علت های افسردگی مکانیسم های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز کشف نشده اند.
با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده اند که باعث افسردگی می شوند.
ساختار زیست شیمیایی و ژنتیکی بعضی از مردان و زنان چنان است که در محیط های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یکسان ، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می دهند.
علت های روان شناختی افسردگی گوناگون اند.
استرس آغازگر افسردگی است.
استرس های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یک عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیک شلوغ سرشب در شهر که همواره با آن روبرو هستیم.
استرس های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی کرده اند.
مقیاس 37 درجه ای Holmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بیماری شخصی را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستنی را 39 ، تغییر مسئولیت کار را 29 ، موفقیت چشمگیر را 28 ، تغییر اوضاع زندگی را 25 ، مشکل داشتن با کارفرما را 23 ، تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی کرده است.
چنان که در این مقیاس دیده می شود استرس های خوشایند هم می توانند از عوامل افسردگی باشند.
ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس زا نیستند بلکه کسب موفقیت چشمگیر، با آن که بسیار خوشایند است، استرس زا است.
روان شناسان بر این باورند که در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می کند.
بعضی از پژوهشگران بر این باورند که نشانگاهی به نام " اختلال افسرده ساز شخصیت" وجود دارد که افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی رحم و بی پشتیبان است و خود بی ارزش اند و آینده نومید کننده است.
به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند.
علت های افسردگی سالخوردگان بسیارند.
تعدادی از بیماری های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها، مثل داروهای ضد فشار خون یا تسکین درد مفاصل، آغازگر افسردگی اند یا باعث تغییرخلق و خوی می شوند.
بسیاری از استرس های بزرگ که به افسردگی می انجامند غالباً در سالخوردگی رخ می دهند: مانند بیماری های مزمن و ناتوانی های جسمی، گرفتاری های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی هدفی در زندگی.
گاهی مردانی که در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته اند در نتیجه ی ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می شوند.
نکته جالب درباره افسردگی این است که دختران به دلایل بسیار که با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب پذیرترند.
بعضی از بررسی ها نشان داده اند ، در حالی که پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی که در بدن آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می گردند.
بر سر این که دختران کمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد.
ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می شود.
درمان افسردگی براساس گزارش " انجمن روان پزشکان آمریکا" 85 در صد مبتلایان به افسردگی کبیر تا حد زیادی درمان می شوند.
از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب کاهش ، مدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری کرد یا از شدت آن کاست.
دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای ضد افسردگی.
مسئله این است که غالباً افسردگی، غلط تشخیص داده می شود و بیماران عموماً به چهار تا پنج پزشک یا روان پزشک مراجعه می کنند تا یکی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان کند.
در بعضی موارد تشخیص درست داده می شود ولی داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا کمتر از مقدار مناسب تجویز می گردد.
از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می کنند دچار ضعف شده اند و به پزشک مراجعه نمی کنند.
در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آینده اند.
طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است.
در آزمایش های بالینی 50 تا 60 درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می دهند، درمان کامل بین چهار تا شش ماه انجام می گیرد.
روان درمانی به عکس دارو درمانی ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان می دهد.
ولی برای بهبود کامل تا دوازده هفته طول می کشد.
اگر روان درمانی در این مدت سود بخش نبود، دارو درمانی باید آغاز گردد.
متخصصان، بستری کردن بیماران را در چهار حالت زیر توصیه می کنند: 1- وقتی بیمار قصد خودکشی دارد؛ 2- وقتی بیمار چنان دلمرده است که نمی تواند غذا بخورد؛ 3- وقتی بیمار نشانه هایی از روان پریشی دارد؛ 4- وقتی که بیمار به بیماری خطرناک دیگری مثل دیابت مبتلا باشد.
دارو درمانی افسردگی : داروهای ضد افسردگی موادی هستند که از افسردگی جلوگیری می کنند یا آن را تسکین می دهند.
این داروها مغز افراد افسرده را به تولید" مواد شیمیایی عصبی" که فاقد است ، وادار می سازد.
وقتی کسی احساس می کند که افسردگی پایان پذیرفته نباید مصرف دارو را قطع کند ، بلکه باید با نظارت پزشک تدریجاً به این کار اقدام نماید.
از آنجا که سالخوردگان عموماً داروهای بیماری های دیگر را مصرف می کنند ، پزشک و بیمار باید در مورد ناسازگاری داروها با هم هوشیار باشند.
روان درمانی افسردگی: روان درمانی افسردگی انواع گوناگون دارد ( متجاوز از 200 نوع ) که اساس همه آنها " گفت و گو با بیمار" است.
روش های روان درمانی در دو گروه جای می گیرند: 1) جهت دهنده به بینش بیمار درباره ی ریشه های بیماری یا افزایش آگاهی او از انگیزش ناخودآگاه خود؛ 2) "رفتار درمانی شناختی" که عمدتاً در تغییر رفتار بیمار و فرآیندهای اندیشه او متمرکز است؛ حال آنکه رفتار درمانی تلاش می کند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه کند.
تلاش روان درمانی، رفع تعارض های روانی بیماران و اصلاح رفتارهای نادرست و شیوه های تفکری است که به افسردگی انجامیده است.
درمان جهت دهنده بینش بیمار به او امکان می دهد بفهمد که چرا افسرده شده است.
حال آنکه رفتار درمانی تلاش می کند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه کند.
دیگر انواع درمان افسردگی: چند نوع درمان دیگر غیر از دارو درمانی و روان درمانی افسردگی وجود دارند: درمان با ایجاد تشنج به وسیله الکتریسیته، نور درمانی و درمان های جانشین، درمان با ایجاد تشنج به وسیله الکتریسیته برای بیمارانی تجویز می شود که به اختلالات شدید خلق و خوی مبتلا هستند.
نور درمانی ، به وسیله نور فلوئورسان با شدت 1000 واحد ( لوکس ) انجام می گردد.
درمان های جانشین مثل ورزش منظم، در بیمار اعتماد به نفس ایجاد می کند.
از این گذشته سبب افزایش تراز اندورفین در بدن می شود.
اندورفین به بخش هایی از مغز اثر می کند که دست اندرکار ادراک درد و هیجان اند.
میزان این ماده در افراد افسرده کمتر از معمول است.
آشنایی با داروهای ضد افسردگی و عوارض آنها امروزه، متأسفانه بیماری افسردگی یکی از بیماری های رایج در میان اقشار مختلف مردم است.
در بیماری افسردگی واکنش ها غیر طبیعی هستند.
یعنی انسان در برابر ناملایمات و شکست ها بیش از حد افسرده می شود.
و زمان افسردگی نیز طولانی تر از دیگران ، در همین شرایط است.
علل ابتلا به این بیماری ، ارث ، تغییرات شیمیایی مغز ، از دست دادن والدین در کودکی و حوادث ناخوشایند زندگی ، بیماری های جسمی مختلف و استفاده از بعضی داروهاست.
جهت درمان ، بهترین راه ، دارو درمانی است.
با توجه به این که گاه لازم است از شش ماه تا سه سال این داروها مصرف شود تا درمان کامل صورت گیرد تصمیم گرفتیم تمام داروهای ضد افسردگی را به همراه عوارض جانبی شان معرفی نماییم تا بخصوص از ایجاد تداخلات دارویی در بیماران افسرده جلوگیری شود.
داروهای ضد افسردگی چه نوع داروهایی هستند؟
داروهای ضد افسردگی ، گروهی از داروها هستند که برای درمان بیماران افسرده مورد استفاده قرار می گیرند به طوری که وضعیت روحی بیشتر بیماران افسرده با استفاده از این داروها بسیار بهتر شده است.
عملکرد داروهای ضد افسردگی به چه صورت است؟
این گروه از داروها برخی ازمواد شیمیایی را در مغز کاهش می دهند.
این مواد شیمیایی تحت عنوان نرو ترانسمیتر neuro transmitters خوانده می شود.
برای عملکرد طبیعی ، مغز به این نرو ترانسمیترها نیاز دارد.
داروهای ضد افسردگی با قرار دادن این نرو ترانسمیترها ( مواد شیمیایی طبیعی ) در دسترس مغز، به بیماران افسرده کمک زیادی می کنند.
آیا داروهای ضد افسردگی عوارضی جانبی نیز دارند؟
همانند سایر داروها، داروهای ضد افسردگی ممکن است عوارضی جانبی را در فرد مصرف کننده ایجاد کنند.
البته کلیه افراد مصرف کننده به این عوارض جانبی مبتلا نمی شوند.
هر نوع عارضه جانبی که فرد ، به آن مبتلا می شود بستگی به داروی انتخابی پزشک برای فرد افسرده دارد.
چند نوع داروی ضد افسردگی وجود دارد؟
امروزه انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی ساخته شده است، معمولی ترین گروه های دارویی عبارت اند از: 1- داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای 2- داروهایی که به طور انتخابی مهار کننده های سرتونینی را تحریک می کنند یا SSRIS 3- مهار کننده های مونوآمینواکسید از MAOIS 4- سایر گروه های دارویی.
داروهای سه حلقه ای جهت درمان طولانی مدت افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد.
از داروهای این گروه می توان به داروی آمی تریپتیلین Amitriptyline ( با نام تجاری الاویل Elavil ) ؛ دیسیپرامین Desipramine ( با نام تجاری نووپرآمین Novopramine ) ؛ ایمی پرامین Imipramine ( با نام تجاری جانیمین ، توفرانیل Janimine / Tofranil ) و نورتریپتیلین Nortriptyline ( با نام تجاری پاملور، Pamelor ) اشاره کرد.
معمولترین عوارض جانبی این گروه دارویی عبارت اند از: خشکی دهان ، تاری دید ، یبوست ، مشکلاتی در ادرار کردن، آب سیاه چشم، اغتشاش فکری و خستگی.
این گروه از داروها علاوه بر عوارض قلبی می توانند بر روی فشارخون و تعداد ضربان های قلب اثر بگذارند.
گروه جدیدی از داروهای ضد افسردگی ، داروهایی همانند: فلوکستین Fluoxetine ( نام تجاری:Prozac )، پاروکستین Paroxetine ( با نام تجاری : Pxil) و سرترالین Sertraline ( با نام تجاری: Zolof ) هستند.
کلیه این داروها ( منظور گروه جدید داروها) تحت عنوان گروه SSRIS نامیده می شوند.
عوارض جانبی داروهای این گروه از داروهای سه حلقه ای کمتراست.
تعدادی از عوارض جانبی که به وسیله داروهای گروه SSRIS ایجاد می شوند عبارت اند از: کاهش اشتها، تهوع، عصبانیت، بی خوابی ، سردرد و مشکلاتی در رفتار جنسی.
افرادی که داروی فلوکستین ( Fluxetine ) را مصرف می کنند، ممکن است علاوه بر عوارض فوق ، احساس ناتوانی و خستگی شدید ، به طوری که قدرت برخاستن از جا را نداشته باشند، ذکر کنند.
بیمارانی که داروی پاروکستین ( Paroxetine ) برایشان تجویز شده ممکن است از عوارضی مثل خشکی دهان و احساس خستگی شکایت داشته باشند و بیماران مصرف کننده سرترالین (Sertraline) نیز علاوه بر عوارض جانبی عمومی وابسته به داروهای گروه SSRIS ممکن است از اسهال شاکی باشند.
از گروه دارویی شماره 4 و یا گروه سایر داروهای ضد افسردگی، می توان به داروهای زیراشاره کرد: 1- داروی ونلافاکسین Venlafaxine ( با نام تجاری: Effexor ) که عوارض جانبی زیر را دربیماران مصرف کننده این دارو ایجاد می کند.
این عوارض عبارت اند از: تهوع ، کاهش اشتها ، هیجان و اضطراب، سردرد، بی خوابی و خستگی.
سایر عوارض جانبی که به نسبت عوارض فوق کمتر معمول هستند، عبارت اند از: خشکی دهان، یبوست ، کاهش وزن ، مشکلاتی در رفتار جنسی ، افزایش فشارخون ، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان کلسترول خون.
خشکی دهان، یبوست ، کاهش وزن ، مشکلاتی در رفتار جنسی ، افزایش فشارخون ، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان کلسترول خون.
2 – داروی نفازودون Nefazodone ) به نام تجاری : Serzone ) و عوارض جانبی : سردرد ، تاری دید ، گیجی ، تهوع ، یبوست ، خشکی دهان و خستگی .
آیا داروهای ضد افسردگی با سایر داروها، تداخل دارویی ایجاد می کنند؟
مصرف داروهای ضد افسردگی، توأم با سایر داروها، می تواند تداخل دارویی ایجاد کند.
بنابراین هنگام مراجعه به روان پزشک حتماً باید او را از داروهای مصرفی خود مطلع سازید.
از بین گروه داروهای ضد افسردگی ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای با اکثر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد می کند.
داروهای ضد افسردگی گروه SSRIS می تواند اثر برخی از داروهای مصرفی را شدت بیشتری بخشد.
اگر این گروه از داروها همراه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای، ضد هیجان و درمان مشکلات بی خوابی مثل دیازپام مصرف شود، اثر داروهای فوق را شدت می بخشد.
سایر داروهایی که با داروهای گروه SSRIS تداخل دارویی دارند: داروهای تنظیم کننده ضربان قلب ، و داروی هالوپریدول است.
داروی ونلا فاکسین با داروهای فلوکستین ، پاروکستین و سرترالین تداخل دارویی دارد.
این دارو همچنین با داروی کوئینیدین(Quinidine) دارویی که جهت درمان بی نظمی های ضربان قلب تجویز می شود، تداخل دارویی ایجاد می کند.
ونلافاکسین نیز با داروی تیوریدازین(Thioridazine) تداخل دارویی ایجاد می کند.
این دارو میزان جذب ونلافاکسین ( Venlafaxine) را در بدن افزایش می دهد.
مصرف داروی نفازودون(Nefazodone) توأم با داروهای تریازولام ( Triazolam ) و آلپرازولام ( ( Alprazolamمیزان جذب هر دو داروی فوق را در بدن افزایش می دهد.
داروی نفازودون با داروی ترفنادین (Terfenadine ) که هر دوی داروها جهت درمان مشکلات حساسیتی تجویز می شوند، تداخل دارویی ایجاد می کند ؛ مصرف توأم ِ این داروها باعث بی نظمی ضربان های قلب می شود.
نکته مهم : مصرف هر نوع داروی ضد افسردگی همراه با داروهای ضد افسردگی گروه MAOIS ممکن است کشنده باشد.
داروهای ضد افسردگی گروه MAOIS شامل داروهای زیر است: 1- فنلزین ( Phenelezine ) 2- ترانیل سیپرومین ( Tranyl Cypromine ) بنابراین هرگاه پزشک معالج خواست، داروی ضد افسردگی جدیدی را برای شما تجویز کند، باید قبل از شروع داروی جدید، مصرف داروی ضد افسردگی گروهMAOIS را برای مدتی قطع کنید، زیرا با این کار وقت کافی برای تصفیه کامل خون از داروی فوق وجود دارد.
درمان افسردگی با ورزش درمان افسردگی با ورزش کیومرث جباری جسم و روح، دو بعد سازنده یک انسان و هستی دهنده به او، از گذشته به عنوان مبحثی فراگیر مورد بحث و بررسی فلاسفه و بزرگان علم و ادب و مربیان تعلیم و تربیت بوده و هنوز هم پایه و اساس تئوریهای انسانگرایانه قرن حاضر است.
انسان امروزی، به علت گسترش و رشد چشمگیر تکنولوژی و روابط میان فردی، کمتر فرصت تأمل و اندیشه ژرف در رفتار و کردار خود را یافته و بیشتر تحت تأثیر، نفوذ و تسلط محرکهای بیرونی و محیطی قرار گرفته و دچار از خود بیگانگی و مشکلات روحی و روانی گشته است که به نوبه خود، چنین مشکلاتی مسبب دوری انسان از مسیر رشد و تکامل بهنجار شده و او را به سمت و سوی نابهنجاری سوق می دهد.
افسردگی به عنوان یکی از معضلات و ناراحتی های روحی و روانی، در حال حاضر طیف وسیعی از مراجعان به کلینیک ها و درمانگاههای مشاوره و روانشناسی را تشکیل می دهد.
مالیخولیا از زمانهای دور، با زندگی انسان در کشاکش بوده و آن را دچار رکود و بی نظمی ساخته است و نویسندگان و هنرمندان بسیاری از جمله ویلیام شکسپیر، ونسان ونگوگ، تئودور داستایوفسکی و دیگران در مورد آن اثراتی به جا گذاشته اند.
افسردگی به عنوان یک بیماری روانی، تأثیرات عمیقی در خلق و خو، میزان فعالیت حرکتی بدن، رفتار خودآزارانه (منجر به خودکشی)، اختلالات شناختی، فیزیولوژی و بی نظمی های مربوط به زمان خواب را به دنبال داشته و در زمینه های فردی و اجتماعی شخص را به انزوا کشانده و از اجتماع و فعالیتهای آن بازداشته وسیر قهقرایی را در روند رشد فرد باعث می شود.
در حیطه درمان افسردگی همچون دیگر بیماریهای روانی، تحقیقات و پژوهشهای بی شماری صورت گرفته و تکنیک های دارودرمانی، روان درمانی، شوک درمانی و درمانهای شناختی و...
از جمله تکنیکهای خاص درمانی در این نوع بخصوص بیماری مدنظر قرار گرفته و هر روزه با گذشت زمان گامهای مؤثری در جهت شناخت، بررسی و درمان آن برداشته می شود.
ورزش به عنوان یکی از بدیع ترین روشهای درمانی در افسردگی، بیش از پیش و با اتکا به تحقیقات و بررسی های محققان، توجه عموم را به خود جلب کرده و بیماران و مراجعین افسرده ای که ذهنیتی منفی و مأیوس شونده از دیگر روشهای درمانی دارند، با تکیه بر این شیوه درمانی، افق روشنی در بهبود خود از ناراحتی ها و تنشهای روحی را تجربه کرده اند.
در پژوهشی با مقایسه سه عامل «دویدن»، «روان درمانی با زمان محدود» و «روان درمانی با زمان نامحدود» به درمان افسردگی پرداخته شد.
در این پژوهش، تعداد ۲۴ مرد و زن به طور تصادفی به یکی از سه گروه مورد نظر گمارده شدند.
بیماران شرکت کننده در گروه درمان ورزشی «دویدن» مطابق برنامه ای از قبل تعیین شده، طی ۱۰ هفته و هر هفته سه بار می دویدند.
از آنها خواسته شده بود که فقط روی دویدن تمرکز و از بحث درباره افسردگی شان خودداری کنند.
بیماران تحت روان درمانی به مدت ۱۲ هفته به طور سرپایی در یک درمانگاه درمان شدند.
در پایان همه گروهها با استفاده از فهرست علائم (SCL-۹۰)(۱) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج ارزیابی در هر سه گروه نشان دهنده کاهش نمره های افسردگی در مقایسه با قبل از درمان بود.
در مطالعه دیگری به وسیله گریست و همکارانش (۱۹۸۴)، ۶۰ آزمودنی مبتلا به افسردگی خفیف به طور تصادفی به یکی از سه وضعیت درمانی یعنی ورزش، گروه درمانی(۲) و آرامش آموزی گمارده شدند.
پس از ۱۲ هفته درمان سطح افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی آزمودنی های سه گروه ارزیابی شد.
تحلیل نتایج نشان دهنده بهبود هر سه گروه در مقایسه با قبل از درمان بود، ولی هیچ تفاوت بین گروهی یافت نشد.
در پیگیری سه ماهه آزمودنی ها، مشخص شد که درمان ورزشی و آرامش آموزی در مقایسه با گروه درمانی، اثرات درمانی پایاتری داشته اند.
گریست نتیجه گرفت آزمودنی های شرکت کننده در درمان ورزشی و آرامش آموزی مهارتهای جدیدی را فرا گرفته اند که می توانند آنها را بعد از اتمام درمان نیز به کار گیرند و این امر دلیل ماندگاری اثرات درمانی در آنها است.(نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای روانشناختی).
دوین و همکارانش (۱۹۸۳) در مطالعه دیگری، اثر استفاده از دویدن و تمرین با وزنه (۳) را در درمان ۴۱ زن که مطابق معیارهای تشخیصی RDC (اسپیتز، اندیکت و رابینز، ۱۹۷۸ ) مبتلا به افسردگی بزرگ بودند، بررسی کردند.آنها از نمره های پرسشنامه افسردگی بک (۴)(BDI) و نمره های مقیاس افسردگی هامیلتون(۵) (HRSD) به عنوان شاخص تغییرهای درمانی استفاده کردند.
زنان مبتلا به افسردگی به طور تصادفی به سه گروه- گروه «ورزش دو»، «گروه «تمرین با وزنه» و «گروه گواه (ایست انتظار)» تقسیم شدند.
درمان به مدت ۸ هفته ادامه داشت و شامل ۴ بار تمرین ۳۰ دقیقه ای در هر هفته بود.
نتایج ارزیابیهای انجام شده پس از پایان درمان و در پیگیری یک ماهه پس از درمان نشان داد که نمره های افسردگی گروه های ورزشی- دویدن و تمرین با وزنه- کاهش معنی داری یافته است.
پیامد درمان با دو گروهی که با ورزش درمان می شدند، تفاوتی نداشت.
دوین و همکارانش نتیجه گرفتند که هم ورزشهای حرکتی و سرعتی (مثل دویدن) و هم تمرینهای قدرتی (مثل تمرین با وزنه) اثر ضد افسردگی دارند.
آنان چیره دستی در انجام یک مهارت و یا افزایش احساس خودتوانمندی(۶) را به عنوان مکانیسم احتمالی تغییرات حاصل از ورزش معرفی کردند.
(نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای روانشناختی).
در پژوهشی دیگر، مک کنن و هولمز (۱۹۸۴)اثر ورزش و آرامش آموزی(۷) را بر افسردگی نمونه ای ۴۳ نفره از زنان دانشجو بررسی کردند.
این دانشجویان براساس نمره هایشان در پرسشنامه افسردگی بک- نمره های بالاتر از ۱۴ در ارزیابی اولیه- انتخاب شدند.
قبل از شروع درمان همه آنها به پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند و آمادگی جسمانی آنها ارزیابی شد.
سپس به سه گروه (ورزش دو، گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان) تقسیم شدند.
درمان ۱۰ هفته به طول انجامید.
این پژوهش نشان داد که نمره های افسردگی گروه درمان با ورزش دو در مقایسه با گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان کاهش معنی دار یافته است.
فرمونت و کریگهد(۱۹۸۴) اثر درمانی دویدن، شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با درمان ورزشی را در افسردگی ۴۹ مرد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط بررسی کردند.
آنها در پژوهش خود از گروه گواه بدون درمان استفاده نکردند، چون اعتقاد داشتند پژوهشهای مختلفی نشان داده است که هم درمان با ورزش و هم شناخت درمانی در مقایسه با گروه گواه بدون درمان، اثر ضد افسردگی دارند.(نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای روانشناختی).
تحقیقات و بررسی های فرمونت و کریگهد ۱۹۸۴ نشان داد که دویدن در درمان افسردگی خفیف و متوسط به اندازه شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با ورزش مؤثر است.
از هفته پنجم درمان، کاهش معنی داری در نمره های پرسشنامه افسردگی بک (BDI) پدید آمد.
این کاهش در پیگیری ۲ ماهه نیز باقی مانده بود.
هر سه شیوه درمانی برای افسردگی خفیف و متوسط به یک اندازه مؤثر بودند.
همچنین این پژوهش نشان داد که بین نمره های پرسشنامه افسردگی بک و شاخص تغییر در آمادگی جسمانی (بهبود ضربان قلب) همبستگی وجود ندارد.
با توجه به پژوهشهای انجام شده، این حقیقت که انجام تمرینات ورزشی در درمان افسردگی نقش مهم و مؤثری دارند، تأیید می شود، البته باید در نظر گرفت که افسردگی در هر سطحی را نمی توان به وسیله تمرینات ورزشی درمان و یا حداقل تأثیرات زیادی در جهت بهبود آن ایجاد کرد.
در کل باید گفت تنها افسردگی های خفیف و متوسط که تغییرات نه چندان جدی در شخصیت و خلق فرد ایجاد می کنند و نوع طرز تفکر شخص در جهت گزینش این درمان به وسیله ورزش مؤثر بوده و موفقیت های بیشتر در زمینه چنین درمانی، نیازمند به تحقیقات بعدی است.
توجیه فیزیولوژیک و جسمانی اثرات ضد افسردگی ورزش در این راستا باید گفت انجام مرتب و منظم تمرینات ورزشی با شدت و ریتم مناسب (جلسات بی شمار و پی در پی با تنظیم مدت زمان، میزان و اندازه تمرینات، شدت تمرینات، تعداد دفعات و غیره) باعث بالا رفتن سطح آمادگی جسمانی و در نتیجه توانا شدن قلب و عروق در شخص می شود که خود باعث کاهش پاسخ به استرسهای قلبی- عروقی شده و پاسخ های هیجانی و روانی شخص را نسبت به استرس نیز کاهش می دهد.
به عبارتی همان طور که می دانیم تصویر بدنی شامل اندازه قد، وزن، درشتی اندام، قدرت بدنی و ...
است و لذا با ایجاد و توانایی فیزیکی و بدنی به وسیله تمرینات ورزشی این خودپنداری مثبت که «من قوی هستم و در مقابل سختیها و مشکلات مقاوم شده ام» قوت گرفته و از لحاظ روانی نیز فرد را در موقعیت خوبی برای مواجهه و مقابله با استرس قرار می دهد که خود، واکنشهای فیزیولوژیک مثبتی را در پی خواهد داشت، به عبارتی همان تصاویر بدنی فوق که خودسازنده خودپنداره شخص هستند، در صورت مثبت بودن، فرد را در مقابل استرس و هیجانات کاذب و آسیب زا حمایت می کنند و این مسأله، یکی از مهمترین روشهای پیشگیری در افراد و بیماران روحی و روانی است که در مبحث بهداشت روانی به طور کامل به آن پرداخته شده است.
اثرات زیست-شیمیایی ضد افسردگی ورزش در توجیه دیگری که در این مبحث مطرح است، اثرات انتقال دهنده های عصبی در نظر گرفته می شود.
همان طور که قبلاً گفته شد تأثیرات مثبت ورزش و تمرینات مرتب و منظم ورزشی با شیوه علمی (توجه به اصول علم بدنسازی، علم تغذیه، آموزشهای لازم و ...) باعث افزایش توان قلب و برون ده قلبی، کاهش ناخالصی های موجود در خون (چربی های اضافی، کنترل میزان قند خون و سموم و دفع آنها و ...) و همچنین باعث ایجاد نظم در سیستمهای مختلف گردش خون، تنفس، گوارش، اعصاب و دیگر قسمتها شده و کارکردهای آنان را تسهیل و ترمیم می کند.
در ضمن ایجاد نظم در ترشح غدد درون ریز بدن که اثرات انکارناپذیری بر خلق و خو و ایجاد تنش و ناراحتی های فیزیولوژیکی دارند، همه از مزایای تمرینات منظم ورزشی است.
در یکی از مباحث مهم در زمینه ایجاد بیماریهای روانی، بحث پیرامون انتقال دهنده های عصبی و عدم کارکرد صحیح آن (کاهش یا افزایش دوپامینو سروتونین و...) در بروز بیماریهای روانی انکارناپذیر است و یکی دیگر از تأثیرات مثبت ورزش تنظیم در میزان انتقال دهنده های عصبی در سلول عصبی و در نتیجه تعادل و توازن در کارکرد عصبی شخص و کاهش حالت نابهنجاری های روانی است.
توجیه شناختی اثرات ضد افسردگی ورزش در زمینه توجیه شناسی مبحث، بیشتر توجهمان بر خواص روانی ناشی از اثرات ایجاد خودتوانی در فرد است که خود زمینه ای مثبت جهت ایجاد تغییرات اساسی در رفتار و طرز تفکر شخص بوجود می آورد.
به عبارتی باید گفت ما همان گونه احساس می کنیم که فکر می کنیم و یا به گونه ای فکر می کنیم که احساس داریم و این نشان دهنده تأثیرات متقابل دو مقوله احساس و ادراک در حافظه شخص است.
بنابراین افسردگی چون واکنشی احساس و عاطفی است هرگونه ایجاد طرز تفکر مثبت در ذهنیت فرد افسرده می تواند منجر به احساس مثبت در او شده و به عکس هر نوع تفکر غلط و غیرمنطقی می تواند زمینه ای برای یک احساس منفی و در نتیجه افسردگی باشد.
به عنوان مثال یکی از احساسات منفی و شایع یک افسرده، احساس پوچی و بی ارزشی است، احساس این که من حق زنده بودن را با توجه به این که بی ارزش و حقیر هستم ندارم (این احساس در مراحل شدیدتر می تواند منجر به خودکشی شود) و همچون انگلی وابسته به دیگران هستم و هیچ کار مثبتی از من سر نمی زند و این احساسات از لحاظ منطقی و استدلال شخص به صورت منفی ارزیابی شده و به این نگرش که «من انسان بدی هستم» یا «من لایق زندگی نیستم» منجر می شود که جملگی باعث شدت و افزایش افسردگی و تبدیل آن از احساس افسردگی به خلق افسردگی می شود.
حال در ورزش با ایجاد خودتوانی و بازگرداندن اعتماد به نفس در این مورد که «می توان تغییر کرد» و «می توان مثبت بود و مثبت زندگی کرد»، زمینه ایجاد احساسات مثبت در جهت زدودن روحیات افسردگی مهیا می گردد.
به وسیله ورزش شخص احساس می کند می تواند کنترل زندگی اش را حتی در سخت ترین شرایط در دست داشته باشد، احساس می کند اراده اش آن قدر مصمم است تا نگذارد ناملایمات زندگی وی را دستخوش پریشانی سازد.
به طور کلی عواملی که به وسیله درمانگران در زمینه کاهش افسردگی بیماران مؤثرند عبارتند از: ۱- مراجعین (افسردگان) را در جهتی هدایت کنند که اینان احساس کنند قادر به کنترل رفتار خود هستند.
۲.
بر آموزش مهارتهایی تمرکز کنند که برای بیماران حائز اهمیت هستند.
۳.
بر استفاده مستقل از مهارتها و تعیین اهداف شخصی تأکید کنند.
۴.
بهبود بیماران را به تسلط خود آنان در مهارتهایی که آموخته اند، مرتبط سازند.
توجیه رفتاری خواص ضد افسردگی ورزش در زمینه رفتاری، مشوقها و تقویت کننده های مثبت و منفی و اثرات آن در افسردگی مدنظر قرار می گیرد.
تقویت کردن رفتار مثبت در یک موجود می تواند موجب تکرار و ثابت شدن آن شیوه رفتاری در آن موجود شود و عدم تقویت یک رفتار منفی و ناپسند می تواند باعث فراموشی و ناپدید شدن آن رفتار شود.
سخن آخر در بررسی های انجام شده در مقاله حاضر اثرات ضد افسردگی ورزش در سه حالت دویدن، کار با وزنه و آرامش آموزی بررسی شده است.
مسلماً درمان افسردگی با ورزش همچون درمانهای دیگر، نیازمند انجام تحقیقات بی شمار بعدی است و برای اجرا و انجام چنین درمانی نیازمند به متخصصین روانشناسی و ورزش می باشد تا جنبه های مختلف هر دو رشته را شناخته و به صورت صحیح و علمی از تلفیق آن دو به نحو شایسته و ثمربخش بهره مند شوند.
پانوشت ها: ۱ - Symptom checklist (scl-90) ۲ - group therapy ۳ - weight liftiny ( weight taininy) ۴ - beck depression invertory ۵ - Hamilton rating scale for depression ۶ - sense of self efficacy ۷ - relaxatation trainimg منابع: انواع افسردگی ــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد.
احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد.
این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد.
علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند.
اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند.
اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند.
هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند.
در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد.
علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.
راهبردهایی برای غلبه بر افسردگی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید.
سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.
9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.