دانلود مقاله روان‎کاوی به عنوان روشی برای درمان

Word 70 KB 9593 41
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • افراد غیرحرفه‎ای روان ‎کاوی را بیشتر به عنوان روشی برای درمان اختلال های روانی، روان‎ رنجوری و احتمالاً روان‎پریشی به شمار می‎آورند. مسلم است که فروید برای نخستین بار نظریه و روشهای روان‎کاوی را برای درمان بیماران روانی مطرح و ادعاهای بسیاری را در مورد این روشها بیان کرده است. نخستین ادعا این است که روان‎کاوی می‎تواند ناراحتی‎های بیماران روانی را درمان کند؛ و دومین ادعا این است که فقط روان‎کاوی می‎تواند این کار را انجام دهد. نظریه او درباره روان‎رنجوریها و روان‎پریشی‎ها اساساً تأکید دارد که شکایتهایی که بیمار نزد روان‎پزشک یا روان‎شناس بیان می‎کند، صرفاً نشانه‎های برخی از بیماریهای بنیادی و عمیق‎تر هستند و تا این بیماریها درمان نشوند، امیدی برای بهبود بیمار وجود نخواهد داشت، و چنانچه تلاش کنیم تا این نشانه‎ها را رفع کنیم، دوباره عود خواهند کرد و یا نشانه‎های دیگر جانشین آنها خواهند شد؛ برای مثال، نشانه دیگری که در حد نشانه پیشین و یا حتی شدیدتر از آن است ظاهر می‎شود. پس رویگردانی فروید از آنچه وی آنها را «درمانهای سمپتوماتیک»[1] (یا نشانگر) می‎نامد، از این امر ریشه می‎گیرد و جانشینان جدید او نیز بر این عقیده اصرار می‏ورزند.

    به باور فروید، «اختلالی» که در پس نشانه‎های ظاهری قرار دارد به سرکوبی افکار و احساسهایی مربوط می‎شود که با اخلاق و نگرش هشیار بیمار در تعارض هستند و نشانه‎های بیماری بیانگر این افکار و امیال سرکوفته و ناهشیارند. از دیدگاه فروید تنها راه درمان آن است که بیمار به بینش» برسد، و این کار به کمک تعبیر رؤیاها، لغزشهای اتفاقی در گفتار، فراموشیهای لحظه‎ای در حافظه و اعمال نامناسب امکان‎پذیر است. فروید عقیده داشت که همه ‌ این پدیده‎ها به وسیله ‌ موضوع‎های سرکوب شده‎ای ایجاد می‎شوند که خاستگاه آنها قابل پیگیری است و به محض ‌«بینش» یافتن نسبت به آنها نشانه‎های بیماری ناپدید می‎شوند و بیمار درمان خواهد شد. البته معنای واژه «بینش» از دیدگاه فروید نه تنها شامل توافق شناختی با درمانگر است بلکه پذیرش هیجانی پیوند علت و معلولی را نیز دربرمی‎گیرد. فروید معتقد بود که ممکن است برخی از روشهای درمان برای مدتی بدون رسیدن به چنین بینشی، در ناپدید کردن بیماری موفق باشند، ولی بیماری باقی خواهد ماند.

     این الگو که از دیدگاه پزشکی نسبت به بیماریها گرفته شده، در نظر پزشکان بسیار گیرا است، زیرا همیشه به آنان گفته شده است که نباید تب را به طور مستقیم درمان کرد، چرا که تب تنها یک نشانه است. کاری که باید انجام شود آن است که بیماری ایجاد‎کننده تب را درمان کنیم، زیرا وقتی خود بیماری از میان رفت، تب نیز قطع خواهد شد. البته در پزشکی عمومی نیز قایل شدن تمایز میان بیماری و نشانه بیماری همواره روشن نیست، برای مثال، آیا پای شکسته یک بیماری است یا نشانه آن است؟ فروید و پیروانش هیچ‎گاه درباره ‌ کاربردپذیری الگوی پزشکی برای اختلالهای روانی تردید به خود راه نداده‎اند ولی همان‎طور که خواهیم دید، دیدگاه آنان به طور قطع درست نیست و دیدگاه‎های دیگری در برابر آن مطرح شده‎اند.

    در سالهای بعد، فروید نسبت به امکان کاربرد روان‎کاوی به عنوان روشی برای درمان آشکارا دچار بدبینی شد. او اندکی پیش از مرگ گفته است که باید از وی بیشتر به عنوان پیشگام روش نوین بررسی فعالیت ذهنی یاد شود تا یک درمانگر، و همان‎طور که خواهیم دید، تردیدهای بسیاری درباره کارآیی روان‎کاوی به عنوان روشی برای درمان در عموم مردم ظاهر شده است. اما بسیاری از پیروان فروید، که با حرفه روان‎درمانگری امرارمعاش می‎کنند، از پذیرش این نتیجه‎گیری بدبینانه او خودداری می‎ورزند و هنوز هم ادعاهای زیادی درباره ‌کارآیی روان‎کاوی به عنوان یک روش درمانی مطرح می‎کنند. روان‎کاوی انگشت‎شماری یافت می‎شوند که این روزها از کاربرد روان‎کاوی در مورد روان‎پریشی‎هایی مانند اسکیزوفرنیا[2] و اختلال منیک ‏‎- دپرسیو[3] (شیدایی ‎- افسردگی) دفاع کنند. در این‎باره همگان در عمل توافق دارند که روان‎کاوی حرفی برای گرفتن ندارد و بیشتر در ارتباط با اختلالهای روان‎رنجوری مانند حالتهای اضطرابی، هراسها، وسواسهای فکری ‎- عملی، هیستری و غیره است که بیشترین ادعاها را مطرح می‎کند. آشکار است که بیماران سالیان دراز را صرف درمان نخواهند کرد و حق‎الزحمه‎های گزاف نخواهند پرداخت، مگر این که متقاعد شوند روان‎کاوی بیماری آنان را بهبود خواهد بخشید و یا می‎تواند واقعاً آنان را درمان کند. روان‎کاوان همیشه این امیدها را به بازی گرفته و مهم جلوه داده‎اند، و هنوز مدعی موفقیت در درمان اختلالهای روان‎رنجوری هستند، و این ادعایی است که هیچ‎گاه به اثبات نرسیده است.

    چنین اتهامهایی جدی است و هدف این فصل و فصلی که در پی خواهد آمد، بحث مفصل درباره ‌ واقعیتها و توجیه و تأیید نتیجه‎گیریهای ما خواهد بود. ولی پیش از آغاز اجازه دهید تا به طور خلاصه بگوییم که چرا این موضوع تا بدین اندازه مهم تلقی می‎شود. این موضوع به دو دلیل اهمیت دارد:‌ نخست آن که اگر واقعاً درست باشد که روان‎کاوی نمی‎تواند به عنوان یک روش درمانی آنچه را که انتظار می‏رود برآورده نماید، پس به طور یقین علاقه عموم به آن به میزان چشمگیر کاسته خواهد شد. دولتها از تخصیص بودجه برای درمان با روش روان‎کاوی و تربیت روان‎کاوی خودداری خواهند کرد. توجه عمومی به روان‎کاوان به عنوان درمانگران موفق فروکش خواهد کرد و شاید دیدگاه‎های آنان در بسیاری از مسایل دیگر نیز با اشتیاق کمتری مورد پذیرش قرار گیرد، زیرا آشکار خواهد شد که روان‎کاوان حتی در نخستین وظیفه خود که همان درمان بیماران است، موفق نیستند. دیگر پیامد مهم این خواهد بود که ما به جستجوی روشهای بهتری برای درمان خواهیم پرداخت و دیگر مجبور نخواهیم بود تا به اصطلاح «درمان سمپتوماتیک» یا نشانگر را به سادگی فراموش کنیم، زیرا فروید نظریه‎ای را بیان کرده و مدعی است که این روشها مؤثر نیستند. این مطالب پیامدهای عملی مهمی دارند و با در نظر گرفتن تعداد بیماران مبتلا به اختلالهای روان‎رنجوری (تقریباً یک نفر از هر شش نفر در جامعه، از نشانه‎های روان‎رنجوری در رنج است و نیاز به درمان دارد)، میزان مصیبت و بدبختی بیمارانی را که به امید درمان شدن با کمک یک شیوه درمانی موفق نشسته‎اند،‌نباید کم ارزش جلوه دهیم. القای امیدهای پوچ درباره موفقیت‎آمیز بودن چنین درمانی، دریافت پولهای کلان بابت درمان ناموفق و تلف کردن وقت بیمار که گاهی شامل ملاقاتهای هر روزه با روان‎کاو به مدت چهار سال و یا بیشتر می‎شود، نباید به سادگی مورد بی‎توجهی قرار گیرد.

    از دیدگاه علمی، عدم موفقیت درمان به شیوه روان‎کاوی دارای پیامدهای نظری دیگری است که مهم تلقی می‎شوند. براساس این نظریه، درمان باید مؤثر واقع شود، و درمانی که موفق نباشد آشکارا نشانگر این است که نظریه معتبر نیست. این بحش اغلب از سوی روان‎کاوان رد می‎شود زیرا معتقدند که درمان تا اندازه‎ای مستقل از نظریه است و احتمال دارد حتی با وجود بی‎اثر بودن درمان، نظریه درست باشد. البته از نظر منطقی چنین امری امکان‎پذیر است و شایدت بنا به دلایلی که فروید از آنها بی‎اطلاق بود، نظریه او به واقع درست بوده ولی موجب عدم موفقیت درمان شده است. البته چنین احتمالی بسیار ضعیف است، به ویژه لاآن که چنین موانعی از سوی روان‎کاوان مطرح نشده و به نظر هم نمی‎رسد که پژوهشی برای آشکار کردن چنین موانعی از سوی آنان انجام شده باشد. به طور یقین فروید در آغاز کارش موفقیت عنوان شده برای شیوه درمان خود را نیرومندترین تأیید برای نظریه خویش تلقی کرده است. بنابراین، شکست روش درمانی می‎بایست توجه او را به خود اشتباه‎های احتمالی در نظریه‎اش جلب می‎‎کرد، ولی چنین نشد.

    موفقیت روشهای درمان مخالف روان‎کاوی که در فصل بعد مورد بحث قرار می‎گیرند، جالب‎تر از شکست درمان به شیوه ‌فرویدی است. این روشهای مخالف، بر همان چزی تکیه دارند که فروید آن را به عنوان «درمان سمپتوماتیک» نفی کرده است. براساس نظریه او، این نوع درمانها یا باید ناموفق باشند و یا موفقیت کوتاه مدتی داشته باشند و با عود نشانه بیماری یا نوعی جانشینی نشانه‎ها روبه‎رو شوند. همان‎گونه که اشاره خواهیم کرد، این واقعیت که چنین پیامدهای وحشتناکی روی نمی‎دهند، خود ضربه‎ای مرگ‎آور بر کل نظریه فروید وارد می‎سازد. فروید بر پیش‎بینی خود مبنی بر این که براساس نظریه‎اش این پیامدها رخ خواهند داد، کاملاً مطمئن بود. ولی واقعیت آن است که این پیامدها ظاهر نمی‎شوند، پس آشکار می‎شود که نظریه ‌او نادرست است. این یکی از موارد نادری است که فروید براساس نظریه خود پیش‎بینی مشخصی کرده و به حق که این کار را چه نیکو انجام داده است. نظریه فروید بر رخداد پیامدهایی پافشاری می‎کند که او پیش‎بینی کرده است و آ‌شکار نشدن این پیامدها نظریه‎اش را متزلزل می‎سازد. البته بعضی مواقع با ایجاد تغییرات اندک در یک نظریه و یا با اشاره به عوامل ویژه‎ای که موجب نادرستی یک پیش‎بینی شده‎اند، شاید بتوان آن نظریه را از پیامدهای ناگوار پیش‎بینی نادرست نجات داد، ولی هواداران فروید چنین نکرده‎اند و به دشواری می‎توان تصور کرد که برای نجات آن چنین اقدامی صورت گیرد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

موسیقی درمانی «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. رسول اکرم (ص)» مقدمه ادیان و نژادها بی شمارند، اما زبان و روح یکی است، زبان عشق. موسیقی نوعی زبان عشق است. کاربرد موسیقی برای درک زیبایی و سلامت زندگی اجتناب ناپذیر است. از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به ...

تعریف نظریه واقعیت درمانی مجموعه‌ای از اصول نظری و عملی است که در دهه 1950 میلادی توسط روانپزشکی به نام ویلیام کلاسر مطرح شد و در سال 1965 میلادی مبانی آن در کتاب واقعیت درمانی به طور منظم و سازمان یافته‌ای انتشار یافت. واقعیت درمانی نوعی روان درمانی است که در آن سعی می‌شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت، امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. در این نظریه ...

یکی از شاخه های روانشناسی، بهداشت روانی یا سلامت روانی است که از مباحث پر طرفدار، به روز و پر رونق روانشناسی به حساب می آید. بهداشت روانی که تعاریف گوناگون آن در ادامه خواهد آمد در مقولات زیادی کاربرد دارد و در زمینه های مختلفی از قبیل: بهداشت روانی و کودک، بهداشت روانی و نوجوان، بهداشت روانی و نوجوان، بزرگسال، سالمند، ازدواج و ... بسیاری از مقولات دیگر مطرح است. یکی از شاخه های ...

تسليم در برابر خداوند، احترام به حقوق انسانها و آمادگي براي خدمات اجتماعي، ارزشهاي والاي تربيتي هستند که مي‌توانند در فلسفه آموزش و پرورش قرار گيرند. دانش‌آموزان در مدارس کشور بايد توانائي پايبندي به اصول انسانيت، درک آزادي و صبوري، احترام به حقوق د

چکیده جهت یک طبقه‌بندی صحیح اشکال در بلعیدن غذا، تحقیقات مفید و سودمند ریخت‌شناسی که قادر به تحلیل ساختارهای تشریحی دستگاه گوارش باشد، بدون شک ضروری است، اما مهمترین بررسی‌ها، بررسی کاربردی نظیر ویدئوفلورسکوپی، ارزیابی فایبر اپتیک آندوسکوپیک بلعیدن، سینتی گرافی اروفارینو گلویی (حلقی)، فشارسنجی و pHسنجی است. نتایج این آزمایشات در مورد بیمارانی که از ناراحتی‌های بلعیدن رنج ...

مقدمه رواندرمانی روشی است که نه تنها سایکو پاتو لوژی اصلی ، بلکه پایه ها و روند رشد فرد نیز مورد بررسی و ملاحظه قرار می گیرد . به همین دلیل در پایان فرد به رشدی فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست می یابد و حرکت به سوی کمال تسهیل می گردد . صرف نظر از نوع بیماری ، هیچ نوع از رواندرمانی راه حل انحصاری مشکلات نبوده و یا برای تمام درمانگران قابل استفاده نیست . برا دانشجویان ...

جايگاه روانکاوي در تاريخ روان شناسي روانکاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي کمتر شناخته شده ا

اختلالات خلقي[1] مقدمه: خلق بر طبق تعريف عبارت است از احساس هيجاني نافذي که درک و نگرش فرد نسبت به خود، ديگران، و در کل نسبت به محيط را عميقاً تحت تأثير قرار مي‌دهد (کاپلان و سادوک، 1385). خلق ممکن است طبيعي، بالا يا پايين باشد. شخص

مقیاس L مقیاس L (دروغ پردازی) شامل 15 سوال است که مشخص کننده میزان تلاش مراجع برای ارائه توصیف مثبت و غیرواقع گرایانه از خود است. بنابراین دارندگان نمره های بالا در این مقیاس خود را به صورت افرادی کمال گرای افراطی به شیوه آرمانی توصیف می کنند. سوالها شامل توصیف عیبهایی نسبتا جزیی است که بیشتر مردم از اعتراف بدانها ابایی ندارند. بنابراین فردی که در مقیاس L نمره بالا می گیرد ممکن ...

مقدمه سوء مصرف و اعتیاد به مواد مخدر یکی از بلایای بزرگی است که بشر امروزه در همه جای جهان با آن دست به گریبان است. کارتل های بین المللی و باندهای عظیم قاچاق مواد مخدر در همه جای جهان از جمله در نزدیک کشور عزیزمان پایگاه هایی دارند و به تجارت اهریمنی خود که دومین تجارت پر سود دنیاست مشغول هستند . اگر چه مقابله با تجارت غیر قانونی مواد مخدر و اثرات آن چالشی بزرگ برای جامعه جهانی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول