مقدمه: بررسی و مطالعه دقیق مبانی نظری و تئوریکی هر موضوع تحقیق به محقق اجازه میدهد که با دیدی روشن و بدون ابهام و کنترل متغیرهای مختلف که ممکن است به پدیده یا پدیدههای مورد تحقیق تأثیرگذار باشد اقدام کرده و به نتایجی که بدانها دست مییابد.
اطمینان و اعتماد بیشتری داشته باشد..
الف: پیشینه نظری تحقیق عزت نفس برای روانشناسان مهمترین موضوع از جنبه نظر فردی، اجتماعی و روان شناختی است.
موضوع عزت نفس سالهاست که ذهن روانشناسان را مشغول کرده است یکی از این روانشناسان «آلفرد آدلر» میباشد وی از سه منبع عمده که عزت نفس را کاهش میدهد که عبارتند از: 1- حقارت عضوی: با پدید آمدن نقص جسمانی و احساس کهتری حاصل از آن عزت نفس تحت تأثیر قرار میگیرد.
آدلر با گسترش این مفهوم اصطلاح عقده حقارت در رابطه با احساس ضعف و بیکفایتی که هر کس با آن زاده میشود و باید بر آن تسلط یابد را عنوان مینماید.
2- احساس حقارت: تجربه و پیامد این حقارت که دربردارنده احساس اتکایی و انتظار حمایت دیگران یا برعکس نوعی پرخاشگری را به همراه دارد.
3- نازپروردگی: به نظر آدلر کودکان نازپرورده، نیز دستخوش احساس کهتری میباشند و مستبد و خودرأی میباشند، از نظر اجتماعی پرورش نایافتهاند و از بلوغ لازم روانی برخوردار نیستند .
به نظر آدلر، محیط عامل اصلی در احساس کهتری میشود.
که محیط خانوادگی از مهمترین محیطهایی است که شخصیت کودک در آن شکل میگیرد و تأثیر زیادی در میزان عزت نفس کودکان دارد.
در این محیط پدر و مادر در رأس قرار میگیرند که در صورت عدم رفتار صحیح و اعمال رفتار مستبدانه کودک از عزت نفس مناسب و بالایی برخوردار نخواهد شد.
در واقع هر چه میزان ارتباطات و تعاملات کودک با والدینش بیشتر و صمیمانهتر باشد، به آسانی شیوههای کنترل رفتار خود را فرامیگیرد و از سویی دیگر پذیرفته شده در بین همسالان و ارتباطات اجتماعی مداوم موجب عزت نفس مثبت میگردد [1]عدم نشان دادن محبت و مورد تأیید قرار ندادن حرفهایی که باید والدین آنها را قبول کند، احساس ضعف و ناتوانی و کمبود عزت نفس را در وجود آنها میگذراند، که این کار خود باعث میشود که نوجوان به سمت بزهکاری گرایش پیدا کند.
عزت نفس بالا و عزت نفس پایین عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است.
بطور واقعگرایانه کمبودها و نکات ضعف را دربرمیگیرد و نه ؟؟
که منجر به انتقاد شدید از فرد شود.
شخصی که عزت نفس مثبت دارد.
خودش را به طریق مثبتی ارزشیابی میکند و نظر مناسبی در مورد نکته نظرات مثبت خود و دیگران دارد.
در مقابل کسی که به عزت نفس پایین مبتلا است، اغلب یک نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا از خود نشان میدهد و در ناامیدی تلاش میکند تا به دیگران و خودش نشان دهد که او شخص لایقی است و یا ممکن است در درون خودش انزوا گزیند و از ارتباط با دیگرانی که از آنها میترسد اجتناب نماید.
شخص مبتلا به عزت نفس پایین فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک نموده است.
کارل راجرز: هسته مرکزی شخصیت به نظر راجرز «خود» است که مفاهیم دیگر پیرامون آن قرار میگیرد.
خود یا خویشتن شامل تمام افکار، ادراکات و ارزشهایی است که من را تشکیل میدهد.
من شامل آنچه هستم و آنچه میتوانم انجام دهم میشود و این خویشتن ادراک شده به نوبه خود بر ادراک فرد از جهان و هم بر رفتار او تأثیر میگذارد.
فردی که از یک خودپنداره قوی و مثبت برخوردار باشد در مقایسه با فردی که خودپنداره ضعیف دارد، نظرگاه کاملاً متفاوتی نسبت به جهان خواهد داشت.
تحقیقات انجام شده در ایران خادمیان (1372) در تحقیق خود اظهار میدارد که بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس کودکانشان رابطه معنیداری وجود دارد وی ابراز میدارد که رابطه نگرش تربیتی والدین با عزت نفس پسران بیشتر و قویتر از رابطه تربیتی والدین با دختران است وی در بررسی فوق دریافت که در مناطقی که وضعیت اجتماعی خانوادهها متوسط و بالا بوده است رابطه بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس دخترها معنیدار است و در مناطقی دیگر که خانوادهها از وضعیت اجتماعی پایین برخوردار بودهاند، رابطه معنیداری بین عزت نفس کودکان و نگرش تربیتی والدین آنها مشاهده نشد.
تحلیل میانگین نمرات دو گروه نشان داد که میانگین نمرات عزت نفس پسران بیشتر از دختران است و میانگین و میانگین نمرات عزت نفس در مناطقی که از وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتری برخوردارند از مناطق سطح پایین بیشتر بوده است.
معماریان، بابایی، زندهطلب (1377) گزارش دادند که در بسیاری از موارد عدم آگاهی والدین از نحوه (صحیح) رفتار با کودک علت اصلی پایین بودن میزان عزت نفس کودکان است.
در این تحقیق، نگرش منفی و مثبت والدین در زمینه عزت نفس نوجوانان قبل و بعد از برنامه مشارکت والدین مقایسه شده، نشان داد که نگرش منفی والدین بعد از شرکت در برنامه مشارکت به صفر رسید و نگرش مثبت والدین نیز چند برابر شد.
در نتیجه بعد از شرکت والدین در برنامه آموزش مهارتهای رفتاری عزت نفس فرزندان آنان افزایش یافت.
تحقیقات انجام شده در خارج از ایران هیگنز و مارینا (1998) یک نمونه پنجاه نفری والدین کودکان بین سنین 12-5 سال را مورد بررسی قرار دادند.
این والدین رفتارهایی از قبیل خشونت و بدرفتاری با کودکان مرتکب شه بودند این تحقیق نشان داد که بدرفتاری والدین تأثیر بسزایی بر ابعاد مختلف شخصیت کودکان از جمله عزت نفس آنان گذاشته و باعث کاهش عزت نفس در کودکان شده است.
لوز، ماری و دیگران (1997) بدرفتاری والدین از قبیل سوء استفاده جسمی آنها و سوء استفاده گفتاری، غفلت احساس و دیگر گونههای بدرفتاری را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که سوء استفاده جسمی والدین و سوء استفاده گفتاری آنان، موجب خشم و غفلت احساسی موجب تنهایی و انزواطلبی اجتماعی میشود.
که این فراتر و ماوراء دیگر گونههای تأثیر بدرفتاری جلوه کرد.
این محققان بیان کردند که بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان رابطه منفی وجود دارد و این رابطه در پسرها قویتر است.
واریا، ریچارد، واس (1996) در پژوهش خود به بررسی ادراک از سوء استفاده «روانی،جسمانی و جنسی» میپردازند و همچنین تأثیر روانی و سازگاری اجتماعی را در یک گروه نمونه مورد بررسی قرار میدهند.
در این میان دیگر موارد بدرفتاری عزت نفس و مسائل جمعیتشناسی مورد بررسی قرار گرفت، تحلیلها نشان داد که افرادی که مورد سوء استفاده و بهرهکشی قرار گرفته بودند مشکلات زیاد سازگاری روانی و اجتماعی داشتند که به مراتب پیش از گروهی بود که مورد سوء استفاده قرار نگرفته بودند که این افراد «سوء استفاده شدگان» نسبت به دیگر موارد بررسی شده مشکلات بیشتری داشتند از جمله عزت نفس بسیار پایینی داشتند.
کوپر اسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس عزت نفس، استعداد، خلاقیت و ابراز وجود میکنند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمیگیرند.
وی اظهار نمود در بررسیهای خود دریافتم که عزت نفس قابل تعریف و اثبات شدنی است.
او عزت نفس را به عنوان بازخوردهای ازیابی کنندهای که فرد نسبت به خود دارد تعریف نمود که حوزهای از باورهای فرد را پیرامون توانمندیها، ارزشمندیها، تأیید، عدم تأیید و مؤثر بودن را دربرمیگیرد بنابر دیدگاه وی عزت نفس قضاوت شخص پیرامون و ارزشمندی خود است این تجربه ذهنی است که موجب افتراق گزارشهای کلامی و رفتار آشکار افراد از یکدیگر است.
منبع:«عزت نفس» مجله زیست شماره......
نویسنده موضوع اصلی: گوش دادن فعال موجب عزت نفس می شود نام نویسنده:مولایی 17/8/1385 مولایی با بررسی در زمینه عزت نفس پیشنهادی می کند به فرزند خود توجه کنید سوالاتی بپرسید و عبارات را تغییر و بازگو کنید به خاطر داشته باشید که به چشمان خود نگاه کنید (بحث را ببینید به احساسات و حالات و تن صدای خود توجه کنید ) وی برای تایید این نظریه می نویسد که شما نیازی نیست و نباید بخواهید هر چیزی را درباره کودک خود تغییر دهید تا به ویژگی های رفتاری شما متناسب شود تاکید می شود که وظیفه شما ایجاد احساس با ارزش بودن در فرزند خود و اعتماد به نفس است «از زبان عزت به نفس استفاده کنید »(ص21) «نقل قول مستقیم» مجله تربیت عزت نفس فردی و عزت نفس جمعی (بروور1979) با بروور با مطالعه ریشه های عزت نفس فردی و جمعی پیشنهادی کند نظریه هویت اجتماعی در درجه اول بر انگزیش فرد تاکید دارد..
بر اساس این نظریه زمانی که هویت اجتماعی افراد با تهدید مئاجه می شود، بر اساس این نظریه زمانی که هویت اجتماعی افراد با تهدید مواجه می شودآنها از طریق همانند سازی اجتماعی مثبت دست می زنند بنابر این افراد تحقیرهای اعضای برون گروه را نسبت به درون گروه کاهش می دهند تا به مقایسه مطلوبی بین گروه خودی و برون گروه دست یابند.(ص54) تربیت .روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان عزت نفس چگونه عزت نفس برزندگی روزانه اثرمی گذارد [کلمز1929:29] کلمز در بررسی تاثیر عزت نفس برزندگی روزانه پیشنهاد می کند نظر فرد در مورد خویشتن به افکار احساسات و اعمالی که از وی سر می زند مربوط است شخص با عزت نفس بالا چون احساس مثبت و از راههای گوناگون پاسخ می دهند او را می پذیرند و جذبش می شوند در حضورش احساس راحتی می کنند و از این نسبت به خود نیز احساس بی کفایتی اش را به صورت نوعی درماندگی مجسم آشکار می کند همواره طرد می شود مجله مشاوره مدرسه معنای عزت نفس عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی که فرد برای کفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف کلی و ایدهآلهای خود در نظر میگیرد برمیگردد.
بنابراین ممکن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد.
البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است.
قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمیرساند.
البته دیگران در شکلگیری این احساس در کودکی مؤثرند.
پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است.
برای مثال کسی که دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده میکند بنابراین خود را هم کمرو و بزدل و هم بیباک و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطافپذیر و ملایم توصیف میکند.
این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بیثباتی و بیاعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند مییابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمیتوانند تصمیم بگیرند که در چه موقعیت اجتماعی شرکت کنند آنها حتی ممکن است خود رادر موقعیتهایی قرار دهند که پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت میکنند و بنابراین خود را در معرض در همشدگی بیشتر قرار میدهند.
داشتن عزت نفس برای همه انسانها یک ضرورت است.
در واقع چیزی است که همیشه در جستجوی آن هستیم با این حال و با همه تلاشها، بعضی از افراد انسانی هرگز به آنچنان اعتماد به نفسی که بتواند احساس واقعی و شادی کنند نمیرسند و همیشه در ناراحتی و شک و تردید زندگی میکنند و هیچ وقت به موفقیت در زندگی دست پیدا نمیکنند.
ما در طول زندگی، انرژی زیادی مصرف میکنیم تا اطرافیانمان را وادار به تغییر کنیم.
اگر ذرهای از آن انرژی را برای کار بر روی خودمان معطوف میکردیم، نسبت به دیگران محبت بیشتری در ما به وجود میآمد، زیرا عزت نفس قوی به ایجاد احساس قویتری از محبت نسبت به اطرافیان منجر میشود، دنیایی که در آن افراد بتوانند واقعاً به خودشان ارزش و احترام قائل شوند، دنیایی خواهد بود که مردم بیشتر به فکر یکدیگر هستند.
اگر انسانها به عنوان یک کل بتوانند عزت نفس خود را بالا ببرند ما شاهد تغییر بزرگی در کیفیت زندگی خود و آنها خواهیم بود.
در این تحقیق سعی شده است تأثیر بدرفتاری والدین را بر عزت نفس دانشآموزان را بررسی و مشخص کرد.
همانطور که میدانید خانواده و نحوه برخورد و رفتار آنها کودکان در میزان عزت نفس آنها بسیار مؤثر و تأثیرگذار میباشد.
بنابراین کودکان باید در محیط گرم خانواده و در کنار والدین خود میزان عزت نفس خود را بالا ببرند تا در دوران جوانی و نوجوانی و بزرگسالی بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند.
خانوادههای قدرتطلب این گروه از والدین سعی میکنند رفتارها و نگرشهای کودکان خود را با توجه به معیارهای رفتاری معین شکل داده کنترل و ارزیابی میکنند.
والدین قدرت طلب کودکان را به اطاعت تشویق میکنند و به منظور گردن نهادن، شیوههای مختلف تنبیه را ترجیح میدهند.
والدین قدرتطلب کودکان و نوجوانان را پرورش میدهند: سرکش، طغیانگر، برخوردار از سطوح بالای کمرویی و اضطراب احساس بیکفایتی و حقارت.
این نوع کودکان هیچ موافقت و سازش با ارزشها و خواستههای والدین خود ندارند و از گزینش هدفهای منطقی و قابل دسترس عاجزند.
بیشتر مشکلات رفتاری، روحی و شخصیتی این نوع کودکان نتیجه رفتار والدین است.
از آنجا که عمدهترین و مؤثرترین عامل در فرایند شکلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس، خانواده است و عزت نفس از اجزای شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی است.
ابعاد عزت نفس 1ـ تنفر از خود کسانی که برای خود عزت نفس اندک قائلند، به حقارت خود معتقدند و دوست داشتنی نیستند.
آنها از خود انتظارات غیر منطقی دارند ، همیشه به شدت از خود انتقاد می کنند ، از موقعیتهای اجتماعی هراسناکند ، انتظار شکست می کشند و می خواهند همیشه در حاشیه باشند .
2ـ شک و تردید درباره خود افراد دارای عزت نفس متوسط از ویژگیهای چندی برخوردارند.
آنها به خود شک می کنند ، خوشبین بوده و انتقاد کمتری را می پذیرند، مایلند خود را با دیگران تطبیق دهند ، آنها برای برطرف کردن تردید خود جویای شناخت و تأیید بیرونی هستند .
مسأله اصلی این افراد عدم اطمینان است .
آنها در واقع بازیگر نقشی هستند که دیگران را خوشحال می کند نه خود را .
3ـ تأیید خود کسانی که برای خود عزت نفس زیادی قایلند ، اساساً به خود اعتماد دارند .
چنین حالتی آنها را علاقمند می سازد که با تمام وجود به استقبال مسایلی بروند و ابراز وجود کنند .
این امر به آنها شجاعت می دهد تا در مقابل تهدیدها ایستادگی نمایند.
چنین افرادی گوشه گیر نبوده ، انتقاد را می پذیرند، ناکامیها را تحمل می کنند .
شکست آنها را از پا در نمی آورد و از نظر جسمی سالمند .
با وجودی که از نقاط ضعف و قدرت خود آگاه هستند ، از خود انتقاد نکرده ایراد نمی گیرند .( ستوده ، 1376، ص 272،271) البته نگرش دیگری نیز در مورد عزت نفس وجود دارد و آن اینست که افرادی وجود دارند که در مورد «خود» واقع نگر نیستند یعنی بیش از آنچه هستند نسبت بخودشان نگرش مثبت دارند و این عده کسانی هستند که دچار احساس بزرگ منشی دارند و بنظر افراد متکبر و از خود راضی می آیند .
نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس: روان شناسان بر نش قاطع تجارب عاطفی اولیه ( بویژه رابطه مادر و کودک ) در تعیین احساسات، هیجانات و خود ارزشمندی تأکید دارند.
به اعتقاد آنان قبل از اینکه نظام شناختی فرد و افکار مربوط به ارزشمندی خود، تکوین یابد، میزان پذیرش کودک بر عزت نفس تأثیر می گذارد .
راجرز کسی که اصطلاح پذیرش یا توجه مثبت غیر مشروط را بکار برد ، اولین کسی است که مستقیماً در مورد نقش روابط خانوادگی در شکل گیری مفهوم خود و عزت نفس صحبت نموده است .
او فرض می کرد که عزت نفس بالا ، از محیط خانوادگی که محبت را به اطاعت و یا موفقیت خود مشروط نمی کند، ناشی می شود .
والدین کودکان با عزت نفس بالا به طور غیر مشروط ( فقط به خاطر خود کودکان ) به آنان عشق و محبت می ورزند و آنها را با همه ویژگیهایی که دارند، می پذیرند .
(پریش، 1991) باس نیز بیان می کند ، عشق و محبت غیر مشروط والدین هسته عزت نفس را تشکیل می دهد .
این قبیل والدین هیچ شرطی قائل نمی شوند، بنابراین کودکان آنها نیز یاد می گیرند که مهمترین افراد زندگی( یعنی والدین) آنها را فقط به دلیل اینکه« هستند و وجود دارند » ارزشمند می دانند .
بیشتر نظریه پردازان اتفاق نظر دارند که زیر بنای عزت نفس در خانواده و در نخستین سالهای زندگی بر اثر نگرش و طرز رفتار والدین نسبت به کودک ایجاد می شود .
به نظر می رسد که نگرش و تعامل کودک و والدین در سه زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
اولین حیطه به میزان پذیرش ، علاقه و گرمی ابراز شده نسبت به کودک مربوط می شود .
به طور کلی ، اکثر نظریه پردازان اتفاق نظر دارند که پذیرش یا توجه مثبت غیر مشروط ، پیش نیاز اصلی برای عزت نفس مثبت است .
حوزه احساس دوم در تعامل والدین و فرزندان به آسان گیری و تنبیه مربوط می شود .
اطلاعات موجود نشان می دهند که والدین کودکان با عزت نفس بالا ، خواسته های مشخص و روشنی دارند که با عزمی راسخ اعمال می شود .
والدین کودکان با عزت نفس پایین ، برخلاف این الگو ،کمتر راهنمایی می کنند و معمولاً به جای پاداش، از تنبیه استفاده میکنند .
تسلط ، طرد و تنبیه شدید منجر به عزت نفس پایین می شود .
کودکان تحت این شرایط ، تجربیات کمتری از عشق و موفقیت بدست می آورند و گرایش به مطیع بودن و گوشه گیری و گاه پرخاشگری دارند .
حوزه حساس سوم در تعامل والدین و کودکان در مورد اعمال رویه های دموکراتیک است .
والدین کودکانی که عزت نفس بالایی دارند ، مجموعه قوانین گسترده ای برقرار میکنند و اشتیاق زیادی به اعمال آنها دارند ، ولی رفتارها در محدوده تعیین شده ، غیر اجباری و با پذیرش حقوق و عقاید کودک همراه است .
والدین کودکان با عزت نفس پائین محدودیت های نامشخص و اندکی را تعیین می کنند و روشهای نظارت مستبدانه ، سلطه جو ، طرد کننده و سازش ناپذیر دارند .
کوپر اسمیت 1 از مطالعه نوجوانان به این نتیجه رسید که علاقه عمیق کودکان و پذیرش آنها ، مشخص کردن دقیق محدوده اعمال آنها و راهنمایی براساس قوانین روشن ، آزادی در اعمال فردی که در این محدوده مشخص قراردارد ، رفتار غیر تنبیهی و احترام به عقاید کودکان تا حد زیادی در رشد عزت نفس بالا دخیل است .
در نتیجه به طور خلاصه والدین فرزندانی که عزت نفس بالایی داشتند ، غالباً طرز برخوردها و شیوه های رفتاری زیر را دارا بودند : آنها پذیرنده ، مهربان و درگیر بوده و مشکلات و علائق بچه ها را مهم تلقی میکردند .
آنها سختگیر بودند به این معنی که قوانین را به دقت ، به طور مستمر گوشزد کرده و بچه ها را تشویق می کردند تا آنان معیارهای سطح بالای رفتاری را رعایت کنند.
آنها آزاد منشانه رفتار میکنند ، به طوری که عقاید بچه را در مورد تصمیماتی از قبیل ساعت خوابشان در نظر می گرفتند و کودک را در برنامه ریزی های خانوادگی ، شرکت می دادند .
عوامل مؤثر در رشد عزت نفس : کوپر اسمیت چهار عامل اساسی را در رشد عزت نفس دخیل می داند : نخست : میزان دریافت رفتارهای احترام آمیز و پذیرا که شخص از افراد مهم زندگی اش دریافت می دارد .
در نتیجه ما خودمان را همان گونه که ارزیابی می شویم ارزیابی میکنیم .
دوم : تاریخچه موفقیتها و همچنین پایگاه و مقامی که در جهان دارد .
سوم : شیوه تفسیر تجارب و موفقیتهاست که براساس ارزشها و آرزوهای فرد صورت میگیرد .
چهارم : نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد .
افراد ممکن است اعمال تحقیر کننده دیگران و یا شکست های خود را کاهش ، تحریف یا کاملاً سرکوب نمایند .
ممکن است حتی قضاوت دیگران را رد کرده یا کاهش دهند و یا برعکس ممکن است به قضاوت های افراد دیگر حساس باشند این توانایی دفاع از عزت نفس تجربه اضطراب راکاهش داده و به حفظ تعامل شخص کمک می کند .
زمینه های عزت نفس : تماعی : مشتمل بر عقاید کودک در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است.
آیا کودکان دیگر او را دوست دارند ؟
آیا افکار و عقاید او برای آنها ارزشمند است ؟
آیا او را در فعالیتهایشان شرکت می دهند ؟
آیا از ارتباط و تعامل با همسالان خود احساس رضایت می کند ؟
کودکی که نیاز های اجتماعی اش برآورده شود ، احساس خوبی در این زمینه خواهد داشت .
عزت نفس تحصیلی : عزت نفس تحصیلی مبتنی بر مقدار ارزشی است که فرد به عنوان یک دانش آموز برای خود قائل است .
عزت نفس خانوادگی : عزت نفس خانوادگی از عقاید کودک در مورد خودش به عنوان عضوی از خانواده سرچشمه میگیرد کودکی که از محبت و احترام ویژه والدین و همشیره ها برخوردار است در این زمینه عزت نفس بالایی خواهد داشت .
منابع: 1ـ بختیاری ، فرضعلی، بررسی عزت نفس و رابطه آن با هیجان پذیری در بین دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان خدابنده، پایان نامه دانشکده مدیریت و برنامه ریزی،1375 2ـ بیابانگرد، اسماعیل با مقدمه ای از دکتر غلامعلی افروز، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان ،تهران انجمن اولیای مربیان جمهوری اسلامی ایران 1371 چاپ اول 3ـ بیابانگرد ،اسماعیل،روان شناسی نوجوانان،تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،1376 4ـ پور شافعی ، هادی، رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه شهرستان قاین، پایان نامه تهران دانشگاه تربیت معلم،1370 5ـ ستوده ،هدایت ال..،روان شناسی اجتماعی ، تهران انتشارات آوای نو،1376 6ـ سادات .محمدعلی،اخلاق اسلامی،انتشارات مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی1369 7ـ سیاسی ،علی اکبر، نظریه های مربوط به شخصیت، نشر دانشگاهی1366 8ـشاملو، سعید،بهداشت روانی 9ـ عمید،حسن، فرهنگ فارسی عمید،تهران انتشارات امیر کبیر1363 10ـ کریمی ،یوسف،روان شناسی اجتماعی، دانشگاه پیام نور1364 11ـ لی ،مای، شخصیت انتشارات دانشگاه تهران 12ـ میرزا بیگی، علی، نقش نیازهای روانی ، بهداشت روانی، آموزش و پرورش تهران انتشارات اطلاعات1371 13ـ نفیسی،غلامرضا و زند، پارسا سنجش و ارزشیابی، تهران دانشگاه آزاد اسلامی 1376 عنوان : عزت نفس گردآورنده : شهناز پور مسعود درس : راهنمایی و پژوهش و اصول علمی ، مقاله نویسی نام استاد: سرکار خانم رسالت پور.
مرکز :تربیت معلم اکیر کبیر .
پاییز :1385