آرامش روانی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون میبخشد.
غریزه جنسی ، غریزهای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکشتر میگردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند ، شعله ورتر میشود اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است .و تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان ، تکلیف معین کرده است .
یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است : « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم .
.
قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ».
خلاصه این دستور اینست که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند ، نباید چشم چرانی کنند ، نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند ، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند .
یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند.
به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانهای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است .
اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگیرد چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است ؟
علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریکات فراوان است که به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچهها انجام میشود استحکام پیوند خانوادگی شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد ، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود .
و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد استواری اجتماع آنچه که مخالفین حجاب خردهگیری کردهاند و گفتهاند : " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است .
آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد - بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است - و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند .
اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید .
پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست .
آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوئیهای شهوانی است آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانهای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس میخوانند، دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس میخوانند و فکر میکنند و به سخن استاد گوش میکنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟
آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافههای محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت میشود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟
اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار میکنند بپرسید .
اگر باور ندارید تحقیق کنید .
ارزش و احترام زن حریم نگهداشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است .اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده میشود در تفسیر آیات سوره احزاب که قرآن کریم پس از آنکه توصیه میکند زنان خود را بپوشانند، میفرماید " « ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و بدانید که حجاب مصونیت است نه محدودیت بسم رب النور!
شبهه ای که در ذهنیت بعضی افراد هست این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و همسر برای او ایجاد نموده است، بنابراین نشانه ضعف و محدودیت زن است.
اما راه حل این شبهه در قرآن کردیم چنان آمده است که زن باید کاملآ درک کند که حجاب او تنها مربوط به فرد نیست تا بگوید من راضی ام، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند، حجاب زن حق الهی است حجاب باعث حرمت بخشیدن به شخصیت زن میشود و حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر ،و نه ویزه برادر و فرزندانش می باشد، چون حرمت و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد!
هنگامی که زنان بدون پوشش لازم وبا قیافه ای فریبنده در صحنه اجتماع و مردم ظاهر شوند، قطعآ در چنین جامعه ای زنان و مردان به ویژه جوانان اعصابی آرام و قلبی مطمئن نخواهند داشت زیرا از دیدن یکدیگر در چنین وضعی فوق العاده تحریک گردیده و به بیماری های اعصاب و روان گرفتار می شوند و هیجانات روحی با شدت تمام افکار آنان را پریشان خواهد ساخت.
زمانی که زن همچون کالا در بازار مشترک جوانان هوس باز قرار میگیرد،حرمتش شکسته میشود، آمار طلاق ها بالا می رود، عشق و صفا از میان خانوداده رخت می بندد و شماره فساد و بی بند و باری روز به روز افزایش می یابد.
خبرگزاری فارس: پس از سه ماه تنبیه انضباطی یک دانشآموز ایرانی، مسئولان آموزش و پرورش شهر پاریس حکم اخراج او را از تحصیل در فرانسه به دلیل داشتن پوشش اسلامی صادر کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس «زینب» که از دو سال پیش در یک کالج در پاریس مشغول تحصیل بود با شروع سال تحصیلی جدید و در پی تصویب قوانین ضد اسلامی در فرانسه به جای پوشش همیشگی خود، از نوعی پوشش با نام «بندانا» که استفاده از آن برای زنان در کشورهای غربی مرسوم است استفاده کرد تا به این طریق هم موهای خود را پوشانده باشد و هم اینکه امکان ادامه تحصیل اشته باشد.
اما مدیر مدرسه از حضور وی در مدرسه جلوگیری نمود و اعلام کرد طبق قانون جدید فرانسه، داشتن هرگونه علامت مذهبی در مدرسه ممنوع میباشد.
با وجود اعتراض این دانشآموز ایرانی مبنی بر اینکه وی هیچ گونه پوششی که معرف علامت مذهبی باشد نداشته و روسری او که موسوم به «بندانا» میباشد مورد استفاده بسیاری از زنان و دختران فرانسوی است و نزد هیچ کس این روسری نشانه مذهبی تلقی نمیشود، مسئولان آموزش و پرورش پاریس از حضور این دانش آموز مسلمان ایرانی بر سر کلاسهای درس جلوگیری کردند.
مسئولان مدرسه نیز تا معلوم شدن تکلیف دانشآموز اقدام به تنبیه او کرده و او را از رفتن سرکلاس محروم نمودند زینب هر روز در مدرسه به سالنی که معمولاً دانش آموزان خاطی و مسئله دار را در آن نگهداری میکنند هدایت میشد.
این کار در مدت سه ماه گذشته ادامه داشت تا اینکه مدیر مدرسه به وی پیشنهاد داد که در صورتی که حاضر باشد گوشها و مقداری از موهایش را از «بندانا» بیرون بگذارد، میتواند سرکلاس حاضر شود.
اما این دانش آموز ایرانی اعلام کرد که برای او هیچ فرقی بین نشان دادن مقداری از مو و گوشها با برداشتن کامل حجاب نیست.
در پی رد این درخواست و پس از سه ماه تنبیه انضباطی مسئولین این کالج که در حومه پاریس واقع است، تشکیل جلسه دادند و حکم اخراج دائمی این دانش آموز ایرانی را از مدرسه به دلیل پوشش موهای سر به خانواده وی اعلام کردند.
این اقدام ضد اسلامی دولت فرانسه در حالی است که پوشش مو به وسیله «بندانا» یک نوع پوشش مرسوم در غرب است که زنان و دختران فرانسوی از آن به عنوان مد استفاده میکنند، ولی مسئولان فرانسوی بر سر داشتن همین پوشش توسط دانش آموزان مسلمان را به عنوان نشانهای مذهبی قلمداد میکنند.
در پی اتخاذ سیاستهای کنترلی شدید فرانسه بر علیه مسلمانان، دانشآموزان مسلمان به جرم پوشاندن موی سر در این کشور مدعی مهد آزادی خانهنشین شدهاند افزایش التهاب ها یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفتهاند اینست که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها میافزاید و طبق اصل " الانسان حریص علی ما منع منه " ، حرص و ولع را بیشتر میکند .
به علاوه ، سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی میگردد .
پاسخ : به این نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگرددولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک میکند و رشد میدهد.
میان آنچه عشق نامیده میشود و به قول ابن سینا " عشق عفیف " ، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در میآید ، با اینکه هر دو روحی و پایان ناپذیر است ، تفاوت بسیار است عشق ----------> عمیق و متمرکز کننده نیروها و یگانه پرست است اما هوس ----------> سطحی و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است این نوع از عطش که هوس نامیده میشود ارضاء شدنی نیست .
حالت جهنم را دارد که هر چه به آن داده شود باز هم به دنبال زیادتر است .
خدا در قرآن میفرماید : " یوم نقول لجهنم هل امتعت و تقول هل من مزید "به جهنم میگوئیم پر شدی ؟
سیر شدی ؟
میگوید آیا بازهم هست ؟
اما هوس ----------> سطحی و پخش کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است این نوع از عطش که هوس نامیده میشود ارضاء شدنی نیست .
در اینگونه حالات سیر کردن و ارضاء از راه فراوانی ، امکان ندارد و اگر کسی بخواهد از این راه وارد شود درست مثل آن است که بخواهد آتش را با هیزم سیر کند .
در قرن اخیر از جمله اهداف استعمار غرب در ایران، هجوم به ارزشهای دینی و سنتی من جمله مسأله «حجاب زن» بوده است.
اقدام رضاخان بر ضد پوشیدگی زنان به تقلید از فرهنگ غرب نشانه عملی این هجوم فرهنگی بوده است.
با بروز جنگ جهانی اول و حدوث انقلاب اکتبر و سقوط تزاریسم، انگلیسی ها در ایران در موقعیت کاملاً برتر قرار گرفتند.
استعمارگران مهاجم انگلستان پس از دومین دهه قرن بیستم و به دنبال بحرانهای پس از جنگ و نیز از بیم گرایش جامعه فقر زده ایران به کمونیسم به اصلاحات روبنایی و مقاومت زدایی و تجددگرایی در جامعه ایران نیاز فراوان داشت و این همه را باید از طریق طبقه ای بی اصالت، میان تهی و بی ریشه تأمین می کرد.
انتخاب رضاخان میرپنچ در کنار سید ضیاء الدین طباطبایی و برکشیدن او به مقام وزارت جنگ و سرانجام انتصاب او به سلطنت در تحقق همین امر انجام گرفت.
رضاخان حتی در مقایسه با همردیفهای قزاق خود در خصوص مبانی ارزشهای جامعه اسلامی ایران بی ریشه تر و لاقیدتر بود.
با تشکیل سلطنت رضاخان سلطه سیاسی و اقتصادی سرمایه داری انگلستان بر ایران که در طول ادوار قبلی هیچ گاه کامل نشده بود، تکمیل گردید.
با این حال همچنان تعلقات فرهنگی و وابستگی جامعه ایران به ارزش های اسلامی ـ ملی کماکان به قوت خود باقی بود.
بنابراین دولتمردان رژیم جدید همانند تجربه اروپا هجوم به مذهب را از ابتدا از طریق رواج سکولاریسم و لاقیدی و بی اعتنایی و تحقیر نمادهای دینی و سنن ملی آغاز کردند و در ابتدا مطبوعات، کتابها و نظام آموزشی به صورت ابزار اصلی برای اعمال این سیاست درآمدند.
تأسیس مدارس خارجی در آن ایام، بازگشت فرزندان خانواده های اشرافی از فرنگ پس از اتمام تحصیل، نشر برخی مطبوعات متاثر از فرهنگ غربی و نهایتا فکر تشبه به غرب از جمله عوامل داخلی بود که زمینه را برای اجرای سیاست کشف حجاب فراهم ساخته بود.
خواسته استعمار که عامل اصلی چنین سیاستهایی بود، برخی عوامل داخلی و تلاقی این عوامل با خواسته های نفسانی موضوع کشف حجاب را ایجاب می کرد.
رضاخان مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی به سر گذارند و به تقیدات دینی سستی نشان دهند متمدن خواهند شد.
در واقع آنان خواستار متمدن شدن جامعه ایران به معنای رشد در پهنه دانش و فن آوری و فرهنگ نبودند بلکه ایجاد فرهنگ مصرفی از طریق تحقیر ارزشهای ملی و مذهبی مدنظر بود.
اگرچه رضاخان فکر تجدد گرایی را از اوایل سلطنت خود در سر می پروراند که از جمله: متحدالشکل کردن البسه در سال 1307 و ماجرای حضور خانواده پهلوی در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت مرحوم شیخ محمد تقی بافقی در سال 1306 و نوع پوشش اعضای خانواده شاه و دیگر اقدامات او موید این واقعیت بود، ولی سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد چرا که رضاخان بعد از مسافرت به ترکیه، در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع کشور ترکیه از برداشتن حجاب زنها و آزادی آنان صحبت می کرد.
تا اوایل 1314 شمسی که یکی از روزها هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتاً و سنتاً غربی بشویم و در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به برداشتن حجاب زنها کنیم، اما چون برای عامه مردم دفعتا مشکل است که اقدام کنند، شما وزرا و معاونان باید پیشقدم بشوید و هفته ای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران جمع شوید و به حکمت وزیر فرهنگ وقت دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد او را به مدارس راه ندهند.
در شرایطی که رضاخان آماده می شد تا با برداشتن حجاب زنان دربار، ملکه و دخترانش، آنان را با قافله تمدن غربی همراه سازد و از حرم خود وسیله ای برای تعمیم فرهنگ تشبه به غرب در جامعه ایران بسازد و استفاده کند، جریان اجبار محصلان به کشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت.
در مقابل اجرای این سیاست بود که سرانجام واقعه خونین مسجد گوهر شاد پدید آمد.
رهبری کشتار خونین حرم حضرت رضا (ع) را سرلشکر مطبوعی بر عهده داشت.
با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود، اما فقدان رهبری منسجم و نیز خشونت شدید عوامل شاه سبب شد که نه تنها این اعتراض اجتماعی تبلور پیدا نکند، بلکه رضاخان را مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب کند.
نتیجه سیاست نابخردانه کشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن ارزشهای خودی و مقدمه سازی برای تسلط بر منحط ترین بخش های فرهنگی غرب، این بود که جامعه مذهبی ایران وقتی خود را در برابر سوادآموزی به قیمت برهنگی نوامیس خود دید، راه تحصیل را بر فرزندان خود بست و به این ترتیب عملاً به فرایند رشد تحصیلی کشور نیز ضربه وارد شد.
بلافاصله بعد از سقوط رضا شاه، کسانیکه روند زندگی پیشین را پی گرفتند، روی بر تافتند و آنها دریافتند که راه حرکت به سوی تمدن و توسعه، باز شدن راه برای شکوفایی استعدادهای اجتماعی است نه آموختن مصرف گرایی و دنباله روی از مظاهر منحط فرهنگی.
تمدن وقتی معنا و مفهوم پیدا می کند که مردم ما به راه اکتشافات و اختراعات و رهروی فرزانگان و دانشمندان مغرب زمین می رفتند، نه اینکه رهرو راه هنرپیشگان گردند.
اکنون پس از گذشت 26 سال از انقلاب اسلامی، حجاب به صورت رمز، سمبل و شعار در تمامی جهان اسلام و نیز میان مسلمانانی به صورت اقلیت در شورهای غیر اسلامی زندگی میدانند درآمده است.
حجاب تنها به عنوان یک امر شرعی مورد توجه نیست، بل به عنوان یک نشان و علامت از بازگشت به سنتهای اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
من از چشمان خویش اموختم درس محبت را***که هر عضوی به درد اید به جایش دیده می گرید!
گناه زن زاده شدن؟
با وجودى که بسیارى قرن بیست و یکم را قرن زنان مىنامند اما هنوز حتى پیشرفته ترین کشورها نیز با تساوى حقوقى و اجتماعى میان زن و مرد فاصلهاى جدى دارند.
این عدم تساوى در کشورهاى رو به توسعه یا داراى فرهنگ مذهبى به مراتب بیشتر است.
مطالعهاى در پاکستان نشان میدهد که افسردگى و انزوا در زنان پاکستانى به خاطر احساس گناه از زن زاده شدن رو به افزایش است.
آیا در ایران هم زنان چنین احساسى دارند؟
کشور پاکستان از جمله کشورهایى است که در آن ازدواج سنتى اجبارى براى زنان است و این در حالى است که طبق رسوم این جامعه مخارج عروسى و مراسمى که بعد و قبل از آن انجام میشود، بر عهده خانواده زن است.
کمتر پیش میآید که در یک عروسى بگو مگو و نزاع آن هم بخاطر مسائل مالى درنگیرد.
اختلافها بر سر جهیزیه، تعداد میهمانان، نوع پذیرایى و از این قبیل است.
زنى که با این شرایط به خانه بخت میرود، سالها ناچار است زخم زبان همسر یا خانواده او را تحمل کند.
ازدواجها معمولا بدون احساس و غیرخودخواستهاند.
دختران چون باید قبل از رسیدن به سن خاصى ازدواج کنند، تن به زناشویى میدهند.
بعد از آن عمرشان به بچه دارى، خانه دارى و رختشویى میگذرد.
به تازگى نتیجه تحقیقى در جامعه پاکستان نشان داد که تعداد زنانى که به همین دلایل افسردهاند و حتى دست به خودکشى میزنند، رو به افزایش است.
در این تحقیق به نکته جالبى اشاره شده و آن اینکه غالب زنان در پاکستان از زن زاده شدن خود و بارى که به دوش خانواده میگذارند، احساس گناه مىکنند.
اما نکته دیگر این است که در این کشور به نسبت زنانى که مشکلات روحى شدید پیدا میکنند، مراکز درمانى و یا مشاوره وجود ندارد.
به اغلب زنان افسرده یا مضطرب، قرص آرام بخش داده میشود.
همین و بس.
آمار خودکشى یا بیمارىهاى روحى میان زنان پس از بهم خوردن ازدواج رو به افزایش است.
کارشناسان میگویند در شهر کراچى، از هر پنج خانواده یک خانواده با این مشکل مواجه مى شود و در یک سوم خانوادهها داروهاى ضد افسردگى یا آرام بخش مصرف میشود.
از آنجا که روانکاوى در جامعهاى مانند پاکستان ریشه ندوانده، بیشتر تلاشها بر این است که عارضههاى روحى تنها با تجویز قرصهاى آرام بخش درمان شوند.
دکتر خالد سعید روانکاوی است که در بیمارستان اصلى شهر راولپندى کار مىکند.
به گفته دکتر سعید همواره زنانى که ازدواجشان در مراحل خواستگارى و مذاکرات اولیه شکست خورده، به او مراجعه مىکنند اما براى اکثرشان کمکـى موثر و حرفهاى نمىتوان ارائه داد.
دکتر سعید میگوید ”اول از همه در کشور ما رونکاوان زیادى وجود ندارند که این البته به عدم فرهنگ روانکاوى در همه کشورهای رو به توسعه برمىگردد.
دوم این که در جوامعى مثل پاکستان هر کس نزد روانکاو برود، پیه منزوى شدن و از اجتماع بیرون افتادن را باید به تن خود بمالد.
در این جامعه، داشتن ناراحتىهاى روحى به منزله دیوانگى و جنون است و مردم از چنین بیمارانى پرهیز مىکنند.“ با این مقدمه، نگاهى به جامعه ایران مىاندازیم.
آیا در ایران هم احساس گناه از دختر زاده شدن شایع است یا با توجه به تفاوتهاى فرهنگى و زیرساختى ایران با پاکستان، بیشتر دختران یا زنان درگیر پیامدهاى ناشى از تبعیضهاى جنسیتى و اجتماعى موجود هستند تا احساس گناه کردن از دختر زاده شدن خود.
اولین کسى که پاى صحبتاش نشستیم، دخترى است ۲۱ ساله و دانشجوى سال سوم رشته مهندسى.
احساس او از دختر زاده شدن، دوگانه است.
میگوید این همزمان امتیاز است و همزمان محرومیت آفرین.
” بخاطر اینکه حتى با وضعیت جامعهاى که ما داریم، همیشه احساس کردهام که بىاحترامىهایى که مىشود، به پسرها بیشتر است تا به دختران و احترام زن بودن نگاهداشته مىشود.
مثلا در برخى ادارهها وقتى زن هستى، بیشتر توجه مىکنند.
یا در دانشگاهها، استادان به پسرها بىتوجهى و بىاعتنایى میکنند، اما بخاطر این که دانشجو دختر است، دستکم ده دقیقه برایش وقت مىگذارند تا حرفاش را گوش بدهند.
اما همین دانشجو با وجودى که مىپذیرد تبعیضهاى اجتماعى و فرهنگى میان دختر و پسر بسیار زیادند، تاکید مىکند که هیچوقت احساس گناه از دختر بودن نکرده و دلش نخواسته که ایکاش پسر مىبود.
” خیلى امکانات را زنان ندارند.
مثلا ما امکانات ورزشى نداریم.
اگر پسر بودم، راحتتر خیلى کارها را میکردم و آزادتر بودم اما در ایران انگار براى زن ارزش بیشترى قائل هستند.
“ از دیگر سو، یک کارشناس در باره افسردگى یا انزواى ناشى از جنسیت در میان زنان ایرانى میگوید تا کنون هیچ تحقیق و سنجشى در باره احساس گناه از نوع جنسیت یا تحمیلهاى خانوادگى در جامعه ایران انجام نشده است.
دکتر ستاره فروزان روانپزشک و استاد دانشگاه با رد کردن اینکه چنین فرضیهاى پایه علمى و واقعى هم نمىتواند داشته باشد، چنین استدلال مىکند: ” شما میدانید که یکى از شاخصههایى که میتوان به استناد آن در باره سلامت روانى افراد قضاوت کرد، عملکرد آنهاست.
عملکرد زنان ایرانى حاکى از آنست که تمایل زیادى براى حضور در سطوح عالى تحصیلى و فرصتهاى بهتر شغلى دارند و این مغایرت دارد با اینکه بگوییم زنان ما احیانا دچار اختلال هستند.
زنانى که بیشتر از ۶۰ درصد سهمیههاى دانشگاه را در یک رقابت برابر کسب مىکنند، عملکرد بسیار مناسبى دارند.“ صحبتهاى یک دبیر ریاضیات که دخترى چهارده ساله و تیزهوش دارد نیز شنیدنى است: ” البته که در ایران مانند هر جاى دیگر هیج تساوى بین زنان و مردان ینیست و شرایط همواره براى مردها بهتر است اما من بخاطر این تبعیضها هیچوقت دلم نخواسته که مرد بودم.
من از زن بودن خودم با همه این احوال خیلى هم راضىام اما تجربه بدى از دوران حاملگىام دارم.
وقتى سونوگرافى کردم و فهمیدم نوزادم دختر است، یک کسى که هیچ انتظار از او نداشتم گفت ناراحت نباش.
اشکالى ندارد بعدىاش پسر مىشود.
یعنی مرا دلدارى مىداد.
جالب این که این خانم خودش دو دختر بسیار موفق داشت و شخصا هم زنى بسیار اجتماعی بود.
به نظر میرسید دارد به تحقیرهایى که خودش در زندگى داخلى یا با خانواده شوهرش بخاطر دو دختر کشیده بود، واکنش نشان مىدهد.“