلکه از مال خود دسترنج خود به دیگران جود میکند، نه تنها نوبت کسی را نمیگیرد، نوبت خود را هم احیاناً به دیگران میدهد نه تنها بر کسی جراحتی وارد نمیاورد بلکه در بیمارستانها و میدانهای جنگ و در کلبهها و خانههای بینوایان به سروقت بیماران و مجروحین میرود، دارویی به کامشان میریزد مرهمی بر جراحتشان میگذارد، مجاناً شغل پرستاری بیماران را برای خود انتخاب میکند، نه تنها خون کسی را نمیریزد بلکه حاضر است خون خود فدای خیر جامعه کند.
پس از نظر ملکات اخلاقی و صفات شخصی البته جود از عدل بالاتر است، بلکه طرق قیاس هستند.
«جود بهتر است یا عدل؟» اول جملهای که از خودش در جواب سؤالی نقل میکنیم کسی از علی مرتضی سلامالله علیه پرسید آیا جود بهتر است یا عدالت؟
«ایهما أفضل العدل ام الجود؟
فقال علیه السلام: العدل یصنع الامور مواضعها و الجود یخرجها فی جهتها.» فرمود عدل بهتر است از جود به دلیل اینکه عدل هرچیزی را در جای خود قرار میدهد و هر حقی را به جای حق واقعی خود میرساند، اما جود و بخشش، امور را و جریانها را از حمل خودشان و مدارشان خارج میکند.
جود این است که آدمی از حق مسلم خود صرفاً نظر کند، به دیگری که صاحب حق نیست جود کند، پس جود اشیاء را از موضع خود خارج میکند.
عدل وضع نعمتی بر موضعش نی عبوبیفی که باشد ابکش موضع رخ شه نهی، ویرانی است موضع شه، پیل هم نادانی است «و العدل سائل عام و الجود عارض خاص» دیگر این که عدالت سائس و اداره کننده، عموم است.
چیزی است که پایه و مبنای زندگی عمومی و اساس مقر است، اما جود و بخشش یک حالت استثنایی است که در موقع خاص یکی از افراد خانواده به دیگری میکند.
جود و ایثار را نمیتوان مبنای اصلی زندگی عمومی قرار داد و براساس آنها مقررات و قانون، وضع و آن را اجرا کرد.
اگر جود و احسان و ایثار تحت قانون و مقررات لازم الاجراء درآید دیگر جود و احسان و ایثارنامه ندارد و به اصطلاح از وجودش عدمش لازم میآید، جود و ایثار وقتی است که هیچ قانون و مقررات حتمی و لازمالاجراء نداشته باشد و آدمی صرفاً به خاطر کرم و بزرگی وادی و گذشت و نوع دوستی و بلکه حیات دوستی جود کند، پس بنابراین عدالت از جود بهتر است.
این بود جواب علی مرتضی(ع) در مورد افضلیت و بهتر بودن عدل از جود: «هرگز یک انسانی که تفکر اجتماعی ندارد و با مقیاسهای فردی اندازهگیری میکند، این طور جواب نمیدهد، نمیگوید عدل از جود بالاتر است امام علی(ع) در این منتهی بسیار پرقیمت خود به عدل از نظر اجتماعی نگاه میکند و با مقیاس اجتماعی اندازهگیری میکند، این سخن سخنی کلی است که فلسفه اجتماعی روشنی دارد.
«جود و عدل از نظر اجتماعی» اما از نظر زندگی اجتماعی چطور؟
از نظر زندگی اجتماعی و از جنبه پر وحی که افراد اجتماع را به صورت یک واحد در میآورد، از این نظر که بنگریم میبینیم که عدل از جود بالاتر است.
عدل در اجتماع به منزلهی پایههای ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلهی رنگآمیزی و نقاشی و زیست ساختمان است، اول باید پایهدرست باشد بهر نوبت به زینت و رنگآمیزی و نقاشی میرسد.
اگر خانه از پای بست ویران است دیگر چه فایدهای که «خواجه در بند نقش ایوان باشد.» اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بینقاشی و بیرنگآمیزی هم میتواند زندگی کرده ممکن است ساختمان فوقالعاده نقاشی خوب داشته باشد و ظاهرش جالب باشد اما چون پایه خراب است یک باران کافی است آن را برسد آن خراب کنند.
به علاوه جودها و احسانها و ایثارهایی که در مواقعی خوب و مفید است و از نظر جود کننده فضیلتی بسیار عالی است از نظر گیرنده فضیلت نیست، حساب او را هم باید کرد، حساب اجتماع را هم باید کرد، اگر رعایت موازنهی اجتماعی نشود و حساب نکرده صورت بگیرد همین فضیلت اخلاقی موجب بدبختی عمومی و خرابی اجتماع می گردد.
صدقات زیاد و اوقاف زیاد و حساب نکرده، نذورات زیاد و حساب نکرده و در هر جا وارد شده مانند سیل جامعه را خراب کرده، روحیهها را تنبل و فاسدالأخلاق بار آورده، لطمهها و خسارتی وارد میشود که کمتر از لطمات و خسارات یک سپاه جرار نبوده، مصداق کلام خدا بوده دبارهی بعضی اتفاقات که میفرماید «مثل انفاقهایی که در این دنیا میکنید و عنوان انفاق و صدقه و امثال اینها...
به آنها میدهند عیناً مثل بار سختی است که با سرما همراه است و میرسد به زراعت مردمی که ظلم به نفس کردهاند و همه آن زراعتها را از بین میبرد.
خداوند به آنها ستم نکرده و خودشان به خودشان ستم کردهاند.
جامعه را هرگز با جود و احسان نمیتوان اداره کرد، پایه سازمان اجتماع عدل است، احسان وجودهای حساب نشده و اندازهگیری نشده کارها را از مدار خود خارج میکند، امام سجاد (ع) فرمودهاند: در بسیاری از مردم از بس خوبشان را و مدحشان را گفتند فاسد شدند، بسیاری مردم چون از عیبشان چشمپوشی شد و مورد انتقاد قرار نگرفتند.
مغرور شدند، بسیاری از مردم هم چون با آنها احسان شد و از راه احسان زندگی و کارشان اداره شد متدرجاً در غفلت فرو رفتند.» این است معنی سخن علی مرتضی(ع) که فرمود: «عدل جریان کارها را در مجرای خود قرار میدهد، اما جود جریانها را از مجرای اصلی خارج میکند.» بسیاری از مردم ابتدا که میشنوند علی، مظهر کامل جود و سخا عدل را از جود برتر دانسته تعجب میکنند که چطور میشود عدل از جود بالاتر باشد، یعنی چه علی(ع) که سرآمد اهل جود و ایثار و کرم است دربارهی جود و کرم میفرماید: که در جود و کرم کارها را از جریان خودش خارج میکند، اما با بیانی که کردم و دو جنبهای که توضیح و آن جنبهی اخلاقی و جنبهی فضیلت شخصی و نفسانی قضیه بوده و البته از این جهت مطلب همان طور است.
اما جنبهی دیگر مهم است و آن جنبهی اجتماعی قضیه است، و ما تاکنون کمتر از این جنبه فکر میکردهایم و علت این که کمتر فکر میکردیم این است که مدت زیادی نیست که بشر به ارزش مطالعات اجتماعی پی برده و قوانین اجتماعی را شناخته، در سابق کم و بیش بعضی از مفکرین عالیقدر ما توجه داشتهاند، اما به صورت علوم مدونی نبوده است.
لهذا در قضایا یا فقط جنبههای اخلاقی و ضروری آنها آنگاه میکردند.
بسیاری از مردم ابتدا که میشنوند علی، مظهر کامل جود و سخا عدل را از جود برتر دانسته تعجب میکنند که چطور میشود عدل از جود بالاتر باشد، یعنی چه علی(ع) که سرآمد اهل جود و ایثار و کرم است دربارهی جود و کرم میفرماید: که در جود و کرم کارها را از جریان خودش خارج میکند، اما با بیانی که کردم و دو جنبهای که توضیح و آن جنبهی اخلاقی و جنبهی فضیلت شخصی و نفسانی قضیه بوده و البته از این جهت مطلب همان طور است.
من یاد ندارم تا کنون کسی در کتابی در اطراف این جمله که عرض کردم بحثی کرده باشد وحال آنکه این جمله در نهجالبلاغه است و در دسترس همه بوده، به نظرم علتش این است که در این جمله با مقیاسهای اخلاقی نمیتوانسته در نظرها معنی درست و قابل توجهی داشته باشد اما امروزه که به برکت پیشرفت علوم اجتماعی مقیاسهای دیگر غیر از مقیاسهای اخلاقی بدست ما رسیده میفهمیم که چه کلام پرارزشی است و چقدر این سخن از زمان خودش بلکه از زمان سید رضی(ع) که سخنان علی(ع) را گردآوری کرد و به نام نهجالبلاغه به صورت کتابی درآورد جلوتر و بالاتر است، هیچ ممکن نبود در آن زمان خود سیدرضی که جمعکننده این کلمات است و حتی بوعلیسینا که بزرگترین فیلسوف عصر گردآوری نهجالبلاغه است که بتواند همچون حقیقت اجتماعی عالی را بیان کند.
«فرق جود با احسان» جود و احسان از لحاظ معنی نزدیک به یکدیگرند، در آیهی قرآن کریم عدل قرین احسان ذکر شده «ان الله یأمر بالعدل و الإحسان».
این مسائل که درباره عدل وجود از امیرالمؤمنین(ع) سؤال کرده و در حقیقت مثل اینست که پرسیده باشد این که قرآن میفرماید «إن الله یأمر بالعدل و الأحسان» آیا عدل بهتر است یا احسان؟
البته جود و احسان نزدیک به یکدیگرند نه عین هم.
زیرا احسان اعم است از جود، هم شامل بخششهای مالی است و هم شامل سایر نیکی رساندنها مثلا اگر شما دست عاجزی را بگیرید و او را از این طرف خیابان به آن طرف خیابان ببرید جود نکردهاید، احسان کردهاید، و اگر جاهلی را تعلیم یا گمراهی را ارشاد کنید باز احسان کردهاید نه جود.
«عدالت در خانواده، فلسفهی اجتماعی» غرضم از نقل این سؤال و جواب این بود که توجه پیدا شود که علی مرتضی به عدل از چه دیدهای مینگریسته؟
آیا از جنبهی فردی و شخصی نگاه میکرد یا بیشتر به جنبه ی اجتماعی توجه داشته، این سؤال و جواب و تعلیلی و که در جواب فرمود معلوم شد که به جنبهی اجتماعی بودن خانواده توجه داشته، این است که از یک طرف از سخنان علی و از طرف دیگر از عمل او مخصوصاً از طرز عملی که در دورهی زعامت حکومت خود انجام داد معلوم میشود که عدالت در خانواده به صورت یک فلسفهی اجتماعی اسلامی مورد توجه مولای متقیان بوده و آن را ناموس بزرگ اسلامی تلقی میکرد و از هر چیزی بالاتر میدانسته، سیاستش برمبنای اصل عدالت، تأسیس شده بود.
ممکن نبود به خاطر هیچ منظوری و هدفی کوچکترین انصراف و انعطافی از آن پیدا میکند، و همین امر یگانه چیزی، بود که مشکلات زیادی برایش ایجاد کرده و ضمناً همین مطلب یک مفتاح و کلیدی است و برای یک نفر مورخ و محقق که بخواهد حوادث خلافت علی را تعطیل کند: علی(ع) فوقالعاده در این امر تصلب و تعصب وانعطاف ناپذیری به خرج میداد.
دربارهی تصلب علی(ع) در امر عدالت که از نظر متعبیری باید گفت عدالت و از نظر و تعبیری باید گفت حقوق بشر همین بس که فلسفهی پذیرفتن خلافت را بعد از عثمان، به هم خوردن عدالت اجتماعی و منقسم شدن مردم به وظیفهی سیر سیر، و گرسنهی گرسنه ذکر میکند و میفرماید: «اگر نبود که عدهای به عنوان یار و یاور به در خانهام آمدند و بر من اتمام حجت شد، دیگر اینکه خداوند از دانایان و روشن ضمیران عهد و پیمان گرفته که هروقت اوضاعی پیش آید که گروهی آن قدر اموال و ثروتها و موهبتهای الهی را به خودشان اختصاص بدهند و آن قدر بخورند که از پرخوری بیمار شوند.
وعدهای آن قدر حققشان پایمال بشود که مایهی سرجوعی هم نداشته باشند، در همین وضع و احوال این رانایان و روشن ضمیران نمیتوانند بنشینند و تماشاچی و حداکثر متاسف باشند اگر همچون وظیفهای را در حال حاضر احساس نمیکردم کنار میرفتم و افسار خلافت را در دست نمیگرفتم و مانند روز اول پهلو تهی میکردیم.
در دنیای گشادهی عدالت خانواده و دنیای تنگ ظلم عدالت در خانواده بیش از هر چند دیگر گنجایش دارد که همه را راضی کند، یگانه ظرفیت وسیعی که میتواند همه را در خود جمع کند فرضیه رضایت عدم واقع گردد عدالت است، اگر کسی در اثر انحراف طبیعت و در اثر حرص و آز، به حق خود وحد خود قانع نباشد وقناعت به حق.
بر او فشار بیاورد، جود و ظلم به او و بیشتر فشار خواهد آورد.
زیرا دو نوع فشار بر روح آدمی وارد میشود، یک فشار و است که عوامل محیط و اجتماع وارد میآورند تنهایست که دیگری به انسان میزند، ضربه و شلاقی است که دیگری وارد میآورد، حبس و زندانی است که دیگری او را گرفتار کرده است.
یک نوع دیگر فشارها ومنخطهای است که از داخل روح بر آدمی وارد میآید مثل فشار حدود، فشار کینه، فشار انتقامجویی، فشار حرص و آز طمع.
اگر عدالت اجتماعی برقرار فشاری از لحاظ عوامل خارجی تامین پدید میآید زیرا در آن صورت کلی نمیتواند به حق دیگری تجاوز کند، این جهت کسی نمیتواند روح او را در تنگی و فشار قرار دهد و اما اگر عدالت برقرار نشد و میدان، میدان زور و ظلم و غارت شد آنها که تحت فشار عوامل روحی حرص و طمع هستند مطامهشان بیشتر تحریک میشود و بیشتر تحت فشار قوی این عاملها قرار میگیرند و رنج میبرند سپس کسی که منخطهای عدالت بر او فشار آورد، محیط ظلم بیشتر او را میفشارد.
«اخطار مهم» میگوید در روز دوم رسما در مسجد بالای منبر رفت و با آنچه روز گذشته با اشاره گفته بود تصریح کرد و فرمود خداوند خودش میداند که من علاقهای به امر خلافت از آن جهت که ریاستی و قدرتی است ندارم از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمود: هر کس بعد از منزمام امور راحت را بدست بگیرد روز قیامت او را بر صراط نگه خواهند داشت و ملائکهی الهی نامهی عمل او را باز میکنند اگر به عدالت رفتار کرده باشد خداوند او را به موجب همان عدالت نجات خواهد داد و گرنه صراط تکانی میخورد و او را به قعر جهنم میاندازد.
بعد به طرف راست و چپ نگاهی کرد و اشخاصی را که در گوشه و کنار بودند از زیرنظر گذراند و آنگاه فرمود آن عدهای که دنیا آنها را در خود غرق کرده و املاک و نهرها و اسبان عالی و کنیزکان نازکاندام برای خود تهیه کردهاند، فردا که همهی اینها را از آنها میگیریم و به بیتالمال میگردانیم و به آنها همان قدر خواهم داد که حق دارند، نیایند و نگویند علی آمد و ما را از آن چه داشتیم و مردم کرد فی از همین الان برنامه روشن خود را اعلام میکنم...
بعد شرمی صحبت کرد و چون عدهای که برای خود امتیاز قائل بودند و مورد اتهام بودند دلیلشان این بود که ماحق محبت و مصاحبت پیغمبر را داریم و در راه اسلام چنین و چنان زحمت کشیدهایم.
به آنها فرمود من منکر فضیلت محبت و سابقهی فرصت افراد نیستم، اما اینها چیزهایی است که خداوند اجر و پاداش آنها را خواهد داد، اینها مجوز نمیشود که امروز میان آنها و دیگران فرق بگذاریم، این امور ملاک تعبیض واقع نمیشود.
«علت اصلی انحراف افراد از عدل در جامعه و خانواده» وقتی این سوال مطرح میشود که چرا با اینکه در خانواده این قدر به اصل عدالت توصیه شده به آن عمل نشد، وبلکه طولی نکشید که جامعه و در پی آن خانودهها سخت دچار بیعدالتی شده انواع بیعدالتیها و تبعیضها به وجود آمد، وقتی که این سوال مطرح میشود آن چندی که در درجه اول و زود به فکر هم میرسد این است که مسئول این کار عدهای از افراد بودند که آنها سبب شدند که این دستور خوب اجراء و تنفیذ نشد، زیرا اجراء این دستور، اول باید از ظرف عدهای از افراد جامعه بشود و آنها سوءنیت داشتند و شایستگی آن مقام بزرگ را نداشتند و مانع اجرا و تنفیذاتی اصل شدند و در نتیجه در جامعه انواع بیعدالتی و تبعیضها به وجود آمد.
این جواب درست است اما به این معنی که یکی از علتها این بود که آنها میبایست اجراکننده اجرا نکردند و بر ضد آن عمل کردند تاریخ خلفاء اموی و عباسی گواه صادق این مطلب است.
«نتیجهی اساس بحث عدل در خانواده» نتیجهی بزرگی که این بحث دارد این است که بنا بر نظریه ی اول که دستورهای اصلی خانواده تابع حین و قبح واقعی است و حق و عدالت واقعیت در خانواده دارند و اسلام واقعیبودن اینها را به رسمیت شناخته است.
ما میتوانیم یک فلسفهی اجتماعی اسلامی خانواده و یک رشتهی مبانی حقوقی خانواده داشته باشیم و میتوانیم بنشینیم و حساب کنیم ببینیم اسلام چه مبانی حقوقی دارد؟
چه اصولی در این زمینه دارد؟
چه چیزی را مبنای ذیحق بودن میداند و بر طبق چه مبنا قانون وضع کرده؟
و آن وقت میتوانیم اینها را در بسیاری از موارد راهنمای خودمان قرار دهیم.
ولی بنابر نظریهی دوم اسلام فلسفهی اجتماعی ندارد و اصول و مبانی حقوقی ندارد بلکه فکر اصول و مبانی حقوقی خانواده است تعبد محض حکمفرما است.
«اصل عدل در مذهب شیعه» برای ما از نظر اینکه شیعه هستیم اصل عدل احتیاج با ثبات ندارد، زیرا این اصل یکی از اصول اولیه و از ضروریات تشیع است.
این جمله از قدیم معروف بوده.
«اصل عدل و اصل توحید، علوی و جبر و تشویه اموی هستند» منظور از عدل همان است که گفتم و مقصود از توحید دانستن خداوند است از صفات اجسام و از مغایرت ذات باصفات، و اما جبر به معنی مجبوربودن و اختیار نداشتن انسان در کارهای است.
چونی یکی از فروع اصل عدل، اختیار است و از فروع انکار عدل، جبر است.
مقصود از تشبیه یعنی خدا را شبیه ممکنات دانستن و صفات ممکنات را برای خود دانستن است.
«حق همسر از نظر علی(ع)» علی(ع) در ایام خلافت روزی برای کاری از شهر کوفه که مرکز خلافت بود به خارج شهر بیرون رفت، طبق معمول خود که اجازه نمیداد جمعی به عنوان اسکورت او را همراهی کنند، آنروز نیز ساده و تنها رفته بوده هنگام برگشتن با یک نفر کتابی یعنی یک نفر مسیحی یا یهودی یا زشتی در راه مصادف شد، آن مرد علی(ع) را نمیشناخت.
مقصود یکدیگر را پرسیدند معلوم شد مقدار زیادی از راهشان مشترک است.
توافق کردند که با هم طی مسافت کنند.
صحبتکننان راه را طی کردند تا رسیدند به سر دوراهی که راه کوفه را از مقصدی که آن مرد کتابی داشت جدا میکرد، آن مرد به راه خود رفت، علی(ع) شاهراه را که به کوفه میرفت رها کرد و از همان راه که همسرش رفت آهنگ رفتن کرد، او گفت مگر تو نگفتی من به کوفه میروم فرمود چرا گفت پس جرا از آن راه نمیروی؟
فرمود: پیغمبر ما فرموده است که هر گاه دو نفر با هم مسافرت کنند و از مصاحبت هم بهرهمند شوند «حقی» بر عهدهی یکدیگر پیدا میکنند، بنابراین چون من از وجود تو در این سفربهرهمند شوم توبه گردن من «حق» پیدا کردهای من میخواهم به خاطر این حق، تو را مقداری مشایعت کنم.
آن مرد به فکر عمیقی فرو رفت.
سربرآورد و گفت: علت اینکه اسلام رواج گرفت و توسعه یافت اخلاق بزرگوارانه پیغمبر شما بود.
آن مرد در آن وقت علی را نمیشناخت تا یکروز به کوفه آمد و امیرالمومنین را در مسند خلافت دیده متوجه شد که همسفر آن روز او علیبنابیطالب خلیفه وقت بوده است.
بیدرنگ مسلمان شد در زمرهی اصحاب آن حضرت درآمد.
«مفهوم عدالت اجتماعی در خانواده» اجرای احکام و اصول اسلام، هدف اصلی نظریهپردازیهای سیاسی در خانواده است.
تاملات نظری دربارهی مفاهیمی چون عدالت در خانواده «آزادی، برابری، جامعه هنری و ...
هنگامی مورد قبول و موثر واقع میشود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینههای اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم میشود.
بیتردید هدف از تولید علم و نظریهپردازی در جامعه کنونی ایران، رفع مشکلات نظری برای شفافشدن مسیر عمل در خانواده است.
پژوهش حاضر نیز به بیان شاخص و ابعاد عینیتر عدالت اجتماعی در خانواده برای بالابردن توان عملی و اجرایی آن در جامعه میپردازد.
وقتی تصویر ذهنی کارگران از عدالت اجتماعی خانواده شفافتر گردد، میتوان به تحقیق عدالت در جامعه امیدوار شد.
در این پژوهش نخست به ابعاد مولفهها و شاخصهای عدالت اجتماعی خانوادگی اشاره شده است و در ادامهی ساز وکارهایی که به تحقیق این ابعاد یاری میرسانند، در سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
عدالت فردی و شخصی خانواده نیز به عنوان بعدی مجزا در کنار سه بعد فوق مطرح شده است، گرچه میتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی خانواده نیز بیان کرد.
از آن را ارایه داده است، که در مورد عدالت اجتماعی در خانواده پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و هر اندیشمندی به اقتضای بحث خود تعریفی از آن ارایه شده، به این حال هر تعریف تنها گوشهای از مفهوم عدالت خانواده را روشن میکند.
نگارنده با توجه به این مسئله سعی کرده به ابعادی از عدالت که به نظر میرسد در نیل به مفهومی روشنتر و کاملتر از عدالت یاری میرساند اشاره نماید.
«مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی در خانواده» «برابری و مساوات در خانواده» برابری از مهمترین و بلکه اصلیترین معنی عدالت در خانواده است.
معنای برابری این است که همه افراد صرفنظر از ملیت، جنسی، نژاد و مذهب در ازای کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معمولی موجود در جامعه برخوردار باشند.
مبنای برابری این است که: «انسانها برحسب گوهر و ذات برابرند» و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند یا به فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله «الناس کأسنان المشط» مردم مثل دانههای شانه هستند.» اما آیا برابری ذاتی انسانها سبب برابری آنها در همه زمینهها میباشد؟
و آیا تفاوت استعدادها در شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیشود؟
ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد برخورداری از ثروت، قدرت و احترام میداند و معتقد هستند که باید با هر کس مطابق با ویژگیهایش برخورد کرد.
از طرف دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه در خانواده را در دادن میزان آزادی، معقول میدانند تا میدان برای فعالیت کلیهی افراد فراهم گردد: به موجب این که مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید، یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند و یکی جلوتر میرود.
و یکی عقب میماند به عبارتی، معنای مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصی در کار نباشد.
برابری اجتماعی در خانواده در سه عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمود مییابد و به توضیح هر یک از موارد در قسمتهای مربوط به عدالت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان خواهد شد.
«منابع و مآخذ» کتاب بیست گفتار نوشتهی مرتضی مطهری و انتشارات صدرا چاپ پنجم خرداد 1358 قم، خیابان ارم و با استفاده از سایت اینترنتی: “ tehraneda.ir.org”