چکیده : امروزه پژوهش و تحقیق و تولید علم از نیازهای مسلم و اساسیِ هر جامعه است که در سیاست گذاریهای کلان کشورهای پیشرفته ، در زمره ردیفهای نخستِ برنامه ریزی به حساب میآید .
مسلماً حائز اهمیت قرار گرفتن این موضوع در بین برنامهریزان هر کشوری نقش و جایگاه حساسی در روند توسعه آن کشور خواهد داشت .
بی شک پیشبرد هر چه بیشتر این موضوع در کشورهای در حال توسعه مثل کشور ما ، نسبت به کشورهای توسعه یافته ، از اهمیت بالاتری برخوردار است زیرا مسأله تولید علمِ آن کشورها سالها است که جایگاه مناسب خود را پیدا نموده است اما در کشور ما باید به تبیین جایگاه آن پرداخت و در راه تعالی آن گام برداشت .
در نوشتار حاضر که به «موانع فراروی تحقیقات و راهکارهای آن » می پردازد با نگاهی به پدیده توسعه ، تولید علم ، تحقیقات و پژوهش و علتهای کمرنگ بودن آنها در کشور ، همچنین با نگاهی به پیشینه تحقیقات انجام شده و معرفی مشکلات و راهکارهای آن و نیز شناسایی مؤلفه های چندگانه فرهنگِ علمی پژوهشیِ علم در ایران مورد بررسی قرار گرفته سپس فرضیه هایی که بر اساس تحقیقات انجام شده به تأیید رسیده اند و طبق تحلیلها برحسب آزمونهای آماری ، همبستگی آنها با توسعه تحقیقات در ایران معنی دار گزارش شده است ، ارائه می شوند و بعد از ارائه یک مدل تحلیلی درمورد روابط بین موانع فرهنگی و عدم توسعه تحقیق در ایران به ذکر و شرح راهکارهای رفع مشکلات نامبرده (در فرضیه ها) پرداخته می شود .
در پایان به دنبال آن دو مبحث ویژه درخصوص آموزش به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و با نتیجه گیری خاتمه می یابد .
واژگان کلید : پژوهش ، توسعه ، تحقیقات ، موانع و مشکلات .
مقدمه : کاوش ، جستجو ، یافتن پدیدههای نو و روشن شدن مجهولات عالم ، فرآیندی است که امروزه ، از آن به پژوهش یاد میشود.
از ابتدای خلقت بشر هم ، تحقیق و پژوهش ، نه به صورت گسترده امروزی ، اما در سطح ابتدایی وجود داشته است.
تلاش بشر برای رفع گرسنگی و پوشاک و سرپناه ، دلیلی بر این مدعاست .
بشر به تلاش خود ادامه داد و به جایی رسید که در میان یافته های خویش دست به انتخاب زد .
او در مرحله بالاتر به فکر یافتن مواد و روشهای راحت تر و آسان تر افتاد و در مجموع عقل و خرد خویش را در راه خدمت به خویشتن به کار گرفت .
با تأمل در مشیِ زندگانیِ بشر درمی یابیم که ، عامل به وجود آورنده اختراعات ، ابداعات و اکتشافات بشر ، نیازها بوده اند و این ابداعات در جهت مرتفع ساختن نیازهای مادی و اخیراً معنوی او بوجود آمده اند .
از طرفی بشر امروزی به خوبی دریافته است که هرچه از نیروی عقل خود بیشتر استفاده کند در مسیر پیشرفت و تکامل خود جلوتر و سریعتر خواهد بود .
و هرچه از مسیر خلاقیت و استفاده مستمر از نیروی عقل دور شود راه پیشرفت و تعالی را وارونه خواهد پی مود .
پس امروزه جامعه علمی بشریت به این نتیجه مهم رسیده است که ، از راههای سعادت و بهروزی اش هموار ساختن زمینه تعقل و پژوهش و متعاقب آن سازندگی و آبادانی است .
امروزه عالمان و نظریه پردازان جهان بر این باورند که راه پیشرفت و ترقی هر قومی قبل از پیمودن ، شناخت دقیق و صحیح آن راه است ؛ تبیین خط مشی ها ، راهکارها و تعیین مسیرها .
جوامع مختلف جهان ، این کار را بر عهده کاردان آن یعنی مراکز علمی و جوامع دانشگاهی گذارده اند .
زیرا آنها هستند که با در اختیار داشتن نیروهای با استعداد و فعال و متفکر و همچنین امکانات لازم در این مسیر پر اهمیت گام نهاده و حاصل فعالیتهای خود را در اختیار سایر افراد بشر قرار می دهند .
پس در واقع دانشگاهها و مراکز علمیِ هر کشوری باید به سانِ «چشم ها» ی هرملتی ، طلایه دار باشند .
زیرا آنها هستند که دید بصیرتر داشته و در تمایز راه از چاه تواناترند .
اگر نگاهی به وضعیت کشورهای توسعه یافته و مترقی دنیا بیاندازیم ، می بینیم آنها کشورهایی هستند که برای دانشگاهها و مراکز علمی خود اهمیت واقعی قائل شده و برای رشد ، پویایی و بالندگی این نهادها هزینه های کلان کردهاند .
البته منظور از هزینه ، فقط خرج پول به تنهایی نیست بلکه مراد ، بها دادن به کارها و بسیج کردن همگانیِ نیروها و خریدِ نتیجه فعالیت های آنهاست .
مادامیکه یک کشور واردکننده علم و تکنولوژی باشد ، از هر نظر فقیر خواهد بود .
اگر امروز در کشور ما از خودکفایی گندم بحث می شود ، برای قطع وابستگی واردات گندم است .
و همچنان که در تولید گندم با بسیج نیرو ها و نظام مند نمودن فعالیتها به نتیجه رسیدیم ، مطمئناً با برنامه ریزی صحیح و سخت کوشی در راه تولید علم هم به موفقیت های بزرگی دست خواهیم یافت .
پس بنابراین تاکنون به این نکته رسیده ایم که جاده پیشرفت و تکامل هر جامعه ای از مسیر علم آن اجتماع می گذرد .
زیرا علم است که اقتصاد را ، کشاورزی را ، صنعت و خدمات را به صورت بنیادین می سازد و متحول میکند و توسعه میدهد .
در کشورهای توسعه نیافته ، عدم توفیق در رسیدن به این تکامل فکری ، معضلی است که مردم این سرزمینها را در فقر و بدبختی های روحی و اقتصادی فرو برده و غرق نموده است .
در پیچ و خم تاریخ پرتشتت ما ، تا سده اخیر علیرغم فراز و نشیب هایی هرچند کوتاه و بلند در برهه هایی از تاریخ ، اندیشه و اندیشه ورزی و اوج گیریها و کف نشینیهای پی در پیِ معرفت علمی کشور کمتر توانسته است بصورت یک نهاد در درون ساختار اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران جای گرفته و عرض اندام کند .
اکنون که نیاز مملکت به پیشرفتهای علمی و عملی و ترقی تصاعد گونه دانش و معرفت ، بیش از هر زمان دیگری ملموس و آشکار شده است ، بجاست که با تکیه بر تجربیات آگاهان و بزرگانِ دانش پژوه ، و مطالعه عوامل و عناصر ایجاد کننده مشکلات و معضلات این طریق خطیر ، آنها را شناخت و در پی مرتفع ساختن آنها برآمد .
در کشور ما در سالهای اخیر اقداماتی هرچند ناچیز جهت پیشبرد این اهداف به وقوع پیوسته است .
اما برای نخستین بار در کشور است که دلسوزانی که برای این آب و خاک استخوان در گلو دارند با زحمات زیاد ترتیبی داده اند تا شاگردان مکتب حوزه و دانشگاه گردهم آیند و مشکلاتشان را در عرصه پژوهش هم صدا ابراز دارند .
پیشینه تحقیق : در این خصوص در سالهای اخیر توسط تنی چند از اساتید و دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی که بعضاً عناوین پایان نامه های تحصیلی شان بوده است مطالعاتی در دانشگاههای اصفهان ، علوم پزشکی ایران و شیراز و تهران و ...
صورت گرفته است که بطور خلاصه و با لحاظ نمودن موارد مشترک میتوان از مسائلی چون موارد ذیل نام برد .
وجود ساعات زیاد تدریس اساتید ، عدم هماهنگی سازمانها با همدیگر ، کمبود آزمایشگاه و کارگاهها و همچنین مجهز نبودن آنها ، شناخت ناکافی مدیران از مشکلات محققان ، عدم برنامهریزی صحیح کلان مملکتی ، کمبود انگیزه ، عدم دسترسی راحت محققین به اطلاعات ، پایین بودن روحیه تحقیق گروهی بین ایرانیان ، مشکلات و روحیه نامناسب معلمان مدارس ، مشکلات حق التحقیق ، .
در مواردی هم ، موضوعات پراکنده و متنوع تری ، از جمله نکات زیر مشاهده میشود : عدم نظارت بر عملکرد گروههای پژوهشی و تحقیقاتی و برخورد کردن در نظارت امور پژوهشی و تحقیقی همانند سایر امور معمولی کشور .
نظام آموزشی نامناسب ، که راه کپی برداری و استفاده از کارهای دیگران را آسان نموده و روحیه تلاش و کوشش را از دانشجویان سلب نموده است .
سیستم آموزشی باید به گونهای باشد تا زمینه فعالیت و پژوهش را در دانشجویان ایجاد کرده سپس دانش طلب خود به اندیشیدن وادار شود .
غفلت از ارزشهای علمی باعث تقدم سایر مسائل بر تولید علم می شود .
سیاسی شدن غیر طبیعی دانشگاهها .
عدم آشنایی و شناخت کافی به روش شناسی و متدولوژی .
اقتصاد متکی به نفت .
نبود فرهنگ کار در کشور ؛ به نحوی که برخی از مردم کشور ما در فعالیتهای محوله کم کاری کرده ، اتلاف وقت های زیادی دارند ، کار مفید کمی دارند ، بر اساس برنامه ها ، صحیح عمل نمیکنند ، از زیربار مسئولیت شانه خالی میکنند و کار را دلسوزانه انجام نمی دهند .
بروکراسی حاکم اداری ، همچنین توزیع نامتعادل درآمد در جامعه .
فقدان ارتباط صحیح و کافیِ دانشگاه با صنعت .
حذف کردن درسهای پروژه و پایان نامه های دانشجویان دانشگاه آزاد در صورتی که زمان صرف شده برای تحقیقهای آنها از حد یک ترم فراتر می رود .
در این صورت علاوه بر مشکلات و کاغذبازی های اداری ، آنها مجبور به انتخاب مجدد آن درس در ترم دیگری نیز خواهند بود .
و این امر بر تمایل آنها به انتخاب موضوعاتی که با کارهای عملی مرتبط است به شدت میکاهد .
ناامیدی و فقدان اعتماد به نفس در دانشجویان ، برداشتهای ناصحیح از برخی مفاهیم دینی ، همچون قضا و قدر ، توکل ، شفاعت ، انتظار و عرفان و...
قطع شدن ارتباط فارغ التحصیلان با دانشگاه و مراکز علمی .
عدم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی و صنایع و کلاً بخشهای مختلف کشور جهت همکاری با پژوهشگران و مواجه بودن آنها با قوانین پیر ، فرسوده و از کارافتاده قدیمی .
هجرت متفکران و مجتهدانِ عرصه علم از داخل کشور به مراکزی در خارج از کشور و مواجه شدن مملکت با کمبود نیروی متخصص و کهنه کار .
اکتفا کردن اساتید به جزوات درسی و نخواستن اساتید از دانشجویان برای استفاده مستمر از کتابها و منابع بیشتر و در نتیجه عدم استفاده دانشجویان از کتابها و منابعِ مرتبط .
چون واحدهای عملی در دانشگاهها علیرغم قوانین و بخشنامه های سازمانهای مرکزی دانشگاهها ، خیلی کم برگزار میشود ، بالطبع دانشجویان به همان مطالبی که در جزوه یا نوع عالی آن یعنی کتاب مطالعه نموده اند ، محدود مانده و در عمل وارد صحنه کار عملی نمی شوند .
در نتیجه مشکلات آن کار را نمی بینند ، تا چه رسد به فکر کردن در مورد برطرف کردن آنها .
زیرا همیشه مشکلات و نیازهای موجود در کار ، زمینه برای تفکر و پژوهش و یافتن مواد و روشهای بهتر را فراهم می سازد .
در همین راستا راهکاریی در این بین دیده میشود که ذکر آنها کمکی است در جهت حل مشکلات : آموزش مؤثر روش تحقیقهای علمی به همه دانشجویان و تقویت انتشار مجلات حرفهای وعلمی.
همکاری متقابل دانشگاه و صنعت جهت رفع مشکلات تولید .
شناسایی حقوق مالکیت معنوی دانشمندان و حمایت قانونی از آنها .
تهیه برنامه درازمدت توسعه علمی و فناوری .
ایجاد جوامع مشاوره فنی و علمی و احداث پارک های علمی و تحقیقاتی و شهرکهای علمی .
ایجاد شبکه ارتباطی مناسب بین دانشمندان کشور .
توسعه اینترنت و سایر شبکه های اطلاع رسانی به تمام نقاط کشور و کلیه مراکز آموزشی ، علمی و تحقیقاتی و تکیه بر پژوهشهای گروهی و کاستن از تحقیقها و پژوهش های انفرادی .
تنظیم برنامه جذب محققین و دانشمندان خارج از کشور ، یا حداقل در دوره های کوتاهی از سال جهت انتقال فناوریهای نوین به داخل کشور .
تقویت بنیه اعتماد به نفس در بین دانشجویان .
شروع کردن از تحقیقهایی هرچند کوچک جهت آشنا شدن با انجام روشها و فنون .
احترام به حق ابداع و اختراع و ….
تشکیل کانونهای فارغ التحصیلان موفق دانشگاهی .
تقویت و نهادینه کردن صحیح و اصولیِ فرهنگ کار در کشور .
اما در طی تحقیقات مفصل و منظم انجام شده محققین در یک جامعه آماری ، شامل تعداد بسیار وسیعی از محققین کشور و تحلیلهای آماری این سنجش ، پاره ای از مهمترین مشکلات و موانع رشد و توسعه علمی کشور به عنوان فرضیه ، مورد بررسی ، تجزیه ، تحلیل ، آزمونها و آنالیزهای آماری قرار گرفته که نتایج آنها همبستگی معنی دارشان را با توسعه تحقیقات اثبات کرده اند که به شرح زیر ارائه میشود : ابتدا مولفه های فرهنگِ علمی ـ پژوهشی در کشور نام برده میشود سپس فرضیه هایی که مورد ارزیابی قرار گرفته و معنی دار شده اند ارائه میشود .
مولفه های فرهنگِ علمی ـ پژوهشیِ علم در ایران ؛ 1 ـ پنهان کاری و پوشیده گویی 2 ـ تفرد و عدم اعتماد افراد به یکدیگر 3 ـ فاصله از قدرت در جامعه علمی ایران 4 ـ تقلیدگرایی و پذیرش آنچه که هست بعنوان نوعی تقدیر ازلی و اتکاء بر گزاره های پیشینی .
5 ـ دنیاگریزی ، آخرتجویی و کم اهمیت شمردن حیات این جهان .
6 ـ تقدس گرایی در برخی پدیده های علمی .
7 ـ تعصب و غلبه برخی عقاید قالبی .
8 ـ پول محوری در مسئله شناسی و انجام تحقیقات 9 ـ عدم تمایز ساختارهای علمی و فنی در جامعه برای تحقیق ، از غیرِ آن 10 ـ کم ارزش بودن جایگاه تحقیق و محقق در کشور .
11 ـ عدم شایسته سالاری و تخصص گرایی .
12 ـ ضعف روحیه اخلاق جستجوگری و پرسشگری .
13 ـ غلبه خاصگرایی در جامعه علمی کشور .
فرضیه هایی که طبق بررسیهای آماری همبستگی آنها با توسعه تحقیقات معنی دار بوده و به اثبات رسیده اند : 1 ـ هرچه امکان انتشار یافته های تحقیقاتی و سهولت آن جهت دسترسی کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
2 ـ هرچه امکان صراحت بیان و نشر عقاید و نظرات علمی پژوهشی کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
3- هرچه میزان گرایش به خاص گرایی در فعالیت های پژوهشی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است 4- هرچه تمایل افراد به انجام پژوهش به صورت فردی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
1-5 هرچه میزان شک سازمان یافته در مسائل و پدیدههای مورد پژوهش کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
2 ـ 5 هرچه میزان تقدس و ممنوعیت مسئله شناسی و تحقیق پیرامون مسائل و پدیده های محیطی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیفتر است .
1 ـ 6 هرچه استناد به داوری های پیش از تجربه در تحلیل و ارائه یافته های تحقیقاتی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
2 ـ 6 هرچه تمایل و اندیشه دنیاگریزی و پرهیز از تلاش جهت شناخت و کشف قانونمندیهای پدیده های محیطی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
7 ـ هرچه میزان تقلید و عدم خلاقیت در انجام تحقیقات بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
8 ـ هرچه میزان تعصب پژوهشگر در حوزه های فرهنگی و علمی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است 9 ـ هرچه اعتبار مالی طرح کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
10 ـ هرچه جایگاه و منزلت ارزش پژوهش گران و تحقیق پایین تر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
1 ـ 11هرچه تمایز نقشها و نهادها و سازمانهای اقتصادی ، اجتماعی و علمی کشور کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
2 ـ 11 هرچه دخالت نهادها و سازمانها و افراد غیر علمی در حوزه های علمی بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
12 ـ هر چه پذیرش و شیوع فرهنگ نقد و انتقاد ضعیف تر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
13 ـ هر چه میزان اتصال ساختارهای پژوهشی کشور به منابع قدرت بیشتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است .
14 ـ هرچه میزان شایسته سالاری در ساختارهای مدیریتی و پژوهشی کشور کمتر ، توسعه تحقیقات ضعیف تر است.
روشها و راهکارها 1ـ راه کارهای تخفیف پنهان کاری در تحقیق : الف ـ آزادسازی اطلاعات و رسانش آن از طریق ایجاد بانک های اطلاعاتی و اتصال تمامی سازمانها و دستگاههای تولید کننده و اطلاعات به شبکه فراگیر محلی ـ ملی و تمهید امکان عدم مداخله علایق و سلایق فردی و شخصی در تبادل اطلاعات ب ـ تمهید امکان و تسهیلات انتشار یافته های پژوهشی ، نظریه ها و دیدگاههای مختلف از طریق ابزارهای مطبوعاتی ، انتشاراتی و الکترونیکی (شبکه های اطلاع رسانی) .
2 ـ راه کارهای تخفیف پوشیده گویی در تحقیق : الف ـ اصلاح آموزه های تربیتی و آموزشی در آموزش عمومی و عالی در جهت نقدپذیری ، انتقادگری و تحمل آرای یکدیگر از طریق بازآفرینی محتوا و روشهای تدریس ، آزمون و تربیت .
ب ـ اصلاح قوانین مربوط به آزادی بیان و نشر عقاید در قالب مطبوعات و انتشارات ، و در برخورد با دگراندیشان در جامعه و تضمین امنیت فکری ، مالی ، جانی صاحبان اندیشه و نظریه ها در رشته های مختلف علمی .
3 ـ راهکارهای تخفیف خاص گرایی در تحقیق : الف ـ اعمال روشهای تربیتی و آموزشی کار گروهی در آموزش عمومی و عالی و گسستن حلقه های تنگ خاص گرایی از حیث روابط نسبی ، قومی ، زبانی و مذهبی در انجام پژوهشهای ملی .
ب ـ کمک به توسعه انجمنهای علمی ـ فرهنگی در رشته های مختلف علمی و بخشهای مختلف اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جهت تقویت وجود رقابت در کسب توفیقات اجتماعی و اقتصادی و مزایده فرصتهای اقتصادی و اجتماعی بر پایه مزیت های نسبی افراد در یک رقابت سالم و پویا .
4 ـ راهکارهای تخفیف تفرد و عدم اعتماد به یکدیگر در تحقیق : الف ـ پیش بینی و بازمهندسی نظام پاداش دهی مبتنی بر کار و تلاش گروهی و جمعی در حوزه های کارشناسی ، علمی و پژوهشی .
ب ـ تقویت و توسعه تشکلها و انجمنهای صنفی ، علمی ، سیاسی ، ادبی و هنری جهت تمرین آموزه های خردورزی جمعی ، مشارکت گروهی ، اعتماد افراد به یکدیگر و شکستن جو ترس ، ناامنی و بی اعتمادی .
5 ـ راهکارهای تخفیف تقدسگرایی و ضعف شک علمی در تحقیق : الف ـ ایجاد تحول در نظام آموزش عمومی از حیث محتوایی در خصوص تقویت و ترویج روحیه کنجکاوی و پرسشگری ، بی طرفی ارزشی در علم و مشارکت فعال در تصمیم گیریها و سرنوشت فردی و اجتماعی با روشهای تشویقی مناسب .
ب ـ ایجاد و تضمین فضای باثبات و امن سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی برای پژوهشگران در نقد و پرسش گری پیرامون مسائل حساس سیاسی ، اجتماعی ، دینی و ارزشی در جامعه 6 ـ راهکارهای تخفیف دنیاگریزی و اثرات آن در تحقیق : الف ـ شناخت نگرش مسئولان و مدیران امور فرهنگی و تربیتی ، دانش آموزان ، دانشجویان و مدرسان آموزش عمومی جهت اصلاح نگرشها پیرامون دنیا گریزی ، عدم پرسشگری ، عدم بیطرفی در تحقیق و تقدیرگرایی .
ب ـ شناسایی دامنه و شمول دنیاگریزی با تأکید بر اثرات زیان بار آن در عرصه ها و قلمروهای مختلف علمی ـ پژوهشی و پیشبینی راهکارهای اجرایی کاهش آنها در برنامه ریزیهای بخشی و فرابخشی برای نسل کنونی و کودکان و نوجوانان بعنوان نسل آتی .
7 ـ راهکارهای کاهش تقلیدگرایی در تحقیق : الف ـ اصلاح نظام ترفیع و پاداشدهی در آموزش عالی و نظام پژوهشی بر پایه ارزشگذاری به تحقیق ، نوآوری و خلاقیت و اختراع علمی فارغ از کپی برداری و تقلیدها و ترجمه صرف .
ب ـ اصلاح ترفیع نظام شغلی و پاداش دهی در نظام اداری و بخشهای صنعت و کشاورزی و رشته های مختلف فعالیت علمی و اجرایی (گروههای اصلی علمی و شغلی) مبتنی بر ارزشگذاری بر نوآوری ، ابداع ، و خلاقیت .
8 ـ راهکارهای کاهش تعصب های فرهنگی و قومیتی در تحقیق : الف ـ ایجاد امکان تشکیل و توسعه تشکلهای قومیتی ، سیاسی ، مذهبی و زبانی برای طرح آزاد مسائل ، نیازها ، اندیشه ها جهت آزاد سازی فشارهای محیطی ، اصلاح نگرشها و تعادل در انتظارها و تمایلات .
ب ـ پیش بینی اصلاح نگرش دانش آموزان در آموزش عمومی در راستای عام گرایی با تأکید بر رهایی از تعصبات خویشاوندگرایی ، جنسیت گرایی ، قوم گرایی ، گروه گرایی و مطلق انگاریهای کم شمول با دامنه های اندک .
9 ـ راهکارهای کاهش پول محوری در تحقیق : الف ـ بهبود وضع بودجه تحقیقات در کشور و شفاف سازی فعالیتهای غیر پژوهشی از پژوهشهای علمی و اختصاص اعتبار کافی بر حسب شایستگی ، تجربه ، تخصص و زمان انجام پروژه های تحقیقاتی .
ب ـ ایجاد صندوقهای اعتباری ویژه پژوهشگران در نظام آموزش عمومی ، عالی و پژوهشی جهت حمایت از پژوهشگران جوان و کارآمد .
ج ـ دادن اولویت هزینه ای در بودجه سازمانها و دستگاههای اجرایی به تحقیقات و کاهش تأثیر پذیری تحقیقات از کمبود بودجه و عدم تخصیص کامل یا به هنگام اعتبارات پژوهشی .
د ـ بازنگری و اصلاح دستمزدها در بین اجتماعات علمی و پژوهشگران متناسب با شأن علمی و اجتماعی آنان در جامعه .
10 ـ راهکارهای ارتقاء و بهبود جایگاه محققان در جامعه : الف ـ ترویج فرهنگ علم باوری ، اندیشه ورزی و پژوهش گری در جامعه از طریق نهادهای آموزش عمومی ، عالی و رسانههای جمعی .
ب ـ الگوسازی و شخصیت پردازی در علم و پژوهش از طریق فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی مناسب و تمهید نظام پاداش دهی و ارجگذاری بر محققان و اندیشمندان .
11 ـ راهکارهای افزایش تمایزهای ساختی و معرفتی در بین نهادها و سازمانهای جامعه : الف ـ اعمال نظام شایسته سالاری و انتصاب افراد متخصص در مشاغل مرتبط در نظامهای آموزشی ، اداری ، سیاسی .
ب ـ شناساندان و آگاهی بخشی به عامه مردم در خصوص تمایز درست معارف بشری اعم از معارف دینی ، فلسفی ، هنری و علمی از یکدیگر و پیش بینی عدم تداخل این حوزههای معرفتی در یکدیگر از طریق آموزش همگانی در وسایل ارتباط جمعی نوشتاری و دیداری ـ نوشتاری .
12 ـ راهکارهای ارتقای اخلاق پرسش گری و اشاعه نقدپذیری و انتقادگری درتحقیق : الف ـ اصلاح سیاست های آموزشی در نظام آموزش عمومی از حافظه مداری به پرسشگری و نقادی ، شک گرایی سازمان یافته و معطوف به اهداف خلاقیت و نوآوری .
ب ـ اشاعه فرهنگ و آموزههای انتقادگری ، نقدپذیری و تولیدگری در آموزش و تحقیق در نظام آموزش عالی ، دانشگاهها و مراکز پژوهشی و همچنین واحدهای پژوهشی سازمانها و دستگاههای اجرایی در کشور از طریق بهره گیری از روشها و سازوکارهای آموزشی ، ایجابی و نظارتی .
13 ـ راهکارهای کاهش وابستگی به منابع قدرت در تحقیق : الف ـ توسعه نهادهای مدنی جهت توزیع و تکثیر منابع قدرت و اطلاعات و خروج از انحصارگرایی در استفاده از رانتها و فرصتهای محدود جامعه در راستای شایسته سالاری .
ب ـ اصلاح جذب نیروی انسانی بر پایه آزمونهای تخصصی ، شایسته سالاری و عدالت جویانه و پرهیز از رابطه مداری صرف در این بخش .
14 ـ راهکارهای تقویت شایسته سالاری و تخصصگرایی در تحقیق : الف ـ اصلاح نظام گزینش عقیدتی و سیاسی در نظام اداری ـ سیاسی کشور و تمهید امکان حضور و جذب متخصصین رشته های مختلف علمی فارغ از اندیشه ، نگرش و سوابق خانوادگی و عشیره ای یا وابستگی های سیاسی و گروه گرایانه آنها .
ب ـ اصلاح نظام تصمیم گیری بر پایه یافته های پژوهشی در سطح ملی و جهانی و تقویت نظام تصمیم سازی و مشارکت پژوهشگران و کارشناسان در این حوزه .
ج ـ اصلاح نظام گزینش مدیران بر پایه شایسته سالاری ، تخصص گرایی ، تجربه و با عنایت به سوابق علمی و فعالیتهای اجرایی آنان در این زمینه ها .
با توجه به راهکارهای پیشنهادی فوق الذکر بنظر می رسد بخش آموزش عمومی ، عالی و همگانی در اصلاح نگرش و بهبود ساختار و کارکردهای فرهنگی در نهاد اجتماعات و موسسات علمی ـ پژوهشی در یک افق میان مدت و بلند مدت می تواند زمینه عینیّت بخشیدن به راهبردهای کلانی باشد که در این قسمت به دو مبحث توجه ویژهای میگردد : دو نکته مهم : 1 ـ نظام آموزش و پرورش در حال حاضر به گونه ای است که روحیه علمی و پرسشگری را کمتر ایجاد میکند .
حجم زیاد مواد درسی و در بعضی موارد لزوم انطباق کامل پاسخها با پرسشها به گونه ای است که به تقویت حافظه بیشتر اولویت داده میشود تا تفکر و تدبر در موضوعات .
تحول نظام آموزش و پرورش در این راستا نیازمند نگرشی نو به فارغ التحصیل دبیرستان میباشد .
این نگرش در تمامی دروس می بایست خود را نشان دهد .
بر این اساس شیوه آموزش نیز می بایست دچار تغییرات قابل ملاحظه ای شود .
هرچند شیوه های آموزشی بستگی به معلم دارد اما جهت گیریهای کلی از نظر طرح پرسش در اذهان و ایجاد روحیه علمی در دانش آموزان قابل تعمیم میباشد .
این امر مستلزم بازآموزی معلمان و دبیران است .
ایجاد روحیه علمی می بایست از مقطع دبستان آغاز شود .
کاری که در کشورهای توسعه یافته صورت میگیرد .
متأسفانه گزارشهای تحقیقی که در پی ایجاد زمینه فکر کردن در دانش آموز است اغلب به دست والدین تهیه می شود .
لذا ساده کردن محتوا و تأکید بر دانش آموز بسیار مهم میباشد .
آنچه که در وهله اول مهم است ، چگونه فکر کردن می باشد .
با توجه به اینکه دستیابی به این هدف مستلزم تدوین برنامه اجرایی و وقوع تحول در نظام آموزش و پرورش است ، لذا در کوتاه مدت نمیتوان انتظار اثر بخشی سریع داشت .
2 ـ یکی از ضرورت های دستیابی به نیروهای محققی که بتوانند در زمینه علوم خالص و کاربردی در جامعه موثر باشند ، شکل گیری متناسب آنها در دوره قبل از دانشگاه است .
هرچند در دانشگاهها دانشجویان هوشمند و با خرد کم نیستند اما چنانچه در سطح جامعه میزان نیاز به افراد متخصص و محقق را در نظر بگیریم ، کمبود شدیدی احساس میشود .
کسب رتبه های حائز اهمیت در المپیادهای علمی جهان نشانهای از توان بالقوه علمی در کشور میباشد که چنانچه از ابتدا به پرورش این توانها توجه شود قطعاً از نیروی محقق بیشتری برخوردار خواهیم شد .
بررسیهای اولیه نشان میدهد که بخشی از علل مهاجرت نیروهای محقق بدلیل کمبود زمینه های تحقیقاتی در کشور میباشد .
مهمترین عاملی که باید در سطح آموزش عالی کشور دچار تحول گردد ماهیت غالب آموزش در دانشگاههاست .
سمت و سو دادن به تحقیقات به نحوی که به گسترش روحیه علمی و فعالیتهای متناسب با آن بیانجامد برای شکل گیری جامعه علمی و نهایتاً کمک به ایجاد نهاد علم بسیار موثر است .
دستیابی به پروژههای تحقیقاتی انجام شده و یا در دست انجام هنوز به آسانی صورت نمی گیرد .ایجاد چنین تسهیلاتی هم از تکرار ناخواسته موضوعات جلوگیری میکند و هم به انباشتگی علمی و تحقیقات می انجامد .
تنظیم صحیح عناوین و اولویتهای تحقیقاتی کمک موثری برای دانشجویان و اساتید خواهد بود تا عنوان مناسب را برگزینند و بدین ترتیب به فرآیند انباشتگی علم کمک نمایند .
گام بعدی در این زمینه انتشار نتایج تحقیقات است .
حداقل تحقیقات دانشجویی و مدرسان دانشگاه که بر اساس ظوابطی مناسب تشخیص داده میشود ، تکثیر و در اختیار دیگران هم گذارده شود .
از این طریق فضا سازی لازم برای توسعه تحقیقات در سطح دانشگاه و مراکز آموزشی فراهم میگردد و به تناسب آن تحقیق و محقق از ارزش بیشتر و جایگاه بهتری برخوردار خواهد شد .
چنین امری به شکل گیری انجمن های علمی و نهایتاً جامعه علمی که یکی از مقوّم های نهاد علم است ، می انجامد .
چنین راهکارهایی مستلزم دو راهکار بنیادین دیگر است اول توجه تصمیم گیران کشور به توسعه تحقیقات و یافتن برنامه ، شیوه ها و رویه های توسعه تحقیقات در دانشگاهها و دوم تأمین اعتبار و امکانات لازم برای پیشبرد برنامه های مزبور .
در مورد مراکز تحقیقاتی به غیر از بحث متحول کردن شیوه های آموزشی و محتوای دروس که موضوعیت ندارد بقیه راهکارها همچون مواردی است که درباره آموزش عالی مطرح شد .
البته می بایست به ماهیت تحقیقاتی این مراکز نیز توجه نمود .
همچنین محققان این مراکز می بایست حتی الامکان دارای یک شغل باشند تا بر عمق فعالیت آنها افزوده شود و تنها فعالیت دیگر آنها میتواند آموزش باشد .
طبیعی است که تغییرات پیشنهادی در سطوح آموزش و پرورش ، آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی امور منفک از یکدیگر نبوده بلکه در ارتباط با هم هستند .
این امر در مورد جنبه های فرهنگ عمومی که تحت تأثیر سازو کارهای زیادی قرار میگیرد و سپس بصورت سازوکاری در جهت توسعه تحقیقات عمل میکند نیز صادق است .
منظور از سازوکارهای تلفیقی اثرات سینرژیستی یا همافزایی این امور میباشد که در ارتقای ارزش تحقیق و محقق ، شکل گیری جامعه علمی و نهایتاً توسعه نهاد علم نقش اساسی دارد نتیجه گیری : تحقیقات ابزار توسعه است و بدون پژوهش زیربنایی و بنیادی ، امر توسعه امکان پذیر نیست .
برای این که تحقیقات در کنار توسعه شکل بگیرد ، جامعه باید پذیرای آن شود .
به بیان دیگر جامعه باید تحقیقات مورد نظر خود را به موازات توسعه برای توسعه رشد بدهد .
جامعه ما و وضعیت توسعه در کشور ما هنوز به حدی نیست که پذیرای تحقیقات باشد ، تحقیقات را باور داشته باشد و در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند .
امروز ، که عصر انفجار دانش است باید به روند رشد علوم و تحقیقات در جامعه شتاب افزون تری بدهیم و به جِد با معضلات فراروی آن پیکار کنیم .
با انتظام بخشیدن به نظام پژوهشی ، آماده سازی زیرساختهای مهم ، افزایش تعداد محققینِ مجرب ، بومی کردن دانش جهانی ، افزایش نسبت تولید علمی به نیروی انسانیِ تحقیق و توسعه و پژوهش و همچنین بودجه آن ، سهم ایران در تولید دانش جهانی افزایش خواهد یافت .
امید است با همت ، تلاش و جدیت دانشگاهیان و دست اندرکاران امر ، شاهد آینده درخشانی در عرصه علمی کشور باشیم .
منابع : قانعی راد ، سیدمحمدامین ، جامعه شناسی رشد و افول علم در ایران ، تهران ، نشر مدینه 1379 - طالب ـ مهدی ـ «مسائل و مشکلات مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران» ـ مجموعه مقاله های سمینار جامعه شناسی و توسعه ـ جلد اول ـ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) تهران 1373 - سهرابی ـ زهره بررسی مشکلات موجود در انجام پژوهش از نظر اعضای هیئت علمی دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی ایران (پایان نامه کارشناسی ارشد) 1372 - عبدی ـ عباس ـ «جامعه شناسی تحقیقات اجتماعی» مجموعه مقاله های سمینار جامعه شناسی و توسعه ـ جلد اول ـ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) تهران 1373 - طایفی ـ علی ، موانع فرهنگی توسعه تحقیق در ایران ـ تهران 1380، انتشارات آزاداندیشان - جمعی از نویسندگان ـ مجموعه مقالات سمینار « دانشگاه ، جامعه ، فرهنگ اسلامی » ، انتشارات وزارت علوم تحقیقات و فنآوری ، تهران ، خرداد 79 - سالاری ، محمود ، بررسی موانع و مشکلات پژوهشی در سازمان کتابخانه ها و مرکز آستان قدس رضوی ، (طرح پژوهشی)