دانلود مقاله افسردگی

Word 220 KB 9715 162
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • 1-1مقدمه

     

    بسیاری از انسان ها قادر به حل مساله و برطرف کردن ، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس
    نمی باشند و معمولاً از مقابله های ناکارآمد، ناسازگار و مضری استفاده می کنند که باعث بروز استرس های بیشتری می گردد که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از استرس اولیه است.

    افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالاً بیشتر از افراد غیر افسرده آینده خود را منفی می بینند و به نظرشان احتمال دستیابی به تجارب خوشایند کمتر است به همین دلیل افراد افسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیت های با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیت های ناخوشایند موجود می کنند ( ورتهایم [1] ، 1983).

    افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار [2] ، کلی [3] و درونی [4] تلقی می کنند ( هایمبرگ ، ورمیلیا، دوج [5] ، بیگر . و پارلو 1987؛ پترسون و سلیگمن ، 1987؛ رپس [6] ، پترسون ،‌رینمارد، ابرامسون [7] و سلیگمن [8] 1982؛ سویینی [9] و همکاران 1986) :

    پایداری : افراد افسرده رویدادهای منفی زندگی شان را همیشگی و پایدار تلقی می کنند، یعتی تغییر دادن آنها را بعید می دانند. افراد غیر افسرده تجارب منفی را به عنوان موانع موقتی که زیاد هم طول نمی کشد در نظر می گیرند.

    کلی نگری : افراد افسرده غرق در مشکلات خود می شوند و آنها را به همه چیز تعمیم می دهند. افراد غیر افسرده می توانند مسایل را از خود دور کنند . آنها قادرند بین رویدادهای منفی و مثبت زندگی خود تعامل ایجاد کنند.

    درونی بودن : افراد افسرده خودشان را مسئول مشکلات خود می دانند. غیر افسرده ها مسئولیت چیزهایی را که می‌توانند تغییر دهند می پذیرند اما خود را مسئول کامل نبودن خود نمی دانند.

    به نظر جروم فرانک ( 1973) یکی از بهترین کارهایی که روان درمانگرها می توانند برای مراجعان خود انجام دهند کمک به آنها برای غلبه بر یأس و نا امیدی شان است . در هر مقطع معینی از زمان 20-15 درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهی ازنشانه های افسردگی رنج می برند و حدس زده می شو دکه حدود 75 درصد بیماران بستری در بیمارستان های روانی را موارد افسردگی تشکیل می دهند ( فنل۱ 1989).

    در مورد اختلال افسردگی اساسی , مطالعات کلی در ممالک مختلف انجام شده است که میزان شیوع آن  را در زنان دو برابر مردان نشان می دهد. دلیل چنین اختلافی ممکن است استرسهای متفاوت , زایمان , درماندگی آموخته شده [11] واثرات هورمونی باشد ( کاپلان [12] و سادوک [13] , 1988).

    افسردگی در مفهوم بالینی پنج یا بیش از پنج مورد از موارد زیر را در بر می گیرد :

    خلق افسرده

    کاهش بارز علاقه یا احساس لذت در اکثر فعالیت ها

    کاهش قابل ملاحظه وزن یا افزایش وزن

    بی خوابی [14] یا پرخوابی [15]

    تحریک یا کندی روانی حرکتی

    خستگی یا فقدان انرژی

    احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیجا

    کاهش توانایی تمرکز یا بلا تصمیمی [16]

    افکار تکرار شونده مرگ یا فکر خودکشی .

    (DSM-IV , 1994/ به نقل از فرایدنبرگ[17] ).

    مطالعات اخیر در حوزه افسردگی حاکی از وجود چندین عنصر متفاوت در سبب شناسی و نشانه شناسی افسردگی است. یک عنصر شناختی فعال در سبب شناسی و نشانه شناسی افسردگی در ادبیات به نام نگرانی [18]  یا افکار مزاحم منفی [19] ذکر شده است.

    تعدادی از مطالعات نشان داده اند که نگرانی قویاٌ با افسردگی ارتباط دارد ( می یر [20] و همکاران 1990؛ متزگر[21]و همکاران , 1990) هنگامی که افکار منفی ناخواسته به خودآگاهی فرد می آیند فشارزا و ناراحت کننده هستند. آنها تردیدهایی در مورد ارزش خویشتن [22] , دلواپسی هایی [23] در مورد آینده یا توهماتی در مورد گذشته تشکیل می دهند. چنین افکاری حس سلامت فرد را تحلیل می برند و خلق منفی را افزایش می دهند. خوشبختانه به نظر می رسد که اکثر مردم قادر هستند که چنین افکار ناخواسته ای را با افکار مطلوبتری جانشین نمایند. اما به نظر می رسد که همه افراد قادر به چنین کنترل ذهنی نیستند , به گونه ای که تعدادی از افراد برای یک دوره طولانی دچار افسردگی می شوند و افکار منفی نافذ[24] و پایداری را تجربه می کنند و ممکن است افسردگی آنها ناشی از شکست ویژه در توانایی شان برای کنترل افکار منفی باشد ( ونزولاف [25] , وگنر[26] و روپر [27], 1988). از سوی دیگر وجود افکار منفی ممکن است با توانایی فرد در ایجاد راه حل های سودمند  برای حل مشکلاتش تداخل کند ( نولن – هوکسما [28] , پارکر[29] و لارسون [30] , 1994).

    2-1 بیان مسأله پژوهش

    افراد با وقایع تنش زای زندگی , ناکامی ها و ناامیدی ها روبرو می شوند؛ بعضی افراد قادرند از تجربه های ناخوشایند زندگی استفاده کنند, در حالی که دیگران در افسردگی خود باقی می مانند؛ کسانی که خود را از افسردگی نجات می دهند واجد نوعی تفکر زیر بنایی هستند بنحویکه از تدابیر و راهبردهای موثرتری سود می جویند. تعدادی از پژوهشگران عوامل مشترکی را در افرادی که به احتمال زیاد افسرده می شوند و هم چنین نوع مداخله آنان در حل مسائل و مشکلات زندگیشان را شناسایی کرده اند و دریافتند که از طریق سنجش همبستگی بین پاسخ های رویارویی ترجیح داده شده افراد افسرده و مقایسه راه حل های آنان با افراد غیر افسرده می توان راهبردهای مؤثر مقابله با افسردگی را شناسایی کرد.      

    هم چنین افرادی که مهارت مسأله گشای خوبی دارند در مقایسه با افرادی که فاقد این مهارت هستند کمتر احتمال دارد افسرده شوند.  عدم توانایی در اتخاذ تصمیم یکی از مشخصات عمده افراد افسرده است این ناتوانی را می توان نوعی بی کفایتی در استفاده از مهارت های موثر در تصمیم گیری یا حل مسأله به شمار آورد .دزوریلا و گلدفرید [31])1971)  حل مسأله را بعنوان فرایندی رفتاری شناختی تعریف کرده اند که می تواند انواعی از پاسخ های متناوب بالقوه سودمند را جهت مقابله با موقعیت های دشوار در اختیار افراد قرار دهد. بدین جهت از اهداف آموزش به مراجعان در مهارت های حل مسأله این می باشد که یک راهبرد جهت سازگاری کلی در اختیار آنان قرار دهد.

    بررسی نزو[32] و پری [33] (1989) نشان داد که حل مسأله یک رویکرد درمانی شناختی – رفتاری است که در درمان افسردگی موثر و مفید می باشد. افراد افسرده بر اساس مدلهای شناختی دارای ساختارها وفرایندهای شناختی افسردگی زا می باشند ( مبینی 1372).

    تفکر افسردگی زای بیماران , آنها را از حل مسائل باز می دارد, هدف اصلی درمان پیدا کردن راه حل هایی برای مسائل بیمار با استفاده از راهبردهای شناختی – رفتاری است نه اینکه صرفاٌ به بیمار کمک شود, دارای تفکر منطقی گردد . لذا درمان شناختی – رفتاری را می توان نوعی حل مسأله در نظر گرفت که هدف کوتاه مدت آن تسکین نشانه های افسردگی و هدف دراز مدت آن استفاده از راهبردهای حل مسائل برا ی حل مشکلات زندگی و کاهش برهه های [34] افسردگی در آینده است فنل ( 1989).

    لذا با مطالعه دقیق و بررسی علمی سبک های حل مسأله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد غیر افسرده می توان سبک های مقابله ای متفاوت را شناسایی و ارزیابی کرد , و هم چنین پی برد که فرایندهای حل مسأله در راهبردهای مقابله ای چگونه در ساخت های شناختی افسردگی نقش داشته تا درمانگران آگاهی و توانایی بیشتری در خصوص این فرآیند , چگونگی کنترل و کاهش آن کسب نمایند. 

     

    3-1 اهمیت نظری و عملی پژوهش

    به لحاظ ماهیت پیچیده و تغییر یابنده جامعه ما , مردم پیوسته خود را رویاروی با مشکلات متنوع می یابند . بسته به پیچیدگی موقعیت و پیامدهای این مشکلات مقابله ها ممکن است ، مهم و یا قابل توجه نباشد. انسان ها از نظر نحوه کنترل و تحمل مشکلات به رغم میزان دشواری آن با هم متفاوتند. بسیاری از مسائل را , که از نظر بالینی رفتار نابهنجار یا آشفتگی هیجانی خوانده می شود, می توان به مثابه رفتار غیر کارآمد همراه با پیامدهای منفی آن از جمله اضطراب , افسردگی و ایجاد مشکلات ثانوی دانست . در این راستا , رویکرد حل مسأله می تواند در حکم ابزار مهمی برای مواجهه با بسیاری از مشکلات موقعیتی و حل آن ها مورد استفاده قرار گیرد. حل مسأله بر یک فرایند رفتاری شناختی یا آشکار دلالت دارد که: 1) پاسخ های بالقوه موثر برای موقعیت مشکل را فراهم می کند و 2) احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بیان پاسخ های متعدد, افزایش می دهد.

    ربط سبک حل مساله با درمان بر این فرض استوار است که سبک حل مساله نوعی تفکر زیر بنایی است که فرد در خصوص مشکلات و موقعیت های استرس زا اتخاذ می کند و ناتوانی در شناخت و ارزیابی صحیح از مشکلات موجب ناکارآمدی تلاش فرد در حل مساله بطور موثر می گردد بنحویکه پیامدهای آن در ایجاد و ابقا اختلالات عاطفی در مطالعات روان شناختی بتازگی مطرح شده است بطوریکه بوربوک ( 1995) بر لزوم بکار گیری روش های شناختی رفتاری از جمله تصمیم درمانی جهت تداوم بهبودی و کنترل افسردگی تاکید می کند.

    طبق نظریه شناختی افسردگی , هسته مرکزی افسردگی اختلال شناختی است و تغییرات عاطفی و جسمی و سایر خصوصیات افسردگی نتیجه اختلالات شناختی است ( کاپلان – سادوک 2003).

    اهمیت عوامل شناختی در افسردگی و سایر اختلالات روانی آنقدر مهم است که بِک , ( 1976) , می گوید : شناخت های منفی در ذات افسردگی است نه علامت یا نتیجه آن . افراد افسرده خود را ناتوان و درمانده می کنند. زیرا محیط خود را ناخوشایند می یابند ، نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند و به نظرشان  احتمال دستیابی به تجارب خوشایند کمتر است ( آندرسون , 1990 ؛ پیرنسکی , هولت و گرینبرگ , 1987) . افراد افسرده چون مشکلات خود را پایدار [35] , کلی [36]  و درونی [37]  تلقی می کنند به جای تلاش برای دستیابی به موفقیت در حل مسائل تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیت های ناخوشایند موجود می کنند( کلینکه , ترجمه : محمد خانی , 1382) . طبق آمار سازمان بهداشت جهانی ( 2001) افسردگی تک قطبی سومین  رتبه را بین کل بیماری ها دارد, به طوریکه پیش از 150 میلیون نفر از مردم دنیا در هر برهه از زمان از افسردگی رنج می برند و حدود یک میلیون خودکشی موفق هر سال در جهان وجود دارد. شیوع افسردگی اساسی در جمعیت به طور کل بین 3 تا 10 درصد است و در افرادی که دچار بیماری های مزمن هستند این میزان بیشتر است ( امین اسماعیلی , 1383) . سنگینی بار اقتصادی این بیماری بر جامعه و خانواده ها وکاهش کارآیی و ناتوانی در تحصیل و شغل یابی و حفظ شغل برای افراد مبتلا به افسردگی , ضرورت انجام پژوهش های متعددی را در این زمینه می طلبد به خصوص در جامعه ما به دلیل ویژگی های خاص هم چون جمعیت جوان و تحصیل کرده , مشکلات اشتغال , مهاجرت و پی آمدهای آن , تغییرات سریع فرهنگی همراه با رشد روز افزون آسیب هایی مانند :اعتیاد , طلاق ,فرار جوانان از خانه ، ترک تحصیل رفتارهای پر خطر و غیر ایمن و دیگر آسیب های روانی , اجتماعی که وجود دارند.

    شواهد علمی پژوهشگران بین سبک حل مسأله با درماندگی و سطح استرس ارتباط پیوسته ای یافته اند که پیش بینی کننده خودکشی در دانشجویان دانشگاه است. هم چنین نتایج دو مطالعه سبک حل مسأله کسیدی و لانگ ( 196) شواهدی را فراهم ساخت مبنی بر اینکه سبک حل مسأله متغیر بسیار مهمی در تفسیر بیماری روانی و درک فرایند استرس است.

    این پژوهش به منظور استفاده ازنظریه ها و یافته ها منتج از مطالعات پژوهشگران  تلاش دارد مدل های نظری و کاربردی سبک های حل مسأله را در میان دانشجویان کشور بررسی نموده و احتمالاً موجب توسعه و گسترش آن شود و دراین راستا نسبت به رفع نقایص یا پیشنهاد وجهی بدیل کمک کننده باشد.   

     

    4-1 اهداف پژوهش

    توانایی های روانی – اجتماعی فرد را قادر می سازد تا در ارتباط با سایر انسان ها , جامعه , فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت روانی خود را تأمین کند . 

    نظریه های آسیب شناسی روانی افسردگی بیشتر بر محتوای[38]  شناخته و باورها و نگرش ها متمرکز بوده اند و کمتر به فرم[39] شناخت در افسردگی و دیگر اختلالات بالینی توجه کرده اند از این لحاظ نظریات دقیق و مبسوطی را ارائه کرده اند ( الیس , 1962 , بک 1967) . به لحاظ اینکه حل مسأله فرایندی شناختی – رفتاری است که به واسطه آن فرد راه های موثر سازگاری با موقعیت های مشکل زا را کشف می کند. یکی از اهداف این پژوهش بررسی سبک های مقابله ای دانشجویان در مقابل مشکلات و مسائل است. از طرف دیگر بر اساس مدل های شناختی چنین فرض می شود که شناخت افراد افسرده دارای عناصری منفی است که از ساختارها و فرایندهای شناختی , افسردگی زا ناشی می شوند. و اصطلاح آسیب پذیری شناختی[40] جهت توصیف شیوه تفکری به کار می رود که بعضی افراد را بیشتر در معرض واکنش نشان دادن به محیطشان با رفتار خلق افسرده می کند ( بلک بورن و اسمایت , 1985) .

    بررسی نزو ( 1986) نشان داد که حل مسأله درمانی موجب کاهش افسردگی و هم زمان با افزایش اعتماد و توانایی فر د در حل مشکلات واتخاذ یک جهت یابی کنترل درونی می شود. هم چنین فنل ( 1989) رفتار درمانی شناختی را نوعی حل مسأله در نظر گرفت و بیان کرد ، مراجعان با تعدادی مشکل و از آن جمله خود افسردگی به درمانگر مراجعه می کنند , تفکرافسردگی زا آنها را از حل مشکلاتشان باز می دارد. بنابراین پرداختن به افکار خودآیند [41] منفی وسیله ای است برای رسیدن به هدف و نه خود هدف ، هدف درمان عبارت از پیدا کردن راه حل هایی برای مسائل بیمار با استفاده از راهبردهای شناختی – رفتاری و بررسی شیوه های حل مساله راهی جهت دست یابی به ساخت های شناختی افراد افسرده می باشد .

    افراد در همه مراحل زندگی خود می بایستی نسبت به تصمیم های موثر برای حل مشکلات زندگی که مبتنی بر ارزیابی های صحیح از مسائل باشد اقدام نمایند؛ و جوانان در خطیر ترین مراحل زندگی خود قرار دارند لذا ؛ فهم و آگاهی در نحوه به کار گیری عوامل سبک حل مساله دانشجویان افسرده از اهداف این پژوهش قرار گرفته است تا قابلیت در توضیح رابطه فرایند و ارزیابی استرس و چگونگی پاسخ بیماران افسرده به مشکلات توسعه یابد. این امر احتمالاً می تواند درمانگران را قادر سازد تا در توصیف و تصحیح شیوه های روش  حل مسأله و تصمیم گیری افراد افسرده مطابق روش نظریه تصمیم درمانی  و الگوی حل مسأله دزرویلا و  گلد فرید (1994) موفق تر عمل بنمایند.

    سئوال ها و فرضیه های پژوهش

    این پژوهش با توجه به شواهد و مطالعاتی که مورد بررسی قرار می دهد، با بیان طیفی از یافته های نظری و تجربی ارزشمند پژوهشگران درباره نحوه مقابله افراد با مشکلات و با تاکید بر اهداف پژوهش ، تلاش خود را بر پاسخ دادن به پرسش های ذیل معطوف نموده است.

    سئوال های پژوهش   

    الف – آیا دانشجویان افسرده سبک متفاوتی در حل مساله دارند؟

    ب – آیا عامل جنسیت در سبک حل مساله دانشجویان افسرده دخالت دارد؟

    فرضیه های اصلی  پژوهش

    1 – سبک حل مساله دانشجویان افسرده متفاوت از دانشجویان بهنجار است .

    2 – سبک حل مساله دانشجویان دختر افسرده متفاوت از دانشجویان پسر افسرده است.

    فرضیه های فرعی

    1 – احساس درماندگی دانشجویان افسرده در حل مساله بیشتر از دانشجویان بهنجار است.

    2 – منبع کنترل دانشجویان افسرده درحل مساله متفاوت از دانشجویان بهنجار است.

    3 – اعتماد بنفس دانشجویان افسرده در حل مساله کمتر از دانشجویان بهنجار است.

    4 – تنوع و تعدد راه حل های دانشجویان افسرده در حل مساله کمتر از دانشجویان بهنجار است.

    5 – سبک گرایش – اجتناب دانشجویان افسرده در حل مساله متفاوت از دانشجویان بهنجار است.

    6-1 متغیرهای پژوهش

    پژوهش حاضر به بررسی سبک حل مساله دانشجویان افسرده و بهنجار دانشگاه علوم پزشکی تهران می پردازد. بنابراین متغیرهای پژوهش عبارتند از :

    متغیر مستقل : افسردگی

    متغیر مستقل دوم : جنس

    متغیر وابسته : سبک حل مساله

    متغیر کنترل : سن

    7-1 تعریف متغیرها و اصطلاحات

    تعریف نظری و عملیاتی افسردگی:

    انجمن روانپزشکی امریکا ( 1994) اظهار می دارد که افراد دچار افسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه می کنند:

    تغییر در اشتها: آنها یا کم اشتها می شوند و وزن از دست می دهند یا برعکس.

    بی خوابی یا خوابی بیش از حدمعمول .

    کاهش انرژی و احساس خستگی .

    از دست دادن علاقه و احساس لذت نسبت به فعالیت های لذتبخش گذشته .

    احساس بی ارزشی ، خود سرزنشی یا گناه زیاد .

    کاهش توانایی تفکر یا تمرکز.

    در این پژوهش ، افسردگی افزون بر نشانه های بالینی آن عبارت خواهد بود از میزان نمره یا کمیتی است که دانشجو از پاسخ هایش به آزمون 21 سوالی افسردگی بک  ، ( 18 ≤  نمره بک ) کسب می کند که شاخص عددی برای اندازه گیری میزان و شدت افسردگی آزمودنی خواهد بود.

    تعریف نظری و عملیاتی  افسردگی

    بهنجار عبارت است از عدم ابتلاء به اختلالات روانی بر اساس سابقه اخذ شده از پرسشنامه های اطلاعات کلی و نمره آزمون (9 ≥ نمره بک ) شاخص عددی برای بهنجار بودن آزمودنی قرار گرفته است.

    تعاریف نظری و عملیاتی سبک حل مساله

    سبک حل مساله وسیله ای مفید برای مقابله با مشکلات موقعیتی است و بصورت فرایندی رفتاری تعریف شده است  که بصورت رفتاری یا شناختی انواع پاسخ های بالقوه موثر به موقعیت مشکل آفرین را ارائه می کند واحتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از میان این راه حل های مختلف افرایش می دهد ( هاگا و همکاران 1995) .

    حل مساله فرایندی شناختی – رفتار ی است که  افراد بواسطه آن راهبردهای موثر برای مقابله با موقعیت مساله زا را در زندگی ، شناسایی و کشف می کنند ( کسیدی و لانگ ، 1996) . سبک حل مساله ، فرایندی شناختی – رفتاری است که فرد برای شناسایی و کشف موثر راه های سازگاری با موقعیت های دشواری که در جریان زندگی روزمره   با آنها روبرو می شود ، به کار می برد. بر اساس این تعریف، حل مساله یک فرایند سازگاری هوشیارانه ، منطقی و هدفمند است که می تواند ، توانمندی های شخص را برای برخورد موثر با دامنه گسترده ای از  موقعیت های پرفشار روانی به کار گیرد( دزوریلا و نزو ، 1982) .

    شیوه حل مساله فرایندی رفتاری است ، خواه آشکار باشد و خواه شناختی ، که 1) انواع پاسخ های بالقوه موثر به موقعیت شکل آفرین را ارائه می کند و 2) احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از میان این راه حل ها افزایش می دهد ( دیویسون و گلدفرید ، 1976).

    تعریف عملیاتی سبک حل مساله : میزان نمره یا کمیتی که دانشجواز پاسخ هایش به مقیاس حل مساله کسیدی و لانگ کسب می کند که شاخص عددی برای اندازه گیری سبک های کارآمد و ناکارآمد و اجتنابی آزمودنی خواهد بود.

    فصل دوم

    ادبیات و پیشینه پژوهش

     

    مقدمه :       در فصل دوم به ادبیات و پیشینه مطالعاتی در زمینه های نظری و عملی متغیرهای پژوهش و عوامل مداخله گر پرداخته می شود.

                رشد مطالعات درباره نقش واسطه ای و ارزیابی و سبک شناختی در سال های اخیر موجب گسترش، توسعه دانش و کاربرد این نقش در عرصه سلامت روان گردیده است. یکی از برجسته ترین پژوهش ها در این زمینه نظریه سبک اسنادی سلیگمن و تیزدیل ( 1987) است ، که بعنوان نظریه درماندگی افسردگی توسط آلوی و همکاران ( 1988) مورد تجدید نظر قرار گرفت. این نظریه در ابتدا برای فهم ودرمان افسردگی مطرح شد؛ اما بخاطر کاربرد زیادآن در توضیح فرایند استرس توسعه و گسترش فراوان یافته است. یکی از جنبه های ارزیابی شناختی تاکید بر کاربرد بسیار وسیع الگوی سبک حل مسأله در مورد فرایند استرس و مقابله می باشد ، که در ادبیات روان شناسی پیشنهاد شده است ( نزو ، نزو و پری 1989، کسیدی و لانگ 1996) . شواهدی که از بررسی های همه جانبه سبک حل مساله به دست آمده ثابت گردید، که این ساخت یک مفهوم واحد نیست و متغیرهایی همچون سبک اسنادی ، واکنش های عاطفی ، درماندگی ، اعتماد بنفس ، منبع کنترل ، سبگ گرایش – اجتناب ، ابداع و خلاقیت در آن دخیل می باشند.این عوامل که مشترکاً در سبک حل مساله و فرایند استرس مداخله می کنند بعنوان واکنش های مقابله ای  نامیده شده اند. برای نمونه دیکسون ، هینرو اندرسون ( 1991) رابطه ای بین سبک حل مساله با درماندگی و سطح استرس وارده پیدا نموده اند، که پیش بینی کننده خودکشی در دانشجویان دانشگاه است. نزو ( 1987) سبک حل مساله را بعنوان فرایندی شناختی – رفتاری معرفی می کند که توسط آن افراد راهبردهای موثری برای مقابله با مشکلات زندگی شناسایی و کشف می کنند. سبک حل مساله بعنوان متغیر مهم در ایجاد و ابقا اختلالات عاطفی در روان شناسی به تازگی مطرح شده است . بنا به مطالعات کسیدی و لانگ ( 1996) طبیعت سازه سبک حل مساله که با تاکید بر نظریه سبک اسنادی افسردگی ابداع گردیده چند عاملی است ، ومی تواند به طور گسترده ای در مورد فرایند استرس به کار رود.

    لذا در فصل دوم , ادبیات و پیشینه متغیرهای پژوهش در دو بخش مورد مطالعه قرار می گیرد: بخش اول ، به نظریه های شناختی – رفتاری افسردگی ، ساختار سبک حل مساله ، ماهیت و فرایند استرس و مقابله پرداخته می شود و در بخش دوم ، ارتباط متغیرهای پژوهش با یکدیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

     

     

    علایم افسردگی  و سبک های  آن

    برای درک اصطلاح بالینی افسردگی انجمن روان پزشکی امریکا( 1994) اظهار می دارد که افراد دچار افسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه می کنند:

    تغییر در اشتها, آنها یا کم اشتها می شوند و وزن را از دست می دهند و یا پراشتها می شوند و وزنشان زیاد می شود.

    بی خوابی یا خواب بیش از حد معمول .

    کاهش انرژی و احساس خستگی .

    از دست دادن علاقه واحساس لذت نسبت به فعالیتهای لذت بخش گذشته.

    احساس بی ارزشی , خود سرزنشی  یا گناه زیاد.

    کاهش توانایی تفکر یا تمرکز.

    افکار تکراری درباره مرگ , افکار خودکشی .

            

  • فهرست:

    1-1 مقدمه
    2-1 بیان مسأله پژوهش
    3-1 اهمیت نظری و عملی پژوهش÷
    4-1 اهداف پژوهش
    5-1 سئوال ها و فرضیه های پژوهش
    6-1 متغیرهای پژوهش
    7-1 تعریف متغیرها واصطلاحات
    افسردگی
    بهنجار
    سبک حل مساله


    منبع:

    Reference

    Abramsom   , L. Y .  , Alloy. L. B, . Hogan . M. E. ( 1997) . Cognitive / personality subtypes of depression: theories in search of disorders. Cognitive Therapy and Research , 27 , 247 – 263.

    Abramson, L. Y.,Seligman, M.E.P. & Teasdale. J.D. (1978) learned helplessness in humans: Critique and reformulation. Journal of Abnormal Psychology, 87, 49-74.

    Alloy, L.,B Abramson, L. Y., Meralsky, G. I & Harrlage, S. (1988) . The Hopelessness Theory of Depression: Attributional aspects. British Journal of Clinical Psychology, 27,5-21.

    Bech, A. T.(1981) . The Hopelessness Scale. Consulting ;Psychologists Press.

    Beck, A. T .  , Steer , R. & Garbin , M. G. (1988) Psychometric property of the Beck depression inventory : Twenty five Years evaluation. Clinical psychology Review  , 8 , 77 -100

    Billings, A.G. & Moos, R. H. ( 1981) . The role of coping responses and social resources in attenuating the stress of life events. Journal of Behavioral Medicine, 4. 139-157.

    Billings, A.G. Moos, R. H. (1985). Psychosocial stressors, coping and depression. In E. E. beckham & W.R. Leber (Eds) ,Handbook of Depression: Treatment, Assessment and  research Homewood, IL : Dorsey Press.

    Billings, A.G.& Moos, R. H. ( 1982) . Psychosocial theory and research on depression: An integrative framework and review. Clinical psychology Review, 2. 213-237.

    Billings, A.G.& Moos, R. H. (1984) . Coping, Stress and Social resources among adults with unipolar depression . Journal of Personality and Social psychology, 46,877-891.

    Blackburn, I.M., Smyth.P.(1985) .A test of cognitive vulnerability in individuals prone to depression. British Journal of Clinical Psychology. 24, 61-62.

    Blankstein, K.R., Flett,G.L., & Watson, M .S.(1992). Coping and academic problem – solving ability in test anxiety . Journal of Clinical Psychology. 48(1) , 37 – 45.

    Borkovec, T.D.(1995a) . Cognitive behavioral treatment of generalized anxiety disorder: Applied relaxation, self – control desensitizeation , and cognitive therapy, with special reference to the integration of clinical experience and basic research in their application. Paper Presented at World Congress of Cognitive – Behavioural Therapists. Copenhagen , Denmark, 1995.

    Brewin, C. (1988) .Causal attributions. In S.Fisher & J. Reason( Eds) , The Handbook of Life- Stress, Cognition and Health . Chichester :Wiley.

    Carr, S.J., Teasdale, J. D. , & Broadbent , D. ( 1991) . Effects of induced elated and depressed mood on self – focused attention. British Journal of Clinical Psychology. 31, 273- 275.

    Cassidy, T. & Lynn, R. (1989) A multifactorial approach to achievement motivation: The development of a comprehensive measure. Journal of Occupational Psychologh, 62,301-312.

    Cassidy, T., & Long, C. ( 1996) . problem – solving style , style, stress and psychological illness: Devolopment of a multifactorial measure. British Journal of Clinical Psychology. 35, 265-277.

    Compas , B.E., Marlcarne, V.L., & Fondacaro, K.M. ( 1988) . Coping with stressful events in older children and young adolescents. Journal of Consulting and Clinical Psychology . 56( 3) , 405-411.

    Coyne, J. C. , Gotlib , I. H. ( 1983) The role of cognition in depression: A critical appraisal. Psychological Bulletin, 94, 472-5205.

    Craig, A.R., Franklin, J. A. & Almeida, M. C. (1987) . Children’ s Social Problem –solving skills, behavioral adjustment, and interventions : A meta – analysis evaluating theory and practice. Journal of Applied Developmental Psychology,  , 8,391-401.

    D’zurilla, T.J., & Chang, E.C. (1995) . The relations between problem – solving and coping. Cognitive Therapy and Research. 19.547-562.

    Davey, G.C.L., ( 1994) . Worry, social problem – Solving ailities, and social problem confidence. Behavior Research and Therapy. 32( 3) , 327- 330

    Dixon, W.A., Heppne, P.P., & Rudd, M.D.(1994) . Problem – Solving appraisal , hopelessness, and suicide ideation: Evidence for a meditational model. Journal of Counseling psychology. 41(1) , 91-98

    Dixon, W.A., Heppner, P.P., & Anderson, W.P.( 1991) . problem – Solving appraisal, hopelessness , and suicide ideation in a college population. Journal of Counseling Psychology. 38(1) , 51-56.

    Dubow, E.F., Tisak, J., Causey, D., Hryshko, A & Reid, G. (1991) .A two – year longitudinal study of stressful Life events, social support and social problem- solving Contributions to children’x behavioral and academic adjustment. Child Development. 62,583-599.

    Dugas, M.J., Letarte, H., Rheaume, J., Freeston, M. H., & Ladouceur, R. (1995) . Worry and problem – solving : Evidence of a specific relationship. Cognitive Therapy and Research. 19(1), 109 – 120.

    Elliott, T.R., Herrick, S.M. , & Witty, T.E. (1992) . Problem – solving appraisal and the effects of social support among college students and persons with physical disabilities. Journal of Counseling Psychology. 39(2) , 219-226.

    Elliott, T.R., Sherwin, E., Harkins, S.W., & Marmarosh, C. (1995) . Journal of Counseling psychology. 42(1), 105-115.

    Folkman , S., & Lazarus, R.S. (1984). Stress , appraisal and coping. New York: Springe.

    Frydenberg, E.(1996) . Adolescents Coping Theoretical and research perspectives. New york: Routledge.

    Grandell, G.J. , & Chambless , D. L . (1986) . The validation of an inventory for measuring depressive thoughts : The Grandell Cognition Inventory. Behavior Research and Therapy. 24(4) , 403 – 411

    Haaga, D.A.F., Fine , J. A., Roscow Terrill, D., Stewart, B.L., & Beck, A.T. (1995) . Social problem- solving deficits, dependency, and depressive symptoms . Cognitive Therapy and Research. 19(2), 147- 158.

    Haley, W.E., Roth, D. L ., Coleton, M. I., Ford , G. R., West , C.A.C. , Gollins, R.P., & Isobe, T.L. (1996) . Appraisal, coping and social support as mediators of well- being in black and white family caregivers of patients with Alzheimer’s disease. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 64. (1) , 121-129.

    Heppner, P.P. , Kampa , M. & Brunning , L. (1987) , The relationship between problem – solving self – appraisal and indices of physical and psychological health. Cognitive Therapy and Ressearch, 11,155-168.

    Heppner, P.P., & Petersen, C .H. (1982) . The development and implications of a personal problem-solving Inventory.Journal of Counseling Psychology 29,66-75.

    Heppner, P.P., Baumgardner, A. & Jackson, J. (1985) . The relationship between problem – solving self appraisal, depression, and attributional style. Are they related cognitive Therapy and ressarch, 9,105-113.

    Hjelle, L., & Ziegler, D. J. (1992) . Personality theory: Basic assumptions, research and application. Singaore:McGrow- Hill, Inc.

    Hoffman , U,& Levy. ( 1988) social support and self – esteem, Journal of youth and adolescence , vol 17,No . 218.

    Ingram, E.I. (1990) . Self- focused attention in clinical disorders : Review and a conceptual model. Psychological bulletin. 107,156-175.

    Kant, G. L., D’zurilla, T.J. Maydeu – Olivares, A.(1997) . Social problem – solving as a mediator of stress- related depression and anxiety in middle- aged and elderly community residents . Cognitive Therapy and Research. 21(1), 73-96.

    Kaplan, H.I. , & Sadock, B. J. (1988) . Synopsis of Psychiatry. New York: Williams & Wilkins.

    Kuyken, W., Brewin, C.R. (1994) . Stress and coping in depressed women. Cognitive Therapy and Research. 18(5), 403-412.

    Meyer, T.J., Miller, M. L., Metger. R.L., & Borkovec, T.D. (1990). Development & validation of the penn state worry questionnaire. Behavior Research and Therapy, 28, 487 – 495.

    Molina, S., & Borkoec, T. D. (1993) . The penn State Worry Questionnaire : Psychometric properties & associated characteristics  In. G. C . L. Davey& F. Tallis ( Eds). Worring: Perpectives on theory, assessment, and treatmet. Sussex, England: Wilcy.In press.

    Nezu, A.M. & Perri, M.G. (1989) . Social problem – solving therapy for unipolar depression: An initial dismantling investigation. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 57(3), 408- 413.

    Nezu, A.M. (1985) . Differences in psychological distress between effective and ineffective problem- solvers . Jounal of Counseling psychology. 32(1), 135-138.

    Nezu, A.M. (1986). Efficacy of a social problem – solving therapy approach for unipolar depression. Jounal of consulting and Clinical Psychology. 54(2), 196-202.

    Nezu, A.M. , & Ronan, G.F.(1987). Social problem – solving and dipression:         rating alternatives and decision making . Southern Psychologist. 58(6), 873-876.

    Nezu, A.M. Nezu, C. M. , Saraydarian, L., Kalmar, K., & ronan, G.F. (1986). Social problem – solving as a moderating variable between negative life stress and depressive symptom. Cognitive Research and Therapy. 10, 489-498 .

    Nezu, A.M., (1987) .A problem solving formulation of depression: Aliterarure review and proposal of a pluralistic mode ,Clinical Psychology Review, 7,121-144.

    Nichlson, W.D., & Long , B.C.(1990) . Self –esteem, social support, internalized homophobia , and strategies of HIV + gay men. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 58(6) , 873-876.

    Nolen – Hoeksema, S., Parker, L. E., Larson, J. (1994) . Ruminative coping with depressed mood following loss. Journal of Personality and Social Psychology. 67.(1) . 92 -104.

    Nunnally, J. C. (1978) . psychometric Theory , 2 nd ed. New York : Mcgraw- Hill.

    Nunnally, J.C. (1967). Psychometric Theory. MewYork : McGraw- Hill.

    Overholse, J.c. (1996) . Cognitive- behavioral treatment of depression, part IV: Improving problem – solving skills. Journal of Contemporary Psychotherapy. 26(1), 43-57.

    Parkes, K.R.(1984) . Locus of control , cognitive appraisal, and coping in stressful episodes. Journal of Personality and Social Psychology. 46(3) ;;, 655 -668.

    Petersen, C., Semmel , A., von Baeyer, C., Abramson, L.Y., Metalsky, G.I. & Seligman, M.E.P. (1982). The Attributional Sryle Questionnaire. Cognitive Therapy and Ressarch. 6.287-299.

    Pretorius, T. B. (1993) . Assessing the problem – solving appraisal of black south African students. International Jouvnal of Psychology. 28(6), 861-870.

    Priester, M.J., & Clum , G.A. (1993) . Perceived problem – solving ability as a predictor of depression, hopelessness and suicide ideation in a college population. Journal of Counseling psychology. 40(1), 79-85.

    Sahebi, A. (1996). An analysis of the nature and treatment of worry. Ph. D thesis, unpublished. University of New Sourthwales Sydney, Australia.

    Seligman, M. E. P & Maier, S. F . (1967) . Failure to escape traumatic shod. Journal of Experimental Psychology. 74,1-9.

    Seligman, M. E. P. (1975) . Helplessness: On depression, development and death. San Franisco,CA:Freeman.

    Siegel,L.J., & Griffin, N.J.(1984) . Correlates of depressive symptoms in adolescents . Journal of  Youth and Adolescence.13(6) , 475-487.

    Tisdale, D.A.& Lawrence, J. S. (1986). Interpersonal problem – solving comperency: Review and critique of the literature. Clinical Psychology Review, 6,337-356.

    Tugrul, C. (1994) .Alkoliklerin cocukarinin aile oftamlarindaki stress kaynklari, etkileri, ve stresle basacikma  yollari, (Stressors in family environments of  children of alcoholic father). Turk Psikologi Dergisi. 9 (31), 57 -73.

    Valentiner, D.P., Holahan, C.J., & Moos, R.H. (1994) . Social support, appraisals of event controllability, and coping : An Integrative model. Journal of Personality and Social Psychology. 66(6) , 1094-1102.

    Volkmer, R.E. & Feather, N.T.(1991) . Relations between Type A scores, internal Iocus of control and test anxiety. Personality and Individual Differences . 2, 124-130.

    Wege, W.J.& Moller, A.T.(1995) . Effectiveness of a problem – Solving training program . Psychological Reports . 76(2) , 507 -514.

    Weiner , B. (1985) . An attributional theory of achievement Motivation and Emotion . Psychological Review , 92,548-573.

    Weiner, B. (1986) .An- Attributional Theory of Motivation and Emotion. New York:Springer –Verlag.

    Wenzlaff, R.M., Wegner, D.M., & Ropper, D.W. (1988).Depression and mental control : The resurgence of unwanted negative thoughts. Journal of personality and Social Psychology. 88(6) , 882-892.

    Windle, M., & Windle, R.C.:(1996) .Coping strategies, drinking motives, and stressful life events among middle adolescents : Associations with emotional and behavioral problems and with academic functioning . Journal of Abnormal psychology. 105(4), 551-560.

    Zautra, A.J., & Wrabetz, A.B.(1991) . Coping success and its relationship to psychological distress for older adults. Journal of Personality and Social psychology. 61(5), 801-810.

    Zeidner, M.& Hammer, A. (1990). Life events and coping resources as predictors of stress symptoms in adolescents. Personality and Individual Difference. 11(7), 693-703.

    Zuckermann. M., Lubin, B, & Rinck, C.M.(1983) . Construction of new scales for the Multiple Affect Adjective Checklist. Journal of Behavioral Assessment , 58,119-129.

مقدمه: افسردگی یکی از اختلالات عمده در دوره نوجوانی و جوانی است. از این بیماری در طی اعصار و قرون به نام های متفاوتی یاد کرده اند. در کتب طب قدیمی ایران این بیماری به تاثیر از طب یونان یا ملانکولی(ملان به معنی سیاه و کولی به معنی صفر) نامیده شده است براساس این اعتقاد قدیمی در نتیجه افزایش صفرای سیاه ما فرد دچار مالیخولیا می شود. مالیخولیا هنوز هم به گروه معینی از افسردگیها نسبت ...

چکيده افسردگى هر چند که از شايعترين اختلالات روانى انسان است، با اين حال شايد بيش از هر اختلال روانى ديگر ناشناخته مانده يا در تشخيص آن اشتباه مى‏شود. يکى از علل پنهان ماندن و عدم تشخيص افسردگى، در آميختن آن با غمگينى معمولى است. در زندگى هر کس

مقدمه افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است. افسردگی یک بیماری اختصاصی نیست بلکه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلکه انواع گوناگون دارد به طوری که در بعضی افراد ...

افسردگي افسردگي مي تواند تنها يک بار در زندگي فرد اتفاق بيفتد . به هر حال اغلب به صورت حملات تکراري در طول زندگي با دوره هاي بدون افسردگي در بين آنها اتفاق مي افتد يا مي تواند وضعيتي مزمن باشد که نيازمند يک درمان پيوسته در طي زندگي باشد. ا

مقدمه کی از رایج ترین بیماری های دوران ما- بیماری افسردگی ست. دراسترالیا ازهرچهار زن یک نفر و ازهر شش مرد یک نفر دچار این بیماری هستند. بدین ترتیب، صدهاهزار نفر دچار ناراحتی افسردگی هستند و دو تا سه برابراین تعداد، طی دوره ای از زندگی خود دچار این بیماری بوده اند. نه تنها عموم بلکه پزشکان نیز- این بیماری را تا کنون دست کم گرفته اند. یکی از مشکلات عمده این است که بیماری افسردگی ...

مقدمه: از میان اختلالات روانی شاید بتوان گفت که افسردگی یکی از شایعترین اختلالات جوامع امروزی می‌باشد که انسانهای زیادی از آن رنج می‌برند هر انسانی ممکن است در دوره ای از زندگی خود آن را تجربه کند طوری که امروزه آن را سرماخوردگی روانی می‌نامند . اختلالاتی که این بیماری در زندگی روزمره ایجاد می‌کند بر کسی پوشیده نیست. گستره بیماری طوری می‌باشد که تمام حیطه های کارکردی شغلی ، ...

-1 بیان مسئله: مقدمه: ابعاد وجودی انسان بسیار گسترده و پیچیده است و در نتیجه تغییرات و تحولات روانی و اجتماعی ناشی از آن نیز بسیار است. بنابراین تأمین سلامتی جسمانی و روانی افراد یکی از مهمترین اهداف ملی کشور محسوب می شود و بخش عمده ای از سرمایه های مادی و معنوی دولتها و ملتها به این امر اختصاص می یابد. بدیهی است کسب توفیق در زمینه پیشگیری از بیماریها و تأمین سلامت افراد به ...

اختلالات خلقي[1] مقدمه: خلق بر طبق تعريف عبارت است از احساس هيجاني نافذي که درک و نگرش فرد نسبت به خود، ديگران، و در کل نسبت به محيط را عميقاً تحت تأثير قرار مي‌دهد (کاپلان و سادوک، 1385). خلق ممکن است طبيعي، بالا يا پايين باشد. شخص

چکیده: پژوهش حاضر با مقایسه سطح افسردگی و سلامت روان در بین دانشجویان فنی و مهندسی و روانشناسی می پردازد، سئوال اصلی پژوهش حاضر این می باشد که آیا بین افسردگی و سلامت روان دانشجویان فنی و مهندسی و روانشناسی تفاوت وجود دارد یا خیر؟ به همین منظور از میان کلیه ی دانشجویان فنی و مهندسی و روانشناسی 100 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ...

مقدمه ای خدای پاک و بی انباز ویار دست گیر وجرم ما را در گذار «مولوی» انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا رهها و شیوه هایی را برای رهایی ازآنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول