بخش اول : زنان کشتزار هستند (( حضرت علی علیه السلام به برادرش عقیل فرمود ، زنی را برای من در نظر بگیر که از برجستگان و شجاع زادگان عرب باشد تا او را همسر خود گردانم و از او دارای فرزندی دلاور و جنگجو شوم .
عقیل به حضرت گفت : با ام البنین کلابی ازدواج کن که در تمام عرب ، دلیرتر و شجاع تر از آباء و اجداد او نیست ))1 تا به حال با 9 ملاک مهم در انتخاب همسر آشنا شدید ، 5 ملاک مشترک بین زن و مرد بر اساس تشبیه همسر به لباس ، 2 ملاک مربوط به قوامیت مرد که بایستی مورد توجه خانمها قرار گیرد و 2 ملاک هم مربوط به مقومیت زن که بایستی مورد توجه آقایان باشد.
همه این ملاکهایی که ذکر شد مربوط به روابط زن و شوهری بود و این ملاکها جایگاه زن و مرد را در مقام همسری یکدیگر ارزیابی می کنند ، اما در اینجا می خواهم وسعت نظر بیشتری پیدا کنید و در زندگی ، کمی دورترها را ببینید و افق دیدتان فقط چند سال اول زندگی نباشد بلکه به سالهای بعد و به کل زندگی فکر کنید .
به دلیل اینکه در اغلب زندگی ها ، فرزندان نیز به جمع خانواده اضافه می شوند و زن و شوهر از مقام همسری به جایگاه پدر و مادری ارتقا می یابند ، بنا به همین اتفاق از شما می خواهم که یک وسعت نظر بیشتری را در انتخاب همسر داشته باشید ، وسعت نظری که به هنگام همسر گزینی ، تنها همسری برای خود نمی خواهید انتخاب کنید ، بلکه یک مربی و یک پرورش دهنده برای فرزندان آینده تان را می خواهید انتخاب کنید .
اگر فرصت پیدا کردید ، یک کتاب را حتماً بخوانید ،(( نامه های بلوغ )) اثر مرحوم استاد علی صفائی حائری ، این کتاب حاوی نامه هایی است که مرحوم استاد صفائی برای هر یک از فرزندانش به هنگام رسیدن به سن بلوغ ، نامه ای را نوشته است ، با خواندن آن کتاب از اوج محبت و دغدغه یک پدر نسبت به آینده فرزندانش و از تلاش یک پدر دلسوز برای رشد ، تربیت ، و آگاهانیدن آنها با وسعت اطلاعاتی که برای یک زندگی بهتر ارائه می کند به وجد خواهید آمد و تحت تأثیر قرار می گیرید .
اما نگاهی هم به مردانی بیندازید که وقتی راه می روند تلوتلو می خورند ، یا در کوچه و خیابان مزاحم این و آن هستند ، یا به دنبال عیش و عشرت خود هستند ، یا برای رسیدن به پول حاضرند از هر راهی بروند و … اگر اینها بخواهند فرزندانشان را نصیحتی بکنند واقعاً چه می توانند بگویند ، و بعد هم به تفاوت فرزندان اینها با فرزندان انسانهای مؤمن و دلسوز توجه کنید و ببینید که چقدر وجه تشابه می بینید .
همین مقایسه را نیز می توان بین زنان بعمل آورد و آنها نیز بنا به اندیشه ، اخلاق و رفتارشان ، فرزندان متفاوتی را پرورش می دهند .
خداوند متعال قدرت زایش را در وجود زنان قرار داده است و بواسطه وجود زنان است که جامعه انسانی دوام می یابد ، زنان حلقه واسط بین جوامع در زمانهای مختلف هستند و اگر زنان نبودند ، بشر هم نبود ، پرورش جسمانی فرزند در جسم مادر تنها بعد ظاهری و آشکار این پدیده شگرف است ، پرورش بعد روحی و روانی انسانها نیز تا حد زیادی ریشه در وجود مادران دارد ، از اینرو حضرت حق – جل و علا – زنان را تشبیه به کشتزار نموده است و این هم به لحاظ پرورش جسمی فرزندان در رحم مادر است و هم به لحاظ پرورش روحی فرزندان در آغوش مادر .
کشتزار به مکانی می گویند که محل رشد و پرورش باشد و این بواسطه فراهم بودن امکانات رشد از قبیل فضای ریشه دهی و استقرار ، در اختیار داشتن مواد غذایی و … می باشد و امکان این که بذر را تبدیل به یک گیاه نماید را فراهم می نماید .
مهمترین مؤلفه یک کشتزار درجه حاصلخیزی آن است که این صفت در زمینهای مختلف متفاوت است و بنا به همین صفت ، ما انواع کشتزارها داریم که برخی در عالیترین درجه حاصلخیزی قرار دارند و برخی هم درجه حاصلخیزیشان بسیار پایین و حتی در حد صفر است .
یک قطعه زمین حاصلخیز و هوموس دار جنگلی یک کشتزار است ، یک قطعه زمین آبی زار معمولی هم یک کشتزار است و یک قطعه زمین کویری نیز کشتزار است .
هرکدام بسته به درجه استعداد و حاصلخیزی خود ، قابلیت پرورش انواع خاصی از محصول با کمیت و کیفیتهای مختلفی را دارند ، در جنگلهای سرسبز شمال و در زمینهای حاصلخیز آن ، بهترین درختان و گیاهان با بالاترین عملکرد و بهترین محصول به عمل می آید ، کویر نیز کشتزار است اما در آن چه می روید ؟
انواع خارها و علفهای هرز و گیاهان شور پسند و غیر مثمر ، آن هم با فواصل زیاد از هم ، زمین بیشتر لخت و عریان است و در آنجا حتی حیوانات نیز نفعی از وضعیت گیاهی آنجا نمی برند .
زنان نیز همینطورند ، مثل انواع کشتزارها خوب و بد دارند ، یکی مثل زمینهای جنگلی ، حاصلخیز و پر محصول است ، یکی درحد متوسط ، و یکی هم مثل بیابان خشک و کم علف و یکی هم مثل شوره زارهای کویر ، خالی از هرگونه حیات .
از خدیجه (سلام الله علیها) ، فاطمه (سلام الله علیها) زاده می شود و از فاطمه (سلام الله علیها) ، حسنین (علیه السلام) و زینب(سلام الله علیها) ، و از مادری هرزه ، معاویه به عمل می آید که هنوز پس از گذشت قرنها ، اثرات جنایت و خیانتهای او بارز و هویداست .
نقش مردان در پرورش فرزندان بعداً بازگو خواهد شد اما زنان نقش مهمتر و والاتری در پرورش فرزندان دارند ، همچنانکه جسم فرزند در جسم مادر رشد می کند و ریشه می گیرد ، روح فرزند نیز از روح مادر آبشخور می کند و خصوصیات روحی و رفتاری زیادی از فرزند ، ریشه در خصوصیات روحی مادر دارد ، از اینرو زمین طیب ، گیاه پاک و سالم را می دهد و زمین خبیث ، گیاه ضعیف و پژمرده یا بیماری را به بار می آورد .
از نتایج زندگی زناشویی ، تولد فرزندان است ، فرزندانی که بایستی انسان یک عمر برای آنها زحمت بکشد و آنها را بزرگ کند ، اما قسمتی مهم از تربیت و پرورش فرزندان ، بر دوش مادر است ، از اینرو مادر ، نقش بسیار مهمی در چگونگی و کیفیت تعلیم و تعلم فرزندان دارد ، انتخاب همسر در واقع انتخاب کشتزار هم هست ، کشتزاری برای پرورش فرزندان و معلمی برای آنها از نتایج زندگی زناشویی ، تولد فرزندان است ، فرزندانی که بایستی انسان یک عمر برای آنها زحمت بکشد و آنها را بزرگ کند ، اما قسمتی مهم از تربیت و پرورش فرزندان ، بر دوش مادر است ، از اینرو مادر ، نقش بسیار مهمی در چگونگی و کیفیت تعلیم و تعلم فرزندان دارد ، انتخاب همسر در واقع انتخاب کشتزار هم هست ، کشتزاری برای پرورش فرزندان و معلمی برای آنها .
اگر زنان می توانند ، بچه به دنیا بیاورند نه بحثی در آن است و نه فضیلتی تام بر آن مترتب است ، مهمتر از آن ، این است که چگونه فرزندی را می توانند پرورش دهند ، آیا همچون زمینهای حاصلخیز ، گیاهانی شاداب ، سالم و مقوی که صدها استفاده مفید دارند می رویانند یا همچون کویر گیاهانی خشن ، خشکیده ، بی فایده یا کم فایده پرورش می دهند .
اگر در زمینهای کویری ، درخت یا گیاهان سرسبز مشاهده نمی شود ، نه بدین دلیل است که کسی بذر آن گیاهان را در آنجا نکاشته است ، بلکه بدین خاطر است که آن زمینها ، قدرت پرورش گیاهان سرسبز و پر محصول را ندارند ، نه مواد غذایی این زمینها زیاد است که بتوانند آنچنان گیاهانی را تغذیه نمایند ، نه آب آن را دارند که موجبات سرسبزی آنها را فراهم آورند .
زنان نیز همینطورند ، آنانی که وجودشان همچون کویر خالی از صفات نیک و خصلتهای پسندیده است هیچگاه نمی توانند فرزندانی سالم و مفیدی تحویل جامعه بدهند .
درجه حاصلخیزی زمین کمیت و کیفیتی است که جزء پذیر و قابل اندازه گیری و تعیین می باشد ، می توان با استفاده از مؤلفه های آن ، میزان و درجه حاصلخیزی یک زمین را تشخیص داد و یک زمین حاصلخیز را از غیر حاصلخیز باز شناخت ، فاکتورهایی همچون میزان مواد غذایی در خاک ، در صد هوموس ، میزان موجودات زنده در خاک ، بافت و ساخت خاک و … تعیین کننده درجه حاصلخیزی خاک می باشند ، در مورد زنان نیز می توان درجه حاصلخیزی و توانایی پرورش فرزندان را برآورد کرد ، عواملی همچون علم و معرفت ، فضایل اخلاقی همچون محبت ، صبر ، معنویت ، شجاعت ، سخاوت ، عفت و حیاء و … موجب پرورش فرزندانی نیکو و عواملی همچون جهل و حماقت ، رذایل اخلاقی همچون بی مهری ، کم حوصلگی ، حسادت ، غیبت ، هرزگی ، یکدندگی ، کج خلقی و … موجب پرورش فرزندانی پژمرده و ضعیف و یا مضر به حال خود و جامعه است از اینرو بایستی خوب نگریست و تحقیق کرد و اندیشید که این زمین ، چگونه سرزمینی است .
(( مردی 50 ساله صاحب 4 فرزند دختر و یک فرزند پسر هستم ، همسرم زنی بداخلاق و بدخو ست ، بطوریکه بچه ها را عصبی کرده است ، کوچکترین اشتباه بچه ها ، موجب عصبانیت وی می شود .
بطوریکه دائم شروع به داد و فریاد می کند ، او را نزد پزشک برده ام ، داروهای آرام بخش برایش تجویز کرده است ، اما باز وضعیت چون سابق شده است مانده ایم چه کنیم ؟)) از مؤلفه های مهم حاصلخیزی خاک ، میزان مواد غذایی آن است ، خاکی که مواد غذایی کافی نداشته باشد ، نمی تواند باعث رشد گیاهان شود و اغلب گیاهان ، ضعیف مانده و به باردهی نمی رسند ، گیاه برای رشد نیاز به انرژی خاک دارد ، زنان نیز همین گونه اند زنانی که روان رنجورند ، عصبی هستند ، بی مهر و محبتند ، از فضایل اخلاقی تهی هستند ، اینها واقعاً چه دارند تا تحویل بچه هایشان دهند ؟
آنها حتی از لحاظ جسمی هم ممکن است نتوانند به فرزندانشان رسیدگی کنند ، چه برسد به نیازهای روحی فرزندانشان .
از دیگر معیارهای حاصلخیزی خاک ، سفتی یا سستی خاک است ، خاکهای سفت به درد کشت و کار نمی خورند و گیاهان به سختی می توانند در آنها ریشه بدوانند ، هر چه خاک نرم تر باشد گیاه بهتر می تواند تنفس کند ، بهتر می تواند ریشه هایش را گسترش دهد و شاداب تر و قویتر شود ، سستی یا سفتی خاک مثل اخلاق زن می باشد ، اگر مادر خلق و خوی نرمی داشته باشد .
بچه های خوش خلق و با استقامتی بار می آورد و اگر خلق سخت ، خشن ، عبوس و گرفته ای داشته باشد بچه های پژمرده و ضعیف و ناتوانی تحویل جامعه می دهند که اغلب هم ، غیر مفید از کار در می آیند .
فاکتور دیگر حاصلخیزی خاک ، عمق خاک زراعی است ، برآورد می کنند که تا چه عمقی امکان ریشه دوانی گیاه در زمین فراهم است و تا چه حد امکان دسترسی مواد غذایی برای رشد گیاه فراهم است ، هر چه عمق خاک زراعی بیشتر باشد ، خاک توان پرورش گیاهان عظیم تری دارد ، اگر درختی دهها متر از زمین فراتر رفته ، به همان مقدار یا بیشتر هم در زمین فرو رفته ، اما اگر عمق خاک زراعی کم باشد نمی تواند گیاهان عظیم الجثه ای را در خود پرورش دهد ، زنان نیز همینطورند ، عمق خاک زراعی مثل عمق سطح معرفت و شعور زنان است ، هر چه این عمق بیشتر باشد فرزندانی بهتر می توانند به بار آورند .
بعضی زمینها اصلاً قابل کشت نیستند ، مانند شوره زارهای کویری ، سنگلاخها و صخره ها ، زمینهای بسیار سخت ، زمینهای مسموم و … این قبیل زمینها را یا نمی توان حاصلخیز کرد یا با سختی فراوانی می توان اندکی آنها را قابل کشت نمود ، بعضی زنان نیز همینطورند ، زنهای فاسد و هرزه گرد ، زنهای خبیث و کینه ای ، نمام و بددل ، بی حیا و بدزبان و امثالهم را یا اصلاً نمی شود به صراط مستقیم آورد یا به سختی می توان آنها را تغییر داد ، فرزندانی هم که از آنها به عمل می آیند نیز تا حد زیادی خصوصیات مادرشان را به ارث می برند از اینرو بهتر است انسان اطراف اینگونه زنان نرود و خود را اسیر آنان ننماید .
با تمام این تفاصیل ، درجه حاصلخیزی ، امری غیر قابل تغییر نیست اما تغییر آن کار سخت و مشکلی است که از توان و عهده همه بر نمی آید ، اولاً : کاری است بسیار هزینه بر ، ثانیاً : فرآیندی است زمان بر ، ساده ترین کار این است که انسان زمین حاصلخیزتری برای کشت و زرع بیابد .
شخصیت زنان نیز قابل تغییر هست اما این تغییر کار مشکلی است خصوصاً اینکه ما با یک موجود مختاری طرف هستیم که اگر خود وی آمادگی پذیرش تغییر را نداشته باشد امکان تغییر تا حدزیادی غیرممکن است و اگر امادگی هم داشته باشد باز هم کار سخت و زمان بری است ، نتیجتاً بهتر است فرد بجای اینکه یک شخصیت ناسالم و ضعیفی را بیابد و بخواهد آنرا اصلاح کند و به سامان برساند ، دنبال یک شخصیت سالم باشد .
جوانان به هنگام انتخاب همسر بایستی بسیار تأمل کنند ، آنها تنها همسری برای خویش انتخاب نمی کنند ، بلکه مادری برای فرزندان آینده خویش انتخاب می کنند و اهمیت این موضوع انسان را وا می دارد تا بیشتر درباره خصوصیات و خصلتهای همسرش تحقیق و تأمل نماید ، موضوع به قدر کافی مهم هست که انسان را به فکر وادارد .
(( آیا برای شما مهم است که همسرتان به کار بزرگ کردن فرزندانتان علاقمند باشد ؟
اگر جواب شما مثبت است احتمالاً بد نیست رابطه او را با خواهران و برادران جوانترش یا برادرزاده ها و خواهرزاده هایش و یا سایر بچه ها ببینید ، آیا شما از گرایش همسرتان به نگهداری بچه ها راحت هستید ؟
اگر قصد تشکیل خانواده دارید ، یافتن همسری که به این کار علاقمند باشند شما را در شرایط بهتری قرار می دهد از اینرو در تصویر ذهنی خود جایی را برای نوع همسری که به پدری یا مادری کردن علاقمند است در نظر بگیرید ))3 فرزندان در دامان مادر پرورش می یابند ، پس اوست که یاد می دهد با دیگران چطور برخورد کند ، چگونه صحبت نماید ، چگونه رفتار نماید ،مادر اولین معلم فرزند است پس یا درس محبت و معنویت می دهد یا درس شرارت و هرزگی و یا درس بی خیالی و وقت گذرانی ، اما هیچ معلمی بیش از آنچه که می داند و بلد هست نمی تواند بیاموزاند ، پس اگر می خواهید فرزندان آینده تان ، درسهای خوب زندگی را یاد بگیرند و به صفات نیک انسانی متصف شوند ابتدا معلم خوبی که مادرشان باشد را انتخاب کنید .
بخش دوم : مردان ، بذر و زارع کشتزار هستند (( مش غضنفر هم مثل خیلی از کشاورزان دیگر فکر می کرد کشاورزی یعنی قرار دادن بذر درخاک" گر چه درتولیدیک محصول خوب و عالی ، حاصلخیزی زمین معیار بسیار مهمی است و نمی توان از آن صرفنظر کرد ، اما عواملی دیگر نیز اهمیت فراوان دارند ، اینکه چه چیزی به عمل می آید بستگی زیادی دارد به اینکه چه نوع بذری کشت می شود وچه کسی کشت میکند یعنی هم بذر مهم است و هم زارع اهمیت دارد .
بنبراین اگر زنان کشتزار هستند ، مردان بذر و زارع این کشتزار هستند و اگر مردان بایستی دقت کنند که چه زمینی را برای کشت انتخاب می کنند زنان نیز بایستی دقت نمایند که چه بذری و چه زارعی را برای کشت انتخاب می کنند .
زمین حاصلخیز هر بذری را پرورش می دهد ، هم بذر خار شتر را ، هم بذر گل محمدی را ، هم بذر درخت سیب و گلابی را و … مهم این است که در این زمین چه کشت می شود .
مردان هم بذر و هم زارعان سرزمین زندگی هستند ، عنوان مرد بودن یا پدر بودن کفایت نمی کند و معرّف این نیست که وی حتماً به وظایف مردی یا پدری خویش عمل می نماید ، باید دید او چقدر توانایی دارد و چقدر هنر و تجربه دارد .
مرد هر دیدگاهی در زندگی داشته باشد ، به هر اندیشه ای معتقد باشد ، واجد هر صفت اخلاقی باشد ، به هر روش تربیتی معتقد باشد و… همان را برای زندگیش ، برای زنش و برای فرزندانش به کار می بندد .
پس از تولد برای رشد و پرورش فرزندان ، احتیاج به یک پدر مهربان بیش از هر چیز دیگر احساس می شود .
(( 22 سال دارم و فرزند ششم خانواده هستم .
برادری ندارم ، پدرم 70 سال دارد و مادرم 53 ساله است بخاطر اخلاق و رفتار تند پدرم و بخاطر روحیه تسلیم مادرم ، همه ما دچار مشکل شده ایم .
همه مان با قرص اعصاب خود را آرام می کنیم ، یک روز با هم سازگاری نداریم .
چه کسی می تواند باور کند که پدری بعد از 35 سال هنوز به دخترانش با مهر و محبت برخورد نکرده است .
من هنوز از پدرم نشنیده ام که یک بار مرا نسرین جان صدا بزند .
او فقط سالی یکبار آن هم موقع عید ما را می بوسد ولی تا دلتان بخواهد از ما و از مادرم ایراد می گیرد ، اهمیتی هم به ازدواج ما نمی دهد ، فکر نمی کند اگر به فکر جهیزیه ما نباشد نمی توانیم ازدواج کنیم ، برای دانشگاه پول نمی دهد ، می گوید باید خودت درس بخوانی و در دانشگاه دولتی قبول بشوی ، پدرم دوست ندارد پول خرج کند ، تا دلتان بخواهد پول دارد ولی حاضر نیست خرج کند ، او خیلی بددل و شکاک هم هست ، شاید باور نکنید که ما برای او اهمیتی نداریم ، خودش این را گفته است ))4 بدترین حالت برای یک کشت ، هم زمین نامناسب است و هم زارع ناآگاه و بی مسئولیت ، پدر و مادر دو رکن رکین تربیت فرزندان هستند ، هر کدامشان در این وظیفه خود ، کوتاهی کنند تأثیر مستقیمی بر فرزندان می گذارند و زمانی که هر دو در وضعیت ناهنجاری باشند مطمئناً فرزندان صالحی را نمی توانند بزرگ کنند .
(( پدر معتادم که در لاک خود فرو رفته است .
برادرانم در ثروت و عیش و خوشگذرانی چنان غرق شده اند که آبروی خواهرشان برای آنان ارزشی ندارد ، مادر دیوانه ام … من نیز بخاطر بی اعتمادی و طرد خانواده ام راه انحراف را پیش گرفتم و بازیچه دست هوسهای این و آن شدم و احساس می کنم که دیگر برایم راه نجاتی نمانده است.))5 اگر زارع علم زراعت نداشته باشد ، به کشته خویش اهمیتی ندهد ، نیازهای او را برآورده نسازد ، آنرا از تشنگی خلاص نکند ، با آفات و بیماریهایش مبارزه ننماید ، مطمئناً آن محصول به بار نخواهد نشست و از بین خواهد رفت ، پدر در خانواده هم نقش زارع در کشتزار را دارد ، فرزندان او بذر اویند و خود زارع آنها ، و مادرشان محل رشد و پرورش فرزندان .
بذر نیز همچون کشتزار و همچون خیلی چیزهای دیگر قابل شناخت است و علم و تجربه زارع نیز قابل تشخیص می باشد ، دیده بینا می خواهد و ژرف نگری بالا ، و این وظیفه و هنری است که دختران به هنگام انتخاب همسر باید از خود نشان دهند .
گیاهان مختلفند ، بعضی جزء علفهای هرز هستند ، برخی مثل گلهای زیبا و خوشبو هستند ، بعضی درختان عظیم الجثه و غیر مثمرند ، بعضی هم درختان میوه و پر محصولند ، هر کدام از آنها بذر خاص خودشان را دارند ، مردان نیز همینطورند ، برخی مردان همچون علفهای هرز ، هیچ سودی ندارند ، مزاحم دیگران و سربار جامعه هستند ، باری که نمی دهند هیچ ، باری بر دوش دیگران هستند ، اگر اینان نبودند مطمئناً جامعه خیلی بهتر و سالمتر بود ، کسی از آنها خیری نمی بیند ، یا سر کوچه مزاحم دیگران هستند ، یا در بازار کلاه این و آن را برمی دارند ، یا در محل کار ، جز کم کاری و خراب کاری کار دیگری نمی کنند ، یا در خانواده به والدین و خواهران و برادرانشان ظلم می کنند ، یا در محله دعوا و آشوب راه می اندازند ، خلاصه دقیقاً مثل اینان ، مانند علفهای هرز در زمینهای زراعی است ، مضر و مهلک .
برخی هم مثل درختان غیر مثمر ، میوه ای نمی دهند اما سودهای دیگر دارند ، از سایه شان استفاده می کنند ، محیط را تلطیف میکنند، و اگر چه خیر کثیری ندارند اما صلاح وجودشان بر فلاح عدمشان می چربد ، اما گروهی دیگر مثل گلهای خوشبو یا درختان میوه یا محصولات زراعی ، محبوب همه اند ، همگی از آن ها خیر می بینند ، به همه نفع می رسانند ، مثل درختان مثمر و گلهای زینتی که افراد از آن قلمه تهیه می کنند از اینان نیز همه می خواهند داشته باشند ، ذکر خیرشان در خانواده و فامیل و آشنایان پیچیده است ، هم سایه بان هستند و هم میوه ده ، هم خوشبو هستند و هم زیبا ، دیگران دوست دارند با آنها باشند و از بودن با آنها لذت می برند .
مردان علاوه بر بذر زمین ، زارع آن نیز هستند و هنر زارع را می توان تشخیص داد به شرط آنکه بدانیم یک زارع خوب چگونه زارعی است و براساس همان معیارها و ملاکها نیز مردان را ارزیابی کنیم .
علم و آگاهی از تربیت فرزندان و یا کلاً خصوصیت رفتاری وی با دیگران نقش مهمی در چگونگی تربیت آینده فرزندان خواهد داشت و علاوه بر آن همت و تلاش زارع نیز اهمیت فراوان دارد .
مردی که بخیل است و حاضر نیست از سرمایه اش برای رشد و پیشرفت فرزندانش استفاده کند ، یا فردی که معتاد است و هیچگاه از خماری اش بیرون نمی آید که بخواهد به بچه هایش توجه کند ، یا فردی که اهل عیش و عشرت و مجالس رقص و لعب و لهو است و چیزی از پرورش فرزند نمی داند که بخواهد به آنها عمل کند یا فردی مستبد و خود رأی که به حکومت نظامی و برخورد حاکمانه با زیردستان بیشتر عادت دارد و حوصله شنیدن گریه بچه یا بازی کردن با او و برآورده نمودن نیازهایش را ندارد و … اینها هیچکدام نمی توانند فرزندانی سالم ، شاداب ، مفید و سربلند تحویل جامعه بدهند .
دختران بایستی به این نکته مهم توجه داشته باشند همانقدر که آنها در پرورش فکری و روحی فرزندان آینده شان سهیم اند ، همسرشان نیز در پرورش آنها نقش دارد ، خودتان را دلخوش به این نکته نکنید که من همه گونه برای فرزندانم ، مادری می کنم ، آنها را مؤدب و متین بار می آورم ، شاداب و سرحال نگه می دارم ، قوی و با استقامت می سازم ، مؤمن و متعهدشان می کنم ، آنها را اهل درس و تحصیلات عالیه بار می آورم و هزار و یک آرزوی دیگر ، اما بدانید همه اینها تا حد زیادی بستگی به این دارد که فرزند شما چگونه پدری داشته باشند ، پدری که همسر شما نیز خواهد بود .
کتاب یک انتخاب مناسب / نویسنده : محمود یزدانی پاورقیها 1-انظرلی امرأه ولدتها الفحوله من العرب لاتزوجها فتلدلی غلاماً فارساً فقال له تزوج بام البنین الکلابیه فانه لیس فی العرب اشجع من آبائها .(تنقیح المقال ، ج 3 ، فصل النساء ، صفحه 70) 2- مجله خانواده ، شماره 142 ، صفحه 7 3- در جستجوی عشق زندگی ، صفحه 57 4 - مجله خانواده ، شماره 75 ، صفحه 61 5- مجله اطلاعات هفتگی ، شماره 2368 (نقل از کتاب آنچه همسران باید بدانند ، غلامحسین رحیمی اصفهانی ، صفحه 168)