تعریف ارتباط:
ارتباط به معنی عمومی کردن یا در معرض عموم قرار دادن می باشد. یعنی مفهومی از درون فردی برخاسته و به میان دیگران راه یافته. در واقع ارتباطات برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و پیامها را به دیگران و یا عموم گسترش می دهد و به عبارتی ارتباط یعنی انتقال معانی. ارتباطات تسهیم تجارت است یعنی هر موجود زنده آنچه تجارب در درون خود دارد با دیگران در میان می گذارد. ارتباطات واژه بسیار پیچیده و سریعی می باشد که حیات و ترقی انسان به آن بستگی دارد.
اجزاء عناصر ارتباطات:
1. منبعی که پیام را می فرستد.
2. پیام: چیزی که به دیگران باید منتقل شود.
3. مجرا یا وسیله ای که این پیام بایستی ارسال گردد چون پیام خود به خود ارسال
نمی گردد.
4. گیرنده پیام که پیام به آن فرستاده می شود.
نظام ارتباطی بین افراد:
عبارت است از ارتباط یک انسان با تمام پیچیدگی هایش در ارتباط با دیگران و
پیوستگی هایش با آنان که در ابعاد جسمی، روانی مورد توجه قرار می گیرد. این اجزاء و عناصر جسمی و روانی سازمان یافته بوده و مبتنی بر روش می باشد. نظامی را که در ارتباطات بیشتر با آن مواجه هستیم نظام اجتماعی است که فراگرد ارتباطی در آن شکل گرفته و انجام می پذیرد. مانند نظام اجتماعی ازدواج، خانواده یا سازمانی که در آن فعالیت می نماییم.
فراگرد ارتباطی میان کنشی است: هنگامی که می گوییم فراگرد ارتباطی مبتنی بر میان کنش است ما خود به خود بر این باور گرایش خواهیم داشت که این فراگرد بر پویایی رابطه میان انسانها استوار است. اکثر جامعه شناسان به معنی وسیع کلمه میان کنش یا کنش متقابل را در مورد ارتباطات مبادله دو سوی پیامها بین دو انسانی که به عمل ارتباطی پرداخته اند می دانند که به دگرگونی و تغییر در یکی از آنها یا هر دوی آنها بیانجامد. میان کنش زمانی رخ می دهد که یک جریان و رابطه داد و ستدی در بین اجزای آن فراگرد به وجود می آیند. میان کنش در ارتباطات عموما به تبادل پیامها اطلاق می شود که میان دو نفر در جریان است که این خود ممکن است منجر به تغییر در پیامها گردد به گونه ای روشن وقتی دو نفر در یک فراگرد ارتباطی درگیر می شوند در تمامی لحظه های تبادل و میان کنش هر یک دگرگون می شود و این دگرگونی خود ناشی از دگرگونی در نگرشها و تمایلات هر یک از آنها است. گاه به نظر می رسد یکی فقط از طرفین دگرگون شده اما پژوهشهای دقیق نشان داده اند که هر دو طرف فراگرد تغییر می یابند گاه دگرگونی در باورها و نگرشها است.
گاه در احساسات و زمانی در رفتار. به هر حالت توجه نمایید که پیام فقط به نوشتار و گفتار خاتمه نمی یابد و بیشتر اعمالی هستند که انجام می دهند و حرکاتی که از آنها بروز نمی نماید. طرز لباس پوشیدن، وسیله نقلیه، وضع ظاهری، طرز زندگی کردن همه پیامهایی هستند که از فرد به دیگری منتقل و یا به او تفهیم می گردد که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه احساسی دارد و می اندیشد. در حقیقت پیام چیزی است که می تواند معنی خاصی را در دیگری برانگیزد.
ارتباطات ارادی و غیرارادی:
فراگرد ارتباط ارادی به گونه ای است که فرستنده پیام به صورت ارادی پیام را برای گیرنده ای می فرستد که او نیز به گونه ای ارادی پیام را دریافت می نماید در چنین وضعی فراگرد ارتباطی به درستی کار خود را انجام داده و به گونه ای موثر نسبت به انواع دیگر فراگردها ارتباطی عمل می نماید. فراگرد ارتباطی غیرارادی پیام به گونه ای غیرارادی به گیرنده پیام ارسال می گردد و او به صورت ارادی پیام را دریافت می نماید نمونه این گونه ارتباط می تواند گوش دادن به مکالمه دو نفر باشد که هیچ یک از آن دو نمی خواهند دیگری به مکالمه آنها گوش بدهد. نوع دیگر آن فردی که پیام را می فرستد آگاهانه نه پیام را بفرستد اما پیام گیرنده به صورت ناخودآگاه یا غیرارادی از خود واکنش نشان دهد مانند کلاسهای درس و یا سخنرانی ها. که فرستنده به روشنی می داند که چه می گوید و چه می خواهد گیرد اما گیرنده پیام به لحاظ عوامل فراوان از فراگیرد دلخواه ارتباطی خارج شده و در دنیای خود به تفکر و ادراک قلبی می پردازد.
وظیفه ارتباطات:
1. وظیفه پیوستگی: یکی از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونی اجتماعی است. ارتباطات موجب ایجاد یا افزایش و یا برعکس موجب از بین رفتن و یا کاهش پیوستگی میان طرفین ارتباط است.
2. وظیفه اطلاعاتی: استدراکی اکثر دانشمندان ارتباطات بر ای باورند که یکی از مهم ترین وظایف ارتباطات وظیفه اطلاعاتی و استدراکی است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات و افزایش اطلاعات می شود. اگر ارتباطات را فراگرد ارسال و دریافت پیام های نوشتاری، گفتاری، و غیرکلامی یا حرکتی بدانیم که به منظور انتقال معنی و مفهوم از فردی به فرد دیگر و یا تاثیر و تاثر بر روی دیگران یا نفوذ در آنها بر کار می رود در آن صورت ما برین خاطر با دیگران ارتباط برقرار می کنم که تغییری در اطلاعات آنها به وجود آورد و یا خود با آنها سفارش داده و به سوی انطباق با خویش
3. وظیفه تاثیرگذاری: ارتباط به ارتباطات همواره از سوی فرستنده پیام در پی مقصود و منظوری برقرار می شود. یکی از رایج ترین و شایع ترین منظورها برای انجام ارتباط تغییر در نگرش ها، باورها، ارزشها و یا رفتار اشخاص است که ما روزها با چنین منظوری با افراد ارتباط برقرار می کنیم که بر آنها اثر بگذارد.
4. وظیفه تصمیم گیری: ارتباطات علاوه بر وظایف فوق وظیفه تصمیم گیری نیز دارد یکی از عمده ترین پیامدهای ارتباطاتی رسیدن به یک تیم ویژه است. اغلب ما با دیگران از آن دو ارتباط برقرار می کنیم که به ما کمک کند تا بتوانم تصمیم درستی بگیریم.
5. وظیفه تصدیق: وظیفه نهایی ارتباط دربرگیرنده پذیرشی مداوم یا غیر مداوم یک تفکر رفتار تصمیم می باشد. از طریق ارتباطات سعی در منطقی کردن تداوم با توجیح در گسستگی برخی از دگرگونی ها که قبلا مورد پذیرش ما قرار گرفتن می نماییم.
تعریف ارتباط موثر: ارتباطات موثر آن است که فرستنده بتواند منظور خود را به گیرنده پیام می رساند. اما این فقط یکی از معیارهای موثر بوده است ارتباط زمانی موثر است که محرکی را به عنوان آغازگر و مورد نظر فرستنده با محرک مشهود گیرنده که از خود بروز می دهد در یک راستا قرار دهد و آن دو گونه ای نزدیک به هم مورد توجه قرار می گیرد.
معنی مورد نظر فرستنده R
1=
معنی مشهود گیرنده S
تعریف درک: درک در مرحله اول دریافت صحیحی محرک مورد نظر است به این اساس می توان گفت که کسی از نظر ارتباطاتی دارای محرک است و به گونه ای موثر عمل می کند که دریافت کننده درک پیام درستی از آنچه او احساس می کند و می خواهد به دیگری منتقل کند داشته باشد اولین محرکی که از نظر ارتباطی از این نظر حاصل می شود این است که محتوای پیام درک نمی گردد.
ارتباط با لذت و یا مسرت آمیز: ارتباطی که بخواهم رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم و زندگی خوش تر را داشته باشد. مانند شرکت در عروسی ها و یا مهمانی ها درجه لذت ارتباط بستگی به احساس دارد که ما از فرد مقابل داریم هر چقدر فرد مقابل را بیشتر دوست داشته باشیم کسب لذت بیشتر است.
نوع گسترش روابط
چنین باوری وجود دارد که اگر شخص بتواند کلمات مناسب دارد و زمان مناسب و یا حالتی مختصر و مفید اساس نماید و اثر بخش باشد. قابل اعتماد بوده و بهترین پیام است ارسال پیام و انتخاب ارسال شده عامل دیگری که به شرکت فراگرد ارتباطی می انجامد دشواری هایی است که در روایط انسان ها پدید می آید و خود نتیجه سوء تفاهم هایی هستند که گاه پیش می آیند این دشواریها ریشه در عوامل گوناگون از جمله خستگی مفرد، عصبانیت و اختشاش روانی انسانها دارد.