چکیده :
1 . هرچند بیشتر دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری در زمینه ی ریاضیات قوی به نظر می رسند، اما مقداری از آنها نیز مشکلات جدی دراین زمینه دارند. نارسایی در محاسبه، ناتوانی شدید در یادگیری و به کارگیری ریاضیات معمولا با اختلال عملکرد عضوی همراه است.
2 . دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری ریاضی ممکن است ویژگی های خاص مانند اختلال درک روابط فضایی، مشکلات بینایی- حرکتی و بینایی- ادراکی، درک ضعیف از تصویر بدنی خود و عدم تشخیص جهت و زمان از خود نشان دهند. مشکلات زبان شفاهی ومشکلات خواندن نیز ممکن است بر یادگیری ریاضیات تأثیر بگذارد. ضعف حافظه و اضطراب ریاضی یکی دیگر از ویژگی های افراد دچار ناتوانی ریاضیات است.
4 . پیشنهاد می شود ریاضیات درسه مرحله ی عینی، تصویری و انتزاعی تدریس شود. آموزش مستقیم برموضوعاتی که باید تدریس شوند و توالی مراحل مورد نیاز برای رسیدن به آن اهداف را تأکید می نماید.
یادگیری راهبرد های آموزشی می آموزد که چگونه یادگیری خود را در زمینه ی ریاضیات کنترل کنند و به آن جهت بدهند. رویکرد حل مسئله برتفکری تأکید می ورزد که دانش آموزان نیاز دارند تا راه حلهایی برای مسائل پیدا کنند.
مقدمه :
بررسی های انجام شده حاکی از آن است که برخی از دانش آموزان در جریان یادگیری با مشکلاتی برخورد می کنند. (گراهام[1] و همکاران ، 2001)
به عبارتی با وجود تفاوت های گوناگونی که انسانها از لحاظ آموزش و یادگیری باهم دارند، اما بازهم برخی از آنان در جریان یادگیری با مشکلات عدیده ای روبه رو شده و دچار اختلال های یادگیری ویژه می شوند.
اختلال های یادگیری ویژه[2] یک اصطلاح کلی است که به گروهی ناهمگن از اختلال ها گفته می شود که خود را به صورت دشواری های جدی درکسب وگوش دادن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن، یا توانایی های ریاضی نشان می دهد.( هامیل[3] و همکاران ، 1981 .)
متخصصان تعلیم و تربیت معتقدندکه ناتوانایی های یادگیری به دو دسته اصلی زیر تقسیم می شوند. اختلال های یادگیری ویژه ناشی از تحول و اختلال های یادگیری ویژه در تحصیل. خود ناتوانایی های یادگیری به سه نوع زیر تقسیم می شوند :
- اختلال های یادگیری ویژه در ریاضی. [4]
- اختلال های یادگیری ویژه در خواندن. [5]
- اختلال های یادگیری ویژه در املاء نویسی. [6]
یکی از بحث هایی که در زمینه ناتوانایی های یادگیری مطرح است اختلال ریاضی است که به آن دیس کل کولی نیز گفته شده است. توانمندی در ریاضیات یک جهات ضروری برای کسب موفقیت در مدرسه و زندگی قلمداد می شود. با وجود این بسیاری از کودکان در فهم ریاضیات مشکل دارند و این یافته ای است که بسیاری از گزارش آموزشی به آن اشاره دارد. از هر سه کودک مبتلا به ناتوانی های یادگیری حدود دو نفر نیاز به آموزش های جبرانی در ریاضیات دارند. (مک لیود[7] و آرمسترانگ[8] ، 1982)
و این واقعیت ضرورت بهبود روش تدریس ریاضیات برای دانش آموزان را مطرح کرده است حال باید دید که چگونه می توان این برنامه را عملی کرد؟
ناتوانی در ریاضیات :
بسیاری از دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری با مشکلات عمده ای در زمینه ی فراگیری ریاضیات مواجه می شوند. (وشعر، الیس ولنز ، 1996.)
مشکلات مربوط به یادگیری ریاضیات اغلب در دوره دبستان خود را نشان می دهد و تا دوره ی راهنمایی و دبیرستان نیز ادامه می یابد. (میلر، 1996 ، موسر و میلر ، 1992 .)
همه دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری در درک مفاهیم عددی دچار مشکل نمی شوند. در واقع حتی برخی از دانش آموزانی که ناتوانی های شدیدی در زمینه ی خواندن دارند، به خوبی از عهده ی ریاضیات برمی آیند و استعداد زیادی در زمینه ی تفکرکمی از خود نشان می دهند.
تشخیص و درمان ناتوانی در ریاضیات نسبت به مشکلات ناشی از ناتوانی های خواندن، توجه بسیارکمتری را به خود جلب کرده است. در اتاق های مرجع (حل مشکل) یک سوم از زمان آموزشی صرف آموزش ریاضی می شود. (کارونتر، 1985. )
در برنامه درسی ریاضیات درکلاس های ادغام شده نیز چندان توجهی به تفاوت های فردی دانش آموزان از نظر یادگیری ریاضیات نمی شود. در برنامه درسی زمان کافی برای تمرین های عملی دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری در نظرگرفته نمی شود. (کارفین ، 1991 ، فلایشنر ، 1994.)
مطالعات انجام شده در مورد پایه های ریاضیات در پیش نیازهای یادگیری ریاضیات:
مشکلات مربوط به روابط اعداد در برخی کودکان از سنین پایین شروع می شود. توانایی شمارش، جورکردن، دسته بندی، مقایسه کردن و درک ناظر یک به یک به تجربیات کودک دربه کارگیری اشیاء بستگی دارد.
کودکی که دچار اختلال های نقص توجه، مهارت های ادراکی ناپایدار و رشد حرکتی اندک است احتمالا تجربیات کافی یا مناسب در زمینه ی استفاده از اشیاء که خود زمینه ساز درک صحیح از فضا، شکل، ترتیب، زمان، فاصله وکمیت است، ندارد.
گاه از دانش آموزان انتظار می رود که تکالیف ریاضی را درست حل کنند در صورتی که برخی از آنان هنوز مهارت های بیش نیاز ضروری را برای یادگیری ریاضیات کسب نکرده اند. این امکان نیز وجود دارد که پیش از اینکه این کودکان آمادگی لازم (یا دانش پیشین) را برای یادگیری مفهوم با مهارتی ریاضی داشته باشند به آنان آن مفهوم یا مهارت ارائه شود.
نتیجه این می شودکه کودک واقعا چیزی درک نکنند وگیج شود. یادگیری ریاضیات فرایندی متوالی است وکودکان باید قبل از رفتن به مرحله بعد، مهارت های مربوط به مرحله پایین تر را یاد بگیرند. (پیاژه ، 1965 .)
پیش نیازهای یادگیری اولیه ریاضیات شامل فهم تناظر یک به یک، طبقه بندی، ردیف کردن ونگهداری ذهنی است.
معلم هایی که با دانش آموزان دچار ناتوانی های ریاضی کار می کنند (حتی با دانش آموزان بزرگتر) اغلب مجبورند آموزش را به سمت مهارت های آموخته نشده پیش نیاز معطوف نمایند و به کودکان تجربیات بیشتری در زمینه ی مهارت ها و مفاهیم پیش نیاز ارائه نمایند.
کلاس های درس ادغام شده نقایصی را دراین کلاس ها نشان می دهد: (وان ویلسون ، 1994 ؛ انگلمان[9] ، کارنین واستیلی، 1991 ، ماستر و پیری و دیگران ، 1991):
یقین حاصل نمی شودکه آیا دانش آموز اطلاعات پیش نیاز مربوط به درس را می داند یا نه.
بسیاری از مفاهیم بسیار سریع معرفی می شوند.
انسجامی در ارائه راهبردهای ریاضیات به چشم نمی خورد.
بسیاری از فعالیت های آموزشی اختصار لازم را ندارند وارتباط بین آنها ضعیف است.
تمرین های ویژه برای کمک به دانش آموز جهت گذر از مرحله ابتدایی تدریس به سمت فعالیت مستقل ناکافی است.
برای کسب اطمینان از اینکه دانش آموز مطالب آموخته شده را به خاطرمی آورد یا خیر، مرورکافی صورت نمی گیرد.
شاخص های ناتوانی در ریاضیات :
در ریاضیات نیز مثل دیگر قلمروهای یادگیری محتوایی هر دانش آموز منحصر به فرد است:
دانش آموزانی نیز که مشکلاتی در زمینه ی ریاضیات دارند، خصوصیات یکسانی ندارند. برخی از ویژگی های ناتوانی های یادگیری نظیر مشکلاتی در زمینه ی درک روابط فضایی، ادراک بینایی، تشخیص نمادها، توانایی های نمادی و ارتباطی، حافظه، مهارت های ترسیمی حرکتی و راهبردهای شناختی بر یادگیری کمی تأثیر می گذارند. (جانسون ، 1995 ؛ پنینگتون[10] ، 1991 )
اختلال درمحاسبه، اختلال دریادگیری مفاهیم ریاضی ومحاسباتی است که با اختلال کارکرد دستگاه اعصاب مرکزی همراه است. ( رودک ، 1993 ؛ گوردون ، 1992 ؛ بارودی وگینزبرگ ، 1991 ).
ویژگی های دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری:
1 . اختلال در درک روابط فضایی :
عموما یادگیری کودکان خردسال از طریق بازی با اشیایی نظیر ظرف و ظروف، جعبه هایی که در داخل یکدیگر قرار می گیرند و لوازمی که می توان در داخل ظرف هایشان قرار داد، صورت می گیرد. این بازی ها به رشد حس فضا، توالی و ترتیب کمک می کند.
به هرحال والدین کودکان ناتوان در ریاضی اغلب گزارش می کنندکه کودکان آنها مانند سایرکودکان پیش دبستانی با مکعب ها، جورچین ها و. . . بازی نمی کنند یا از بازی با آنها لذت نمی برند- آشفتگی در درک روابط فضایی ممکن است درفهم کامل نظام عددی اختلال ایجاد کند.
2 . درک ناچیز از تصویر بدنی خود :
برخی از کودکان که در فهم عدد ضعیف اند تصویر نادرست ومبهمی از بدن خود دارند. آنها ممکن است قادر به فهم ارتباط اساسی اعضای بدن نباشند.
3 . اختلال در توانایی دیداری- حرکتی و دیداری- ادراکی:
دانش آموزان دچار ناتوانی های ریاضی ممکن است در فعالیت های مرتبط با توانایی های دیداری- حرکتی و دیداری- ادراکی دچار مشکل شوند.
برخی ممکن است نتوانند اشیا را با اشاره به آنها به ترتیب بشمارند و بگویند« یک، دو، سه». کودکانی که دچار چنین مشکلی هستند قبل از یادگیری شمارش اشیاء باید آنها را با گرفتن دردست و با بازی کردن با آنها حس کنند. دردست گرفتن ولمس فیزیکی اشیاء مهارتی است که از نظر تحول عصبی- حرکتی و ادراکی قبل از اشاره کردن و شمارش اشیاء صورت می گیرد.
ناتوانی در ادراک دیداری شکل هندسی به صورت یک کل وواحد مشکل ادراک دیداری به شمار می رود. دراین اختلال یک مربع ممکن است مربع به نظر نرسد، بلکه به شکل چهارخط نامربوط به هم یا شش ضلعی یا حتی دایره به نظر برسد.
برخی دیگر از دانش آموزانی که در ریاضی ضعیف اند در انجام تکالیف دیداری- حرکتی ضعیف عمل می کنند. چنین کودکانی به دلیل داشتن اختلال دردرک شکل ها، تشخیص روابط فضایی و داوری فضایی، قادر به الگو برداری از شکل های هندسی، تصاویر، اعداد وحروف هستند.