دانلود مقاله فلسفه تعلیم و تربیت

Word 49 KB 9658 16
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه بحث یادگیری یکی از مباحثی است که از دیرباز تا کنون مورد توجه دانشمندان و پیشروان تعلیم و تربیت بوده است .

    موضوع تعلیم و تربیت آن است که هم آزادی و هم فطرت و هم ساخت ( تربیت ) باید جای مرتبطی داشته باشند .

    معلم ساخت و سازماندهی را در مواردی که درکلاس عرضه می شود به وجود می آورد ولی کودکان را در فرصتهایی که در کاوش و تکمیل این موارد دارند آزاد می گذارد.

    به طور کلی ساخت و آزادی در کلاس درس نسبت به یکدیگر به طور دائم در حال تناوب قرار دارد ، به طوری که هیچ یک از این دو بر قلمرو تربیتی مسلط نمی شوند .

    بنابراین مطابق نظریه پیاژه آزادی وساخت ، رشد و تجربه همواره در یک برنامه آموزشی موثرند .

    باید در نظر داشته باشیم کسی که خود را رهبر مردم قرار می دهد باید پیش از آنکه به تعلم دیگران بپردازد خود را بسازد .

    و این جمله امام علی ( ع ) را که در نهج البلاغه ( حکمت 73 ) آمده را الگوی خود قرار دهند .

    « به گفتار تربیت کنید و با کردار تعلیم دهید زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد » .

    ایجاد لحظات شاد در آموزش هنگامی میسر است که دانش آموزان در فرآیند یادگیری به صورت یک پذیرنده صرف نباشند اگر آنها در جریان آموزش فعالیت و تحرکی نداشته باشند فضای کلاس خسته کننده می شود و معلم نیز بازده مناسبی نخواهد داشت .

    بنابراین بهتر است مربیان نوآموزان را در جریان یادگیری دخالت دهند و از آنها در هر یک از مراحل آموزش استفاده کنند .

    چکیده پژوهش رشد کودکان از روزی که به دنیا می آیند تا زمانی که به درجه کمال می رسند از مراحل متوالی و به هم پیوسته ای می گذرد که می توان آنها را فصول مشخص تاریخ واحدی دانست .

    این رشد گرچه ظاهرا ترقی دائم و یکنواختی است اما در واقع کند و تند می شود و دوره هایی گاه پرجوش و خروش و گاه آرام تر دارد .

    این دوره ها و مراحل عبارتند از : 1- مرحله اول که از طفولیت شروع و تا 18 ماهگی ادامه دارد .

    ویژگی های این دوره شامل : الف – محیط مساعد ب – تنظیم اعمال کودک ج- محبت و مصاحبت د- راه رفتن و غذا خوردن است .

    2- مرحله دوم (کودکی اول ) : که سالهای سوم و چهارم زندگی را در بر می گیرد در این دوره کودک به تدریج نگرنده ماهری شده همچنان در راه شناخت محیط پیش می رود .

    حواس خود را به کار می برد ، در محیطی وسیع به توسعه تجارب دست اول خود می پردازد و به تدریج با رشد نیروهای تازه بر کیفیت و کمیت تجاربش افزوده می شود .

    3- مرحله سوم ( کودکی دوم ) که سالهای پنجم وششم زندگی را در بر می گیرد .

    مهمترین صفات روانی کودک در این دوره عبارت است از : االف – تشخص طلبی ب – جهان بینی ج- بازی و کار .

    کودک در این مرحله بزرگتر و از لحاظ فرصتهای تجربی مورد نیاز و مورد درخواست پرتوقع تراز آن است که بتوان او را در خانه در چارچوب روابط خانگی محدود ساخت .

    4- مرحله چهارم ( کودکی سوم ) که سنین 7 تا 12 سالگی رادر برمی گیرد .

    خصایص روانی این دوره عبارتند از : الف – پیدایش مفهوم جزئی ب- علاقه به کار ج- دوره کمون د- سن دانایی ه - ظهور استعدادها و – میل به زندگانی اجتماعی ز- میل به فعالیت می باشد .

    در این مرحله مدرسه رفتن برای کودک ضرورت دارد .

    این دوره را که آن را کودکی بزرگ نیز می نامند و بر حسب جنس کودک ( دختر یا پسر ) از شش تا سیزده یا چهارده سالگی ادامه دارد .

    5- مرحله پنجم ( نوجوانی ) که از 12 سالگی تا 16 سالگی ادامه دارد این دوره که معمولا در دختران در حدود 11 سالگی – یکی دو سال زودتراز پسران- آغاز می شود و سه چهار سال یا بیشتر طول می کشد .

    از مراحل دشوار رشد و سازگاری اجتماعی آدمی است .

    6- مرحله ششم ( جوانی ) : که از هفت تا 20 سالگی را شامل می شود .

    دوره جوانی دوره ی مثبت ابراز شخصیت است .

    این دوره پربارترین دوره زندگی است .

    جوان که اینک همه امکانات ذهنی اش تحقق یافته است با استفاده از تخیل پربارش تصاویری بدیع از زندگی رسم می کند و چون هنوز با واقعیت ها درگیر نشده و به محدودیت امکانات خویش پی نبرده است با ساده دلی تمام ، از خوش بینی لبریز و زودباوری سرشار است و نامزد مناسبی برای زندگی می باشد .

    « مرحله اول ( طفولیت از تولد تا 18 ماهگی ) » نوزاد وقتی که به دنیا می آید با وضع جدیدی مواجه می شود که با وضع سابقش تفاوت دارد .

    قبل از هر چیزی باید با محیط و شرایط سازگار شود .

    به طور کلی ارگانیزم کودک برای تحمل تغییرات و سازگار شدن با شرایط متغیر محیط زیست آمادگی دارد .

    این موجود « اسپینال » نخاعی یعنی غیر ارادی است این فعالیت شامل حرکات انعکاسی است که به طرق مختلف صورت می گیرد .

    مثلا انعکاس تنفسی که مسبب نخستین فریاد طفل می شود و به دنبال این انعکاس انعکاس عطسه ، انعکاس گرفتن و فشردن و مانند اینها ظاهرمیشود ( موریس دپس ، مراحل تربیت « ص 24 » ) در هر دوره از رشد نخستین ماموریت طبیعت و به عقیده بعضی تنها وظیفه تربیت این است که برای رشد کودک شرایط مساعدی فراهم شود .

    نخستین مرحله تربیت یا دوره شیرخوارگی دوره پرستاری از کودک است .

    کودک باید در خانه یا محیطی که برای فعالیتهایش مناسب باشد زندگی کند و مراقبت شود .

    این دوره تا زمانی ادامه دارد که مقدمات لازم جهت تکلم چه از لحاظ آمادگی دستگاه های صوتی و چه از لحاظ مکانیسمهای روانی – عصبی مربوط فراهم شود ( موریس دپس ، مراحل تربیت ) .

    نوزاد وقتی که به دنیا می آید با وضع جدیدی مواجه می شود که با وضع سابقش تفاوت دارد .

    شرایط تعلیم و تربیت دردوره طفولیت 1- محیط مناسب : در هر دوره نخستین ماموریت تربیت این است که محیط مساعدی برای کودک فراهم کند .

    و در هر حال وظیفه تربیت مخصوصا وقتی منظور از آن محیط قبل از تولد و دوره شیرخوارگی و طفولیت باشد هیچ گاه مهمتر از آغاز زندگی نیست .

    2- تنظیم اعمال کودک : ارضاء و احتیاج عمده یعنی احتیاج به خورد و خواب نیز فرصتی برای نخستین نظم بخشی تربیتی است .

    3- محبت و مصاحبت : روانشناسان نشان دادند که از سالهای نخستین زندگی کسی که همدم کودک باشد و در بازی او شرکت فعال داشته باشد به رشد روانی کودک کمک می کند .

    زمانی که اغلب اوقات کودک را تنها و دور از تماس اجتماعی و برخورد تربیتی مهمی پیش نمی آید .

    چون کودک در پیرامون خود محرکهای بصری ، سمعی و لمسی لازم را پیدا می کند .

    در دوره شیرخوارگی بحث از تربیت عقلانی واخلاقی ممکن است مبالغه آمیز به نظر برسد بنابراین در این دوره هر یک از فعالیتهایی که مورد بررسی ما قرار می گیرد مانند اثر خوی کودک دیده می شود .

    1- تربیت عقلانی : در دوره شیرخوارگی دو نوع هوش یکی پس از دیگری پیدا می شود ، یکی هوش عملی یا هوش حسی حرکتی است که طریق یافتن راه حلهای خاصی که خود اختراعات کوچکی هستند انطباق مستقیم رفتار طفل با اوضاع جدید را میسر می سازد.

    دیگری هوش نطقی است که با علامات یعنی کلمات سرو کار دارند .

    2- پرورش اخلاقی : مجموعه شیوه های عادی هر کس در تماس با دیگرانو برخورد با منش یا خود منش یا خوی نامیده می شود .

    و چون خوی برپایه طبع یا مزاج فردی و طبیعی قرار دارد بنابراین از همان سال اول براساس یک عده تمایلات عمده رفته رفته تشکیل میگردد.

    3- مبارزه با عادات بد : با وجود مراقبت مربی هرعمل حیاتی ( روانی ) که پدیدار می شود ممکن است دچار اختلال یا نقصان گردد( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 43-40 ) فرد تنها تا آن حد از یک شیء شناخت پیدا می کند که روی آن عملی صورت داده باشد و این عمل با ویژگی غیر فعال که تجربه گرایی به درجات مختلف به معرفت نسبت می دهد ناسازگار است ( پیاژه ) تعلیم و تربیت از نظر دکتر شکوهی به دو دسته کلی تقسیم می شود : 1- رشد ذهنی 2- رشد عاطفی 1- رشد ذهنی : نخستین پیروزی بزرگ انسان در یادگیری کسب مهارت در بکار بردن حواس است .

    کودک باید سالها وقت صرف کند تا حواسش رشد و توسعه کافی پیدا کند .

    2- رشد عاطفی : حیات عاطفی ابتدا در احساس آسایش و عدم آسایش خلاصه می شود و از حدود 3 و 4 ماهگی به صورت عواطف مشخصی درمی آید( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 123و121 ) تحقیقات نشان داده است که رشد بدنی ، عقلی و عاطفی اطفالی که در سن 6 ماهگی تا 3 سالگی در شرایط غذایی نامناسب در کنارمادرشان به سر می برند از رشد اطفالی که در بهترین شرایط غذایی دور از مادر خود بزرگ می شوند بهتر بود .

    در کنار مادر بودن برای نوزاد اهمیت بسیار دارد ازجمله آنها احساس امنیت واحساس اعتماد به نفس است ( اشپیتنر ) « مرحله دوم ( کودکی اول ) سال سوم و چهارم زندگی » در این سن و سال فرآیند تازه ای در فعالیتهای ذهنی کودک شکل می گیرد در نتیجه در این سنین باید در انتخاب داستانها به خصوص داستانهای خیالی اندازه را نگه داشت .

    و از نقل داستانهایی که روحیه و حالت عاطفی کودکان را مختل می کند بپرهیزیم و در عین حال باید نیاز عاطفی و خیالی کودک را تامین کنیم .

    اگر قرار باشد آنچه رنگ خیالی دارد محکوم شود باید بازیهای آزاد نظیرعروسک بازیرا که در آن خیال پردازی مقام مهمی دارد را مطرود دانست ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 72 ) مورد دیگری که در این دوره مهم است دروغگویی کودکان بوده که ممکن است فرآیند تعلیم و تربیت را با مشکل روبرو کند « رویهم رفته دروغ این کودکان بیشتر از مقوله روانشناسی است تا اخلاق » ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 74 ) همراه با تشکیل دنیای درونی در کودک فعالیت ذهنی جدید دیگری آغاز می شود که زاییده وضع روانی کودک است .

    یادگیری زبان مشترک و کیفیت تحول آن که از مباحث جالب توجه روانشناسی تکوینی است به این صورت است که کودک تحت تاثیر محیط اجتماعی قرار می گیرد و خود به خود بر ضرورت استفاده از زبان به عنوان وسیله ارتباطی پی می برد .

    کودک تا حدود 4 سالگی گرفتار زحمت یادگیری زبان مکالمه می باشد ، ولی چنانچه از محیط اجتماعی گرمی برخوردارباشد کوشش وی برای فراگیری زبان مکالمه در حد آشنا شدن با اسامی ، لغات ، اصطلاحات و جملات ساده قبل از 5 سالگی به حد قابل قبول می رسد .

    به طوری که از این پس می تواند با همسالانش ارتباط برقرار کند و از تنهایی رهایی یابد .

    رفتار دیگری که در این دوره تحول حاصل می کند و از نظر تربیتی باید مورد توجه قرار گیرد « تشخص طلبی » است .

    مربی در همان حال که سعی می کند کودک را علاقمند به اجتماع و مقید به رعایت مصالح آن بار آورد باید جانب تفرد و تشخص وجود او را نیز لحاظ دارد .

    زیرا اگر چنین نکند با اهمال خود در این مورد نه تنها ظلمی بر فرد روا داشته بلکه بر خلاف مصالح اجتماع نیز قدم برداشته است .

    از نظر اخلاقی این مرحله دوره « عادات مطلوب » است .

    که محیط می کوشد در کودک ایجاد کند تا نیروهای بی نظم و پراکنده وی را منظم سازد و بدین طریق در حرکات و رفتارش انظباط برقرار سازد .

    در این مرحله فضیلت با اطاعت اشتباه می شود و اطاعت تامه نتیجه احساس کفایت است .

    در این دوره بازی آسان ترین راه و مناسب ترین وسیله برای شناخت جهان درهم و برهمی است که کودک درآن به اکتشاف سرگرم است ( دکترشکوهی – تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 137-126 ) .

    « بازی کودکان تفریح نیست ؛ در حقیقت باید آن را جدی ترین کارهای ایشان دانست ( مونتی ( 1592 – 1533 ) « مرحله سوم ( کودکی دوم ) سالهای پنجم و ششم زندگی » وقتی از کودک یا طفل بحث می کنند و معنی این کلمه را درست نشان نمی دهند غالبا منظورشان طفل 5 یا 6 ساله است .

    مرحله ای که میان 3 تا 7 سالگی ادامه دارد .

    مهمترین و برجسته ترین مرحله دوران کودکی است و در این دوره تربیت صحیح می تواند روح کودکانه را در کمال آزادی پرورش دهد .

    باری این دوره عالی ترین دوره کودکی است ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 47 ) کودک از این پس بزرگتر و از لحاظ فرصت های تجربی مورد نیاز و مورد درخواست پرتوقع تراز آن است که بتوان او را در خانه و در چارچوب روابط خانوادگی محدود ساخت .

    در چهار سال اول زندگی به دلایل مختلف و از جمله عدم آشنایی با زبان مشترک لازم بود که کودک درمحیط خانه رشد کند ولی از سال پنجم ضرورت کسب تجربه در محیطی متفاوت از خانه به حدی است که اگر کودک موفق به این کار نشود .از لحاظ رشد اجتماعی با مشکلاتی مواجه می شود .

    نخستین و دشوارترین مسئله در این دوران جدا شدن از محیط خانواده است و مسئله دیگر آشنا شدن به خو گرفتن با مقررات محیط جدید یعنی مدرسه است که سازگارشدن با خلق و خوی همسالان و معلمان را ایجاب می کند .

    مسئله سوم در این دوران تن در دادن به نظم و ترتیبی است که لازمه فعالیتهای آموزشی برنامه ریزی شده است و بالاخره مسئله آخر کوشش ذهنی ارادی برای درک وفهم مطالب و کسب معلوماتی است که موفقیت در کارهای درسی را تضمین می کند .

    راه حل مناسبی که برای این مسائل پیشنهاد شده است پیش بینی دوره ای تحت عنوان کودکستان ، خانه کودکان ، باغ کودکان ، مدرسه مادرانه یا دوره آمادگی است که طی آن کودک فرصت کافی برای استفاده از امکانات تازه داشته باشد .

    امکانات تازه کودک در سنین 6-5 سالگی را که باید در این دوره مبنای کار مربی قرار گیرد آنچه مربی می تواند برای تعدیل موضع کودک از آن استفاده کند هوش عملی است که در این دوره به جهات مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است .

    تحریک حس کنجکاوی کودک راه دیگری است که به وسیله آن می توان کودک را درباره اموری که مورد علاقه اش نیست به فعالیت وا داشت .

    به جای سرباز زدن از پاسخ دادن به پرسشهای کودک بهتر است به او بیاموزیم که چگونه می تواند برای یافتن جواب سوالات خود مشاهده کند ( در این مرحله نیز بازی همچنان مناسب ترین روش تربیتی برای کودک است و وظیفه مربی این است که بازی های کودک را تنوع بخشد ) از کودک 6-5 ساله که در برابر تصویری قرار می گیرد چیزی جز برشمردن بی نظم اش یا به موجوداتی که در آن یافت می شود نباید توقع داشت ( اشترن ) تربیت در این دوره دارای 3 جنبه اساسی است : 1- تربیت حواس : مربیان از قدیم به اهمیت و تاثیر حواس در حیات عقلانی پی برده و در باره لزوم تربیت حواس متفق القول بوده اند .

    معذالک برخی از مربیان مانند ماریا مونته سوری با پیش گرفتن روش منطقی پرورش حواس را از ساده ترین محسوسات آغاز کرده و سپس خواسته اند با ترکیب آنها به مراحل پیچیده تر برسند .

    مربیان دیگر مثل « اوید دکرولی » با الهام گرفتن از حالت کل نگر فکر کودکانه پرورش حواس را از ادراکات کلی که درست تحلیل نشده اند شروع می کنند و سعی شان بر این است که کودک را از نامعین به معین ، از کل به جزء و از پراکندگی به وحدت رهبری کنند ( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 144 ) 2- تربیت تخیل : از خصوصیات دیگر کودک در این دوره این است که واقعیت را با آفریده های خیال خود درآمیزد .

    بنابراین تربیت تخیل که با تربیت حسی – حرکتی همراه و در متعادل ساختن آن نیز موثر است جنبه دیگری ازتربیت فکری این دوره به شمار می آید .

    ( دکتر شکوهی ، تعلیم وتربیت ، ص 148 ) 3- تربیت شخصیت : آنچه یادآوری آن در این مورد لازم است این است که تسلیم محض تشخص طلبی کودک شدن همانقدر به حال رشد شخصیت در حال تکوینش مضر است که مخالفت قطعی با آن .

    تردیدی نیست که کودک باید به تناسب رشد امکانات خود از وابستگی به دیگران رها شده ، راه استقلال بپیماید .

    مربی هنرمند کسی است که صبر و حوصله داشته باشد و رفتار هوشمندانه و پاسخگوی این دو مورد را مورد بررسی قرار دهد ( استقلال و تشخص طلبی ) .

    ( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 150 ) .

    مهم ترین صفات روانی این دوره عبارتند از : 1- تشخص طلبی : البته صورت ابتدایی شخصیت در دوره شیرخوارگی یا ( 3-1 سالگی ) نیز دیده می شود .

    به عقیده ( برن فلد ) این تمیز از دوره فطام رفته رفته پیدا می شود و از 3 سالگی ، هنگامی که کودک ضمایر شخصی مانند ( مرا ، سپس ، من ) فاعلی را به کار می برد و به مرحله صراحت می رسد ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 48 ) .

    2- جهان بینی کودک : تصوری که کودک در این دوره از عالم دارد ممکن است موجب تعجب آن دسته از مربیانی گردد که از این تحول آگاه نیستند .

    سه سالگی سن پرسیدن است .

    کودک از روی پاسخهایی که به او می دهند یا خود به سوال خود می دهد دنیایی مناسب خود میسازد .

    3- بازی و کار : از 5 سالگی مخصوصا در مورد دختر بچه ها بازی انواع فراوان پیدا می کند که شامل بازی های حرکتی و بازیهای انفعالی و بازیهای عقلی واجتماعی که گاهی بر حسب پسر و دختر و مخصوصا از محیط به محیط دیگر و از فردی به فرد دیگر فرق می کند از این جمله است .

    به علاوه در این دوره است که بازی ساختمانهای خاص خود را نشان می دهد (موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 52 ) « مرحله چهارم ( کودکی سوم ) از 7 تا 12 ساگلی ) در سنین 7-6 سالگی مدرسه رفتن برای کودک ضرورت قطعی دارد .

    یکی از مزایای مدرسه رفتن این است که استفاده از این موقع مناسب مرحله جدیدی از فطام روانی را فراهم می آورد و به کودک اجازه می هد با برداشتن گام دیگری در جهت استقلال امکانات خود را ارزیابی کند .

    معذالک هنوز نباید رابطه کودک با محیط خانواده یکباره قطع شود .

    خانه و مدرسه در این مرحله از نظر فراهم ساختن شرایط مناسب رشد تعلیم و تربیت مکمل یکدیگرند و هر یک از آنها از نظر تاثیر تربیتی نقش خاصی ایفا می کنند ، زیرا روابط کودک و اطرافیانش دراین دو محیط متفاوت است .

    روابط در خانه فردی تر وعاطفی تر و در مدرسه جمعی تر و منطقی تر است .

    از آنجایی که سن آهنگ رشد در افراد متفاوت است نمی توان برای پذیرش کودک به دوره تعلیمات ابتدایی سن تقویمی او را ملاک قرار داد ، زیرا کودکانی هستند که قبل از سنین شش و نیم سالگی ( سن معمولی رفتن به مدرسه ) برای ورود به دبستان از خود آمادگی نشان می دهند چنانکه هستند کودکانی هم که حتی در هفت سالگی از این لحاظ آمادگی کافی ندارند ، بنابراین تهیه ابزارهایی برای سنجش آمادگی کودکان جهت ورود به تعلیمات ابتدایی ضروری است ( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 156 و 157 ) خصایص روانی در این دوره : 1- پیدایش مفهوم جزئی : در این دوره فکر هیئت جدیدی به خود می گیرد فکر مبتنی بر مناسبات جانشین فکر درهم آمیخته دوره قبل می گردد و نسبت به دوره قبل روابط منطقی را درست تر به کار میگیرد .

    پیاژه ، والون و میشو اهمیت این پیشرفتها را نشان داده اند .

    2- علاقه به کار : در این دوره شیوه رفتار نسبت به کار و علاقه به آن پرورش می یابد .

    این وضع مستلزم اتمام کار شروع شده و خلاصه جستجوی نتیجه است .

    اما تحول این امر ممکن است بر اثر ناتندرستی یا بر اثر محیطی که بیشتر از حد طفل را تحت حمایت خود قرار دهد به موجب بقای رفتار کودکانه در او شود به عقب افتد ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 82) 3- دوره کمون : اختلالات انفعالی که در دوره قبل زیاد دیده می شود در این دوره کمیاب است بعد از مرحله فعال جنسی سالهای نخستین علائم کمون این حالت دیده می شود و چنانکه منحنی های مرگ و میر نشان می دهد امکان زنده ماندن نیز در این دوره به حداعلای خود می رسد.

    سازگاری با محیط آسانترمی گردد ، تخیل کم می شود ، کودک فرمانبردارتر است ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص82 ) 4- سن دانایی : سن عقل سن دانایی نیز هست .

    قدرت حافظه مخصوصا از نه سالگی به سرعت افزایش می یابد .

    این مرحله مخصوصا برای یادگیری زبانهای خارجی بسیار مناسب است .

    از این مرحله انواع حافظه بصری ، سمعی و حرکتی پدیدار می شود .

    البته این حافظه ها بعدا به صورت ثابت در می آیند .

    در این دوره طفل در کسب معلومات پیشرفتهای سریعی از خود نشان می دهد ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، ص 83 ) 5- ظهور استعدادها : استعداد موسیقی معمولا از سایر توانایی ها زودتر شروع می شود و در حدود نه تا ده سالگی تشخیص آن میسر می گردد سپس توانایی های مکانیکی که کودک خردسال از آن بی خبر بود به شکل مهارت فنی پیدا می شود .

    این نکته را نیز باید گفت که پیشرفت معلومات درشاگرد دبستان با میل کلی به یاد گرفتن ارتباط دارد ( موریس دپس – مراحل تربیت ص 83 ) « مرحله پنجم ( دوره نوجوانی ) از دوازده تا شانزده سالگی » در دوره نوجوانی که از دوازده تا شانزده سالگی ادامه دارد و در دختر و پسر و افراد مختلف پایان آن فرق می کند تنها آخرین مرحله رشد و تربیت نیست بلکه دوره ای نیز هست که با مراحل گذشته که معمولا آنها را بر روی هم دوره کودکی می گویند تفاوت فاحش دارد و از لحاظ روانشناسی دارای خصایص پیچیده تر ولی روشن است .

    این خصایص عبارتند از : 1- تاثیر روز افزون جنبه انفعالی درروحیات انسان روی هم رفته گسترش سریع افق فکری ازراه علاقه ها و رغبت های متعدد 2- درونی شدن بیش و کم آشکار حیات روحی که قبلا در اعمال و افعال پخش و پراکنده بود .

    3-سرانجام فردی شدن رفتار که با سرعت صورت میگیرد .

    دوره نوجوانی که معمولا در دختران درحدود 11 سالگی ( یکی دو سال زودتر از پسران ) آغاز می شود و سه چهار سال یا بیشتر طول می کشد از مراحل دشوار رشد و سازگاری اجتماعی آدمی است .

    ویژگی های این دوره را می توان به شرح زیر خلاصه کرد : 1- آهنگ رشد جسمی سریعتر می شود و کودک پرجنب و جوش دوره قبل را به جوانی خستگی پذیر تبدیل می کند .

    2- از لحاظ رشد عقلی کودک مرحله فکر انضمامی را پشت سر گذاشته و در آستانه فکر انتزاعی قرار میگیرد .

    3- از نظر رشد شخصیت ثبات نسبی دوره قبل دستخوش تحولی ناگهانی شده با حمله جدید و نهایی تشخص طلبی سازگاری اجتماعی فرد از نو دچار آشفتگی می گردد .

    4- علائم جسمی و روانی بلوغ ظاهر می شود و نوجوان را کاملا طبق سنت ها و آداب و رسوم غافلگیر و مضطرب می سازد .

    5- عواطف کودک که تاکنون بیشتر به خانواده ( خصوصا مادر ) متوجه بود دچار نوعی سرگردانی می شود .

    6- تنوع خوی و خصلت با وضوح هر چه تمام تر آشکار می شود .

    برنامه های درسی دوره راهنمایی تحصیلی که با توجه به رشد گام به گام نوجوان از نظر فکری طبقه بندی شده است به شرح زیر می باشد : الف : ادامه و تکمیل آموزش عمومی که در دوره تعلیمات ابتدایی آغاز شده است ب : ایجاد شرایطی که خودآزمایی و خودشناسی دانش آموز را از سویی و مشاهده دقیق او را توسط مربیانش از سویی دیگر ممکن سازد .

    ج – اتخاذ تدابیر و پیش بینی برنامه ها و فعالیتهایی که در مجموع بتواند نوجوان را که در وضع روانی استثنایی و نسبتا دشواری به سر می برد با واقعیتهای زندگی اجتماعی آشنا ساخته ، سازگاری آنان را با شرایط مذکور آسان تر سازند ( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 186 و 187 ) وظایف مربی در دوره نوجوانی به شرح زیر می باشد : نخست باید نوجوان را یاری کرد تا به آسانی از این سنین پرآشوب بگذرد .

    نباید گذاشت این سنین باعث التهاب بیهوده و بی ثمر و تجارب پر خطر گردد ، آنگاه باید به حیات روحی که تکثرش از دوره پیش کمتر است وحدت بخشید .

    دوم تربیت بدنی و جنسی : تربیت بدنی و جنسی و مخصوصا تربیت اخلاقی به پرورش شخصیت تازه بالغ کمک می کند .

    تغییرات بلوغ به معنی اخص کلمه مستلزم تربیت جنسی است ولی هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافی داده می شود و نه در مدرسه .

    سوم تربیت اخلاقی : دشوارترین قسمت تربیت شخصیت در دوره بلوغ تربیت اخلاقی است .

    تا این دوره حیات اخلاقی تقریبا جزء تجلی عادات اجتماعی که از خارج بر اراده طفل تحمیل می شد و همچنین قواعد مرسوم و مقبول چیزی نبود اما حیات اخلاقی نخستین بار به صورت تعالی به سوی خیر درمی آید و آن از شخصیتی ناشی می شود که تشنه خود مختاری است .

    چهارم تربیت عقلانی : تربیت عقلانی در دوره بلوغ دارای هدفهای دوگانه زیر است : 1- کمک به پیشرفتهای فکر انتزاعی 2- متوجه ساختن تربیت در جهت استعدادهای شاگردان .

    روحیه خودخواه نوجوان نماینده مرحله ای میان خودگرایی کودکان و عینی بودن آرمان انسان بالغ و کامل است ( موریس دپس ، مراحل تربیت ، 131-117 ) « مرحله ششم ( دوره جوانی ) از 17 تا 20 سالگی ) هیچ نوع شکافی مرحله بلوغ را از دوره جوانی جدا نمی کند از ویژگیهای مرحله نوجوانی یا بلوغ یکی پریشانی و آشفتگی رفتاری است که با هدف ، ولی منفی است و حال آنکه دوره جوانی یا شباب ، دوره مثبت ابراز شخصیت است .

    زندگانی در طی نیمه دوم دوره نوجوانی میان کودک عریان و به خواب رفته و کمال که غالبا هنوز کاملا کامل نیست قرار دارد و از هرسو شور و هیجان شخصیت جوان لبریز است .

    اغراق نیست اگر دوره جوانی را پربارترین دوره های زندگی به شمار آوریم .

    بنابرآنچه گذشت می توان موقع جوان را موقتاچنین تعریف کرد : 1- جوان با پشت سر گذاشتن بحرانی که بر اثر رشد جسمی سریع نوجوانی پدید آمده بود استحکامی تازه یافته و از نیرومندی بی سابقه ای برخوردار می شود .

    2- با پایان رشد هوش جوان به حد اعلای قدرت یادگیری خود می رسد در نتیجه تعلیم و تربیت در این مرحله موثر می افتد به طوری که از این پس از یادگیری هیچ چیزی مشروط به اینکه مورد علاقه اش واقع شود روی گردان نیست .

    3-دوره آموزش عمومی به پایان رسیده و جوان عملا به آنچه برای شرکت موثر در زندگی گروهی و برخورداری از مزایای اجتماعی لازم است مجهز می شود .

    اگر بخواهیم تربیت را در این دوره با توجه به سلسله مراحل تکوینی فکر و استعداد جوان مرحله بندی کنیم این کار به شرح زیرانجام می شود : الف – تربیت بدنی : در این دوره نیروی بدنی مخصوصا در پسران به سرعت افزایش می یابد و چون آهنگ فوق العاده سریع رشد دوره نوجوانی نیز تا اندازه ای فزاینده این امر است خستگی پذیری جای خود را به نوعی استقامت می دهد .

    ب – تربیت مبتنی بر ارزش شناسی : این منظوروقتی می تواند حاصل شود که شورو شوق جوانی بر اثردرک واقعی ارزشهای فرهنگی جهت کاملا انسانی پیدا کند .

    و جوانان را به سوی عالی ترین ارزش های معنوی سوق دهد وهمچنین می تواند ذهن را از قلمرو ارزشهای محدود و مشروط منصرف سازد و آدمی را از تنگ نظری رهایی بخشد .

    ج – تربیت عقلی و دینی : آموزش متوسطه باید با استفاده از جاذبه ارزشها جوانان را به تحصیل معلومات عمیق وا دارد در این دوره جوان بر خلاف نوجوان می تواند قانون اخلاقی و تکلیف را تصور و درک کند .

    در همان حال در انگیزه رفتار جوان به جای تنگ نظری نوجوان در دوره قبل مفهوم وسیع تری پدید می آید ( دکتر شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، ص 202 -199 ) نتیجه گیری بنابراین نتیجه می گیریم که تعلیم و تربیت دارای سلسله مراتبی است که این مراحل به هم پیوسته اند و فقدان تربیت در هردوره موجب بروز مشکل در دوره های بعد رشد می شود بنابراین اصولی که درتعلیم و تربیت درهرمرحله به کار می رود باید تمام وکمال آموزش داده شود تاسرانجام تربیت و تعلیم کامل تحقق یابد .

    منابع و ماخذ دکتر غلامحسین شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، چاپ بیست ویکم ، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ، 1385 برنارد اسپادک ، آموزش در دوران کودکی ، ترجمه محمد حسین نظری نژاد ، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی ، 1366

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    دکتر غلامحسین شکوهی ، تعلیم و تربیت و مراحل آن ، چاپ بیست ویکم ، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ، 1385

    برنارد اسپادک ، آموزش در دوران کودکی ، ترجمه محمد حسین نظری نژاد ، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی ، 1366

    موریس دپس ، مراحل تربیت ، ترجمه دکتر علی محمد کاردان ، چاپخانه دانشگاه تهران ، 1341

    دیود الکایند ، رشد کودک و تعلیم و تربیت از دیدگاه پیاژه ، ترجمه دکتر حسین نائلی

    دکترمحمد پارسا ، روانشناسی یادگیری بر بنیاد نظریه

     

چکیده این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگى‏هاى حاکم بر اصول تربیتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرایى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرایى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏اندیشى، آخرت‏اندیشى و آرمان‏گرایى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به دس دین اسلام اهمیت ...

مقدمه زندگی از دید خردمند امری است جاری و در حال گذراندن از جاده ی هموار و ناهموار و پرپیچ و خم که عبور از آن نیاز به چشمانی باز ، انتخاب میسر و رعایت ضوابط در کیفیت گذران و عبور دارد بدون داشتن راهنما و روش ، خطر سردرگمی در کمین است . آنچه در این پژوهش و تحقیق ملاحظه می کنید نه نگرش روان شناسانه به مسئله تعلیم و تربیت است و نه دیدگاهای یک عالم به مسائل پرورشی تربیتی . بلکه ...

مقدمه زندگی از دید خردمند امری است جاری و در حال گذراندن از جاده ی هموار و ناهموار و پرپیچ و خم که عبور از آن نیاز به چشمانی باز ، انتخاب میسر و رعایت ضوابط در کیفیت گذران و عبور دارد بدون داشتن راهنما و روش ، خطر سردرگمی در کمین است . آنچه در این پژوهش و تحقیق ملاحظه می کنید نه نگرش روان شناسانه به مسئله تعلیم و تربیت است و نه دیدگاهای یک عالم به مسائل پرورشی تربیتی . بلکه ...

مقدمه و تاريخچه عقب ماندگي ذهني يا باصطلاحخ ديگر نارسايي رشد قواي ذهني موضوع تازه و جديدي نيست بلکه در هرد دوره و زمان افرادي در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعاليت هاي ذهني در حد طبيعي نبوده اند. بخصوص از روزي که بشر زندگي اجتماعي را شروع ک

مقدمه از اهداف عالی تمام پیامبران الهی، تعلیم و تربیت بشر است که در قرآن کریم به تزکیه بشر تعبیر شده است، انسان به واسطه تزکیه و تربیت صحیح می تواند پله های موفقیت و انسانیت و عبودیت و بندگی را براحتی بپیماید، افراد موفق که خدمات ارزنده ای به بشریت ارائه کرده اند از تربیت صحیح برخوردار بوده اند و افراد شرور که در جامعه دچار انواع و اقسام جنایت و خیانت، قتل، دزدی، تجاوز و... شده ...

مقدمه و تاریخچه عقب ماندگی ذهنی یا باصطلاحخ دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هرد دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند. بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است. اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این ...

مقدمه: معلم بزرگترین نعمت و سرمایه‌ی جوامع بشری، انسان یعنی عالیترین تجلیگاه خلقت الهی است. انسان مستعد و متصف به همه‌ی صفات و کمالات الهی است و آفریده شده تا به مقام خلیفه‌ی الهی برسد و این سیر بدون تعلیم و تربیت او میسر نمی شود. انبیاء بعنوان اسوه‌ی معلمین بشر آمده اند تا در سایه‌ی کتاب مقدس الهی او را به این مقام برسانند. بنابراین معلمی که ادامه دهنده‌ی راه تعلیم و تربیت ...

مقدمه: اصولا تربیت بر پایۀ دادن اطلاعات صحیح و زدودن گرد و غبار فراموشی از زنگار وجودی انسان و پاسخ به سوالات درونی و فطری آدمی است و بعضی علماء و دانشمندان علوم تربیتی بر این اعتقادند که اگر آدمی را بدون هیچ آموزشی و بدون هیچ تأثرپذیری از محیط و اشخاص رها نمایند، فطرت پاک او به سوی حق جویی و خداطلبی و خلقت بنیادی خویش سوق داده می شود. هدف تعلیم و تربیت: هدف از تعلیم و تربیت این ...

تغذيه کودک : تغذيه مطلوب سر آغاز سلامتي است . استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد مي کند . يکي از مهمترين راههاي براي اطمينان از تامين نيازمنديهاي تغذيه کودک استفاده از چهار گروه مواد غذايي شامل 1- گروه شير و لبنيات 2- نان و غلات 3- گوشت و

تعریف و اهمیت تربیت به طور خلاصه تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان و به عبارت دیگر و بهتر: ایجاد تحولات ثمربخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شکوفایی استعداد های آدمی و یا تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به کمال مطلوب و انتقال طرز تفکر و احساس و عمل یک جامعه به آیندگان. تربیت چیست؟ تربیت از سویی علم است چون دارای موضوع و هدف و روش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول