منّت خدای را عَزّوَجلْ که طاعتش موجب قربت است و بشکرانهاش مزید نعمت، پس هر نفسی که فرو میرود، مُمِدّ حیات است و چون برآید مفرّح ذات.
پس چنین است که قرآن کریم در سوره نساء آیه 59 میفرماید: ای اهل ایمان، ای ایمانآورندهگان، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر و اولیالامر (اوصیای پیامبر صل الله علیه و اله و سلم) را حمد و سپاس خدای را که با نعمت وجود پیامبر بزرگوارش حضرت محمد صلوات اله علیه را بر ما منت نهاد، که بر امتهای پیشین و قرنهای گذشته چنین منتی نگذاشت، و این نعمت بزرگ را با قدرت بیپایان خویش بر ما عطا نمود.
پروردگارا، پس بر محمد صلوات الله که امین وحی توست و شریفتر و بزرگوارتر از همه آفریدگان تو میباشد و پیشوای رحمت و قائد خیر است و کلید برکات است درود و تحنیت فرست، آنچنان که برای اقامه امر و فرمان تو جان خود را در طَبَق اخلاص گذاشت و بدن خود را در معرض سختیها قرار داد.
و در راه رضا و خشنودی تو با بستگان و قبیله خود جنگ کرد، و برای احیای دین تو از ارحام خویش نیز بُرید، تا آنجا که نزدیکان خود را که بخدای یکتا ایمان نیاوردند همه را از خود دور کرد.
سپاس خدا را که جهان را دانشکدهای برای تربیت افکار جهانیان قرار داد، عالم را دانشگاهی ساخت که شاگردان انسانی در میان این دانشگاه در فنون مختلف تکامل انسانی تحصیل میکنند.
و معلمانی برای تدریس در این دانشگاه عظیم فرستاد تا این موجود خاص و عجیب و شگفتیانگیز و نمونه عالم وجود، یعنی انسانها، را به هویت خودش، به ماهیت خودش و به حقیقت خودش متوجه سازند، و بذرهای مختلف کمالات را که در عمق وجود آنها نهفته شده است شکوفا سازند و این موجود را از نقصی به کمالی و از کمالی به مرحله اکملی برسانند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ وَ لَقَد ذَرَاْنا لِجَهَنَّمُ کَثیراً مَنَ الجِنَّ وَ الْإِنْس لَهُمْ قُلُوب لما یَفْقَهُونَ بِها و لَهُمْ قُلُوب اَعْینٌ لما یُبْصِرونَ بِها و لَهُمْ آذانٌ لِما یَسْمَعُونَ بِها اُوْلئکُ کاَلْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَصَلُّ اُوْلئکَ هُمُ الغافِلُونْ.
اعراف .
آیه 179 هر آینه آفریدیم برای دوزخ بسیاری از جن و بشر را، برای آنها دلهائیست که بوسیله آنها نمیفهمند و چمشهائی است که به آنها نمیبینید و گوشهائیست که به آنها نمیشنوند.
ایشان مانند چهارپایانند، بلکه ایشان گمراهترند، آنها گروه بیخبرانند.
پیشگفتار انسان در مقام خلیفه الهی، برای نیل به لقاء الله باید در خط مستقیم قرار گیرد، یعنی در خط مستقیم دین الله با نور هدایت رسول اله صل الله علیه و آله و سلّم طی طریق نماید، ولی متأسفانه، در این عرصه زندگی، با وجود برقراری حکومت اسلامی و افتخار از نور پاک ولایت و رهبری، بعضی از انسانهای مادیگرا، همه آزاد منشیهای خود را بپای بت زمان یعنی مادیگری خالی کرده و در بیشتر نقاط دنیا زیربنای واقعی تعلیم و تربیت همین ملاکهای مادی و اقتصادی، و جهت اصلی برنامههای تربیتی و تعلیماتی.
ساختن انسانهایی شده است که بازده اقتصادی بیشتری برای جیب دیگران و یا حبیب خود داشته باشند، همه چیز در خدمت اقتصاد و لذائذ مادی وابسته به آن شعاری تقریباً حاکم بر همگان، از سوی مردم عادی گرفته تا به اصطلاح بزرگان و برجستگان و مسئولان و ...
وقتی که دائماً به انسان تلقین کنند که او یک حیوان اقتصادی بیش نیست، وقتی تبلیغ شبانهروزی غنای اقتصادی و افزایش امکانات گوناگون مادی را تنها معیار خوشبختی و تنها نشانه پیشرفت یک ملت یا گروه یا طایفه قلمداد کنند وقتی شب و روز بیخ گوشها و در برابر چشمها همواره از کیمیای پول، معجزه پول، مشکلگشائی پول و خروارها پول صحبت کنند که از راه شانس یا از طریق غارت مستقیم و غیرمستقیم همنوعان بدست آید، ولی در راه ارضای مبتذلترین خواستههای حیوانی صرف شود، خودبخود انسانها یا بهتر بگویم انسانهای عصر ما به جانوران حریص تبدیل میشوند که شب و روز بیامان و از هر راه شده در پی پول درآوردن برای مصرف کردن در راه لذتجوییهای حیوانی هر چه بیشتر باشند، غلامان حلقه به گوش تولید و مصرف شوند.
زندگی آنها از هر نوع محتوای عالی و ارزندهی دیگر که برازنده عالی انسانی و انسانیت است خالی و یکسره به پوچی و ابتذال تبدیل میگردد.
حال آیا زندگی انسانی همین است؟
آیا خوشبختی همین است؟
پس هدف از آفرینش چیست؟
پس در این دنیای پرهیاهوی و در این قصر زیبا خوشبخت کیست؟
و چگونهاند؟
و آن ماسکهای انسان نما که بر چهرهها زده شده تا چه اندازه و تا کجا میتوانند همراهی کنند؟
ولی در سوی دیگر تودههایی از مردم محروم، جمعیتی از مردم زجرکشیده شده، و عدهای از مردم محرومی که در سکوت غمانگیز و مرگبار فرو رفته که گویا، همان سکوت آفت ریشه براندازشان گردیده و ایجاد فقر و محرومیت گردیده است، زیرا بنا به فرموده مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام: «هیچ سرمایهای انباشته نگردد مگر در مقابل آن حق مظلومی ضایع گردد» فلذا خود را تنها به این سخنان زیبای رهبران دین و آیات قرآن کریم سرگرم و فقط به آنها اکتفا میکنند، «وَانْتَظِرُواْ إِنّا مُنْتَظِروُنَ» سوره هود آیه 122 در مقابل آن کاخنشینان، آن پولخواران و لذت طلبانی که در قصرهای رنگارنگ و زیبا، به خوش گذرانیها مشغولند و فقط بخود و زندگی خود مینگرند و شب و روز دنبال پول درآوردن و اندوخته کردنها میباشند که بقول معروف.
نه غم بز دارند و نه غم بزغاله.
و در کنار آن انسانهای محروم و انسانهای بفقر کشیده شده عصر ما مردمی که غم بدست آوردن نان شب و نیازمندیهای اوّلیه زندگی، همه وجودشان را فراگرفته که نه خودشان و نه زن و فرزندشان حتی یک بار هم مزه سیری را بخشیده و رنگ زندگی را ندیدهاند.
آنهایی که فقط زندهاند و راه میروند، آنهایی که غم بدست آوردن و تهیّه آذوقه تمام وجودشان را فراگرفته و با مشاهده آن گروه از لذتطلبان و افراد خوشگذران که چگونه نعمتهای خدا را حیف و میل میکنند، با نظارهای به آنان غم و اندوهشان بیشتر گردیده و بیاد اشعار معروف باباطاهر میافتند که چنین سروده است: اگر دستم رسد به چرخ گردون از او پرسم که این چین است و آن چون یکی را دادهای صد ناز و رحمت یکی را نان جو آلوده در خون ولی قرآن کریم این کتاب آسمانی و این کتاب رهاییبخش که برای راهنمایی بشر نازل شده و دلها فقط بوسیله او آرام میگیرد، میفرماید: زندگی بازیچهای بیش نیست، بازیچهای برای سرگرمی.
«عوامل تربیت» از آنجائیکه هر چیزی و یا هر کاری را عواملی بوده که انجام چگونگی و یا اینکه چگونه انجام دادن و یا کیفیت آن به چگونگی عوامل آن بستگی خواهد داشت، لذا تربیت هم دارای عوامل و مراحلی میباشد که بدون آن و یا توجه نداشتن و اهمیت ندادن به آن امر تربیت امکانپذیر نبوده و نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
بنابراین اوّل باید به عوامل تربیت بنگریم و ببینیم که تربیت چه عواملی داشته، و تربیت صحیح اسلامی که مفید جامعه باشد دارای چه عواملی بوده و چگونه است.
لذا مهمترین عوامل تربیت که حائز اهمیت بوده و باید به آن توجه کامل و دقیق داشت عبارت است از: «تعقّل و تفکّر و تعلّم» صَدّیَقَ کُلَّ امَرء عَقْلَه وَعَدُوَّه جَهْلَهُ دوست هر انسانی عقل اوست و دشمن او جهلش میباشد و یا عبارت قرآنی دیگر: مَنْ کَمَلَ عَقْلهُ حُسْنَ عَمَلَهُ هر کس عقل او کامل شود عمل او نیکو میشود.
پس با توجه به عبارات فوق این عامل دارای اهمیت بسزایی بوده و در امر تربیت عامل بسیار مهم و جایگاه خاصی را برای خود در برخواهد داشت.
قرآن کریم در سوره بقره آیه 219 میفرماید: (کذلک یبین الله لَکُمْ آیه لَعَلَّکُمْ تَتَفکَرون) اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد شاید اندیشه کنید.
تعقّل و تفکّر و تعلّم : تعقّل و تفکر و تعلم که اولین عامل تربیت شناخته شده، برای روشن شدن است، یعنی حکم چراغ را دارد برای انسان، پس اوّل باید روشنایی ایجاد کرد تا از تاریکیها نجات یافته و خود را از خطرات تاریکیها دور نگه داشت، پس چراغ را باید روشن کرد چون تهیه چراغ بدون روشنایی و یا چراغ خاموش بیتأثیر بوده و هیچ فایدهای برای تاریکی بکار نمیآید.
شخصی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد، فدایت شوم من همسایهای دارم که زیاد نماز میخواند و بسیار صدقه میدهد، و بسیار حج انجام میدهد، امام فرمود: عقل او چگونه است؟
گفتم: عقل ندارد، امام فرمودند: پس به سبب این بیعقلی، اعمال او به بالا نمیرود و پذیرفته نمیشود.
بنابراین انسان برای اینکه در تاریکی نماند و ظلمت را از بین ببردن به دنبال تهیه چراغ میرود، و به هر طریقی که شده آن را پیدا میکند، و پس از آن چراغ تهیه شده بدنبال و یا بفکر روشن کردن آن میباشد، و برای روشن کردن هم باید به تهیه مقدمات آن بپردازد، وقتی که تمام مقدمات برای روشن کردن فراهم گردید و یا اینکه وسایل روشنایی جور شد آن وقت روشنایی براحتی ایجاد شده و تاریکی خودبخود با وجود آن روشنایی محو میگردد.
بنابراین برای ایجاد نور یا روشنایی، وسایل و یا مقدمات آن باید فراهم گردد و اگر یکی از آن مقدمات کم باشد و یا تهیه یکی از آنها مقدور نباشد بقیه وسایل بیارزش بوده و تأثیری نخواهد داشت یعنی با نبودن یکی از مقدمات بقیه بدرد کار ما نمیخورد، پس مقدمات باید کامل باشد تا نتیجه حاصل گردد.
مثلاً برای درمان یک بیمار، باید تمام کارها انجام گیرد، دارو، غذا، نوشیدنی و دکتر، پرستار، پذیرائی کردن، و ...
اگر یکی از آنها مثلاً غذا یا نوشیدنی و یا دارو و یا دکتر را از بیمار دریغ دارند، نتیجه مطلوب نخواهد داشت، و یا اینکه اگر غذا و نوشیدنی و دارو را دریغ دارند بیمار میمیرد، قلب و دل آدمی نیز غذا و دارو نیازمند است، اگر دل و جان انسان از داشتن و تفکر و حکمت محروم گردد چنین دل و جانی از کار میافتد، و دچار مرگ و نابودی میشود، پس عقل و علم باید توأم باشد، یعنی در یکدیگر با هم بکار آید، اگر انسان تفکر کند ولی اطلاعاتش ضعیف باشد مثل کارخانه است که یکی از لوازم کار نباشد، مثلاً کارخانهای که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است قهراً نمیتواند کار بکند و یا اینکه محصولش کم خواهد شد.
پس محصول بستگی دارد به ماده خام، و یا اینکه کارخانهای ماده خام زیاد داشته باشد ولی کارگران کمکار باشند و یا کار نکنند باز هم آن کارخانه فلج است، و محصولی نخواهد داشت.
پس تعقل و تفکر و تعلم با هم مرتبط و در ارتباط یکدیگرند، بنابراین عقل و علم باید توأم باشد، چون عقل منهای علم و یا علم منهای عقل به جائی نمیرسد، تعقّل و تفکر و علم داشتن در اسلام یک فریضه است، یک فریضه الهی برای همه، یک فرضیه الهی برای همه مسلمانان.
بنابراین قرآن میفرماید: طَلَبُ العِلْم فریضه علی کُلَّ مُسِلم» «رسول اکرم» و همچنین امام صادق علیهالسلام میفرماید: طالب العلم یَسْتَغْفِرلَهُ کلّ شیء حتی الحیتان فی الْبَحْر برای طالب علم همه موجودات طلب مغفرت میکنند حتی ماهیان دریا و حضرت علی علیهالسلام میفرماید: لما کَنْزُ اَنْفَع مِنَ الْعِلْم، هیچ گنجی سودمندتر از علم نیست.
پس اسلام بطور کلّی دعوت به تعلیم و تعلم کرده است، یعنی هدف اسلام و جزء خواستههایی اسلام عالم بودن امت اسلامی است.
و بخاطر همین تمام رهبران و امامان به آن تأکید داشتهاند و پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلّم فرمودهاند: بِالتَّعلیم اُرْسِلْتُ.
من فرستاده شدم برای تعلیم.
و در آن داستان معروفی که پیامبر اکرم صلوات اله علیه وارد مسجد شدند، و دو حلقه جمعیت دیدند که یک گروه یا یک جمعیت از مردم مشغول عبادت بودند، و جمعیت دیگری مشغول تعلیم و تعلّم و پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند: کِلاهُما خَیرٍ هر دو جمعیت کار خوبی میکنند، ولکن بِالتَّعلیم اُرْسِلْتُ ولی من برای تعلیم فرستاده شدهام و بعد خود آن حضرت آمدند در آن جمعیت که مشغول تعلیم و تعلّم بودند نشتستند.
چون خداوند تبارک و تعالی علم و دانش را علت کلی و اساسی آفرینش همه پدیدههای هستیام از آسمان و زمین معرفی کرده است، بنا به روایتی در «توراه » خداوند به حضرت موسی علیهالسلام فرمود علم و حکمت و استوار اندیشی بس شگرف و عظیم است، اگر نیروی حکمت و صواب اندیشی را در قلب کسی برقرار میسازم صرفاً بدین منظور است که میخواهم او را مشمول رحمت و آموزش خویش قرار دهم، فلذا خداوند متعال با نخستین نعمت خویش یعنی علم و بینش بر آدم ابوالبشر منت نهاد، یعنی علم و دانش و آگاهی حضرت آدم ابوالبشر علیهالسلام به اسماء و حقایق الهی سبب گشت که فرشتگان در پیشگاه او به سجده افتند، و رفعت و مقام و منزلت انسان بر همه موجودات انسان بر همه موجودات محرز گردید.
همچنین زبان مرغان و پرندگان را به حضرت سلیمان علیهالسلام تعلیم داد.
که حضرت سلیمان توانست از درک زبان مرغان و پرندگان به بلقیس دست یافته و بر حکومت ابرقدرتها چیره شود.
حضرت عیسی مسیح علیهالسلام را به «توراه » و «انجیل» آشنا و آگاه ساخت که قرآن کریم در این باره میفرماید: وُ مُعّلِمَهُ اُکْتابَ وَ الْحِکْمَهُ وَ التّوراه و الْإِنْجیلَ پس خدا متعال به حضرت عیسی علیهالسلام کتاب حکمت «توراه » و انجیل را آموخت.
و همچنین در اوّلین سورهای که بر رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلّم فرو فرستاده ارزش و نعمت علم و دانش را بازگو فرموده که وجود آن حضرت را به علم و دانش مشخص و ممتاز ساخته است.
آنجا که میفرماید: إِقْرَأ بِسْمِ رَبکَ الّذی خَلَقْ، خَلَقَ الْإنْسانَ مِنْ عَلَقْ، اِقرأ وَ رَبُکَّ الْأکْرَمْ، الذّی عَلَّمَ بِاْلعَّلَمْ، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ ...
ای پیامبر بنام پروردگارت خواندن را آغاز کن، پروردگاری که آفریننده است انسان را از خون بسته آفرید، ...
و در سوره الرَّحمن میفرماید: الرَّحمن، علم القرآن، خلق الانسان، عَلَّمَ الْبَیانْ ...
خدای مهربان، رسولش قرآن آموخت، انسان خلق کرد، و به او تعلیم نطق فرموده ...
و همچنین قرآن کریم در سوره ـ اسراء آیه 107 و 109 إِنَّ الذَّینَ اوُتُوالْعِلْم مِنْ قَبْلِهِ إِذایُتْلَی عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأذْقَانِ سُجّداً وَ یَقُولُونَ سُبحانَ رَبَّنا اِن کانَ وَعْدُ رَبَّنا لَمَفْعُوَلاً ...
کسانی که پیش از این به آنان دانش داده شده هنگامیکه آیات بر آنان خوانده میشود سجدهکنان به خاک میافتند و میگویند منزه است پروردگار ما که وعدهاش انجام شدنی است.
آنان بیاختیار به زمین میافتند و گریه میکنند و تلاوت این آیات بر خشوعشان میافزاید.
پروردگارا، به عزّت و جلالت قسمت میدهیم صفات انسانیت، شجاعت، معنوی، نورانیت دل، توفیق عبادت توفیق دانش و علم و توفیق بندگی به ما عنایت فرما.
رَبَّ زِدْنی عِلْمَلاً ، پروردگارا بر دانش ما بیفزا.
منابع: 1- قرآن کریم 2- احادیث اهل بیت فهرست عنوان صفحه مقدمه 1 پیشگفتار 4 عوامل تربیت 7 تعقل و تفکر و تعلم 7