چکیده :
امروزه پژوهش و تحقیق و تولید علم از نیازهای مسلم و اساسیِ هر جامعه است که در سیاست گذاریهای کلان کشورهای پیشرفته ، در زمره ردیفهای نخستِ برنامه ریزی به حساب میآید . مسلماً حائز اهمیت قرار گرفتن این موضوع در بین برنامهریزان هر کشوری نقش و جایگاه حساسی در روند توسعه آن کشور خواهد داشت .
بی شک پیشبرد هر چه بیشتر این موضوع در کشورهای در حال توسعه مثل کشور ما ، نسبت به کشورهای توسعه یافته ، از اهمیت بالاتری برخوردار است زیرا مسأله تولید علمِ آن کشورها سالها است که جایگاه مناسب خود را پیدا نموده است اما در کشور ما باید به تبیین جایگاه آن پرداخت و در راه تعالی آن گام برداشت .
در نوشتار حاضر که به «موانع فراروی تحقیقات و راهکارهای آن » می پردازد با نگاهی به پدیده توسعه ، تولید علم ، تحقیقات و پژوهش و علتهای کمرنگ بودن آنها در کشور ، همچنین با نگاهی به پیشینه تحقیقات انجام شده و معرفی مشکلات و راهکارهای آن و نیز شناسایی مؤلفه های چندگانه فرهنگِ علمی پژوهشیِ علم در ایران مورد بررسی قرار گرفته سپس فرضیه هایی که بر اساس تحقیقات انجام شده به تأیید رسیده اند و طبق تحلیلها برحسب آزمونهای آماری ، همبستگی آنها با توسعه تحقیقات در ایران معنی دار گزارش شده است ، ارائه می شوند و بعد از ارائه یک مدل تحلیلی درمورد روابط بین موانع فرهنگی و عدم توسعه تحقیق در ایران به ذکر و شرح راهکارهای رفع مشکلات نامبرده (در فرضیه ها) پرداخته می شود . در پایان به دنبال آن دو مبحث ویژه درخصوص آموزش به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و با نتیجه گیری خاتمه می یابد .
واژگان کلید : پژوهش ، توسعه ، تحقیقات ، موانع و مشکلات .
مقدمه :
کاوش ، جستجو ، یافتن پدیدههای نو و روشن شدن مجهولات عالم ، فرآیندی است که امروزه ، از آن به پژوهش یاد میشود.
از ابتدای خلقت بشر هم ، تحقیق و پژوهش ، نه به صورت گسترده امروزی ، اما در سطح ابتدایی وجود داشته است. تلاش بشر برای رفع گرسنگی و پوشاک و سرپناه ، دلیلی بر این مدعاست . بشر به تلاش خود ادامه داد و به جایی رسید که در میان یافته های خویش دست به انتخاب زد . او در مرحله بالاتر به فکر یافتن مواد و روشهای راحت تر و آسان تر افتاد و در مجموع عقل و خرد خویش را در راه خدمت به خویشتن به کار گرفت .
با تأمل در مشیِ زندگانیِ بشر درمی یابیم که ، عامل به وجود آورنده اختراعات ، ابداعات و اکتشافات بشر ، نیازها بوده اند و این ابداعات در جهت مرتفع ساختن نیازهای مادی و اخیراً معنوی او بوجود آمده اند . از طرفی بشر امروزی به خوبی دریافته است که هرچه از نیروی عقل خود بیشتر استفاده کند در مسیر پیشرفت و تکامل خود جلوتر و سریعتر خواهد بود . و هرچه از مسیر خلاقیت و استفاده مستمر از نیروی عقل دور شود راه پیشرفت و تعالی را وارونه خواهد پی مود . پس امروزه جامعه علمی بشریت به این نتیجه مهم رسیده است که ، از راههای سعادت و بهروزی اش هموار ساختن زمینه تعقل و پژوهش و متعاقب آن سازندگی و آبادانی است .
امروزه عالمان و نظریه پردازان جهان بر این باورند که راه پیشرفت و ترقی هر قومی قبل از پیمودن ، شناخت دقیق و صحیح آن راه است ؛ تبیین خط مشی ها ، راهکارها و تعیین مسیرها .
جوامع مختلف جهان ، این کار را بر عهده کاردان آن یعنی مراکز علمی و جوامع دانشگاهی گذارده اند . زیرا آنها هستند که با در اختیار داشتن نیروهای با استعداد و فعال و متفکر و همچنین امکانات لازم در این مسیر پر اهمیت گام نهاده و حاصل فعالیتهای خود را در اختیار سایر افراد بشر قرار می دهند . پس در واقع دانشگاهها و مراکز علمیِ هر کشوری باید به سانِ «چشم ها» ی هرملتی ، طلایه دار باشند . زیرا آنها هستند که دید بصیرتر داشته و در تمایز راه از چاه تواناترند .
اگر نگاهی به وضعیت کشورهای توسعه یافته و مترقی دنیا بیاندازیم ، می بینیم آنها کشورهایی هستند که برای دانشگاهها و مراکز علمی خود اهمیت واقعی قائل شده و برای رشد ، پویایی و بالندگی این نهادها هزینه های کلان کردهاند . البته منظور از هزینه ، فقط خرج پول به تنهایی نیست بلکه مراد ، بها دادن به کارها و بسیج کردن همگانیِ نیروها و خریدِ نتیجه فعالیت های آنهاست .
مادامیکه یک کشور واردکننده علم و تکنولوژی باشد ، از هر نظر فقیر خواهد بود . اگر امروز در کشور ما از خودکفایی گندم بحث می شود ، برای قطع وابستگی واردات گندم است . و همچنان که در تولید گندم با بسیج نیرو ها و نظام مند نمودن فعالیتها به نتیجه رسیدیم ، مطمئناً با برنامه ریزی صحیح و سخت کوشی در راه تولید علم هم به موفقیت های بزرگی دست خواهیم یافت . پس بنابراین تاکنون به این نکته رسیده ایم که جاده پیشرفت و تکامل هر جامعه ای از مسیر علم آن اجتماع می گذرد . زیرا علم است که اقتصاد را ، کشاورزی را ، صنعت و خدمات را به صورت بنیادین می سازد و متحول میکند و توسعه میدهد .
در کشورهای توسعه نیافته ، عدم توفیق در رسیدن به این تکامل فکری ، معضلی است که مردم این سرزمینها را در فقر و بدبختی های روحی و اقتصادی فرو برده و غرق نموده است .
در پیچ و خم تاریخ پرتشتت ما ، تا سده اخیر علیرغم فراز و نشیب هایی هرچند کوتاه و بلند در برهه هایی از تاریخ ، اندیشه و اندیشه ورزی و اوج گیریها و کف نشینیهای پی در پیِ معرفت علمی کشور کمتر توانسته است بصورت یک نهاد در درون ساختار اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران جای گرفته و عرض اندام کند . اکنون که نیاز مملکت به پیشرفتهای علمی و عملی و ترقی تصاعد گونه دانش و معرفت ، بیش از هر زمان دیگری ملموس و آشکار شده است ، بجاست که با تکیه بر تجربیات آگاهان و بزرگانِ دانش پژوه ، و مطالعه عوامل و عناصر ایجاد کننده مشکلات و معضلات این طریق خطیر ، آنها را شناخت و در پی مرتفع ساختن آنها برآمد .
در کشور ما در سالهای اخیر اقداماتی هرچند ناچیز جهت پیشبرد این اهداف به وقوع پیوسته است . اما برای نخستین بار در کشور است که دلسوزانی که برای این آب و خاک استخوان در گلو دارند با زحمات زیاد ترتیبی داده اند تا شاگردان مکتب حوزه و دانشگاه گردهم آیند و مشکلاتشان را در عرصه پژوهش هم صدا ابراز دارند .
پیشینه تحقیق :
در این خصوص در سالهای اخیر توسط تنی چند از اساتید و دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی که بعضاً عناوین پایان نامه های تحصیلی شان بوده است مطالعاتی در دانشگاههای اصفهان ، علوم پزشکی ایران و شیراز و تهران و ... صورت گرفته است که بطور خلاصه و با لحاظ نمودن موارد مشترک میتوان از مسائلی چون موارد ذیل نام برد .
وجود ساعات زیاد تدریس اساتید ، عدم هماهنگی سازمانها با همدیگر ، کمبود آزمایشگاه و کارگاهها و همچنین مجهز نبودن آنها ، شناخت ناکافی مدیران از مشکلات محققان ، عدم برنامهریزی صحیح کلان مملکتی ، کمبود انگیزه ، عدم دسترسی راحت محققین به اطلاعات ، پایین بودن روحیه تحقیق گروهی بین ایرانیان ، مشکلات و روحیه نامناسب معلمان مدارس ، مشکلات حق التحقیق ، .
در مواردی هم ، موضوعات پراکنده و متنوع تری ، از جمله نکات زیر مشاهده میشود :
عدم نظارت بر عملکرد گروههای پژوهشی و تحقیقاتی و برخورد کردن در نظارت امور پژوهشی و تحقیقی همانند سایر امور معمولی کشور .
نظام آموزشی نامناسب ، که راه کپی برداری و استفاده از کارهای دیگران را آسان نموده و روحیه تلاش و کوشش را از دانشجویان سلب نموده است . سیستم آموزشی باید به گونهای باشد تا زمینه فعالیت و پژوهش را در دانشجویان ایجاد کرده سپس دانش طلب خود به اندیشیدن وادار شود .
غفلت از ارزشهای علمی باعث تقدم سایر مسائل بر تولید علم می شود .
سیاسی شدن غیر طبیعی دانشگاهها .
عدم آشنایی و شناخت کافی به روش شناسی و متدولوژی .
اقتصاد متکی به نفت .