آسیبهای اجتماعی
بیایید دنیا را بسازیم نه با دنیا بسازیم بیاییم از شعار بگذریم و به شعور برسیم
فقر , مرگ بزرگی که همه جا هست
یکی از مهمترین دلایل ظهور و رشد معضل فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها و پرداخت غیر منصفانه حقوق( حق الزحمه ها) است. یکی از مهمترین دلایل بعثت پیامبران الهی اجرای «قسط» در جامعه است آیا به راستی این قانون مسلم و موثر در سیستم های سیاسی و اقتصادی ایران و حتی سایر کشورهای جهان به اجرا درآمده است؟
جدیدترین اخبار و آمار حاکی از این است که 37 میلیون از مردم آمریکایی یا 6/ 12 درصد از جمعیت این کشور بر اساس اعلام رئیس سازمانهای خیریه کاتولیک ایالات متحده آمریکا زیر خط فقر زندگی میکنند و یک سوم کودکانی که در واشنگتن هستند در فقر بسر می برند.
هر هفته 200 هزار کودک در کشور های فقیر می میرند؛ به عبارتی هر روز 28572 کودک و هر سال 10 میلیون و 428 هزار و 780 کودک در اثر نداری و بی چیزی جان خود را از دست می دهند. در حال حاضر 20 درصد از کل جمعیت جهان در فقر مطلق زندگی می کنند و در آمد سرانه آنها از یک دلار در روز کمتر است.
طبق آمار یونسکو 7 درصد از مردم ایران با در آمد کمتر از 2 دلار در روز ، در فقر مطلق زندگی می کنند. به این ترتیب اگر جمعیت ایران را در حال حاضر 70 میلیون نفر بر آورد کنیم، بیش از 5 میلیون ایرانی در فقر مطلق به سر می برند. آمار و داده های موجود در مجلس شورای اسلامی بیانگر این مهم است که که در سال 1383 تعداد 2359000 خانوار فقیر در کشور وجود داشتهاند که 12409860 نفر را شامل می شده است.
کشورهای فقیر بالاترین درصد جمعیت جوان را دارند که در این میان بیش از 500 میلیون نفر از آنها با روزی کمتر از 2 دلار زندگی میکنند. گزارش سال ۲۰۰۲ اُنکتاد، کنفرانس تجارت وتوسعه سازمان ملل متحد درباره کشورهای کمتر توسعه یافته جهان پیش بینی کرده است که اگر روند اقتصادی جاری همچنان ادامه یابد ، تا سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۱۱۳ میلیون نفر از مردم جهان به کسانی اضافه خواهند شد که هم اکنون در زیر بدترین خط فقر به سر می برند. در این گزارش، برمبنای آمار سرانه ملی تنظیم شده، بد ترین خط فقر، شرایطی توصیف شده است که مردم طی آن با مبلغی کمتراز یک دلار در روز امرار معاش می کنند.
همچنین در این گزارش، فقر به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته آفریقا را فلج کرده است. ازمیان ۴۹ کشور کمتر توسعه یافته جهان ۳۴ کشور آن در آفریقا واقع شده اند.
با مشاهده آمار و اخبار فوق، کاملا آشکار می شود که فقر یک موضوع جهانی و یک پدیده همه جایی است. هر چند آفریقا نمونه ترین شاخص فقر است اما این معضل بزرگ همه جا به چشم می خورد. فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای پیشبرد زندگی در سطح نازل آن است. فقر و بدبختی به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است تا زمانی که این شرایط حاکم باشد جامعه به دو شاخه فقیر و غنی تقسیم بندی است و یکی دیگر از دلایل فقر به طرز تفکر اشخاص فقیر برمی گردد انسان هایی که سواد مالی ندارند و قادر به تحلیل مسائل مالی خود نیستند و حتی به دنبال بهبود وضعیت موجود نیستند.
بررسی دلایل فقر و نتایج اقتصادی و اجتماعی این معضل جهانی همواره یکی از موضوعات مورد علاقه محققان و اقتصادانان بوده است. این علاقه و انگیزه در سالهای اخیر به دلیل گسترش فقر و ناتوانی دولت ها در حل و یا تعدیل این معضل بیشتر شده است. بعضی برآنند که وظیفه دولت است تا با اجرای برنامههای ضد فقر به تنگدستان و نیازمندان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم کمک کند. این نظریه که از دین اسلام و نیز فرهنگ ایرانی سرچشمه می گیرد بر این باور است که افراد باید به صورت فردی و یا گروهی از طریق دولت منتخب خود، در متوازن کردن توزیع درآمد بکوشند تا بتوانند حداقل های یک زندگی را برای شهروندان فراهم آورند.
چرا فقر متولد میشود و رشد میکند؟
دلایل و عوامل گوناگونی را می توان برای بروز و ظهور پدیده فقر برشمرد اما در این میان برخی عوامل در تولد فقر بسیار موثرند که مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:
* شرایط و موقعیت های اقتصادی نامطلوب؛ یکی ازمهمترین دلایل فقر عدم موقعیت های اقتصادی بهنجار و یا شرایط نامطلوب اقتصادی است که نه تنها سبب بروز فقر می شود بلکه فضای اقتصادی و سیاسی جامعه را نیز به سمت تورم و بی اعتمادی مردم به دولت و رویگردانی آنان از شرکت در مناسبات سیاسی و انتخاباتی پیش می برد چرا که وجود فقر در یک جامعه سبب ایجاد یاس فلسفی و تقویت بی هویتی اندیشه ای و رفتاری می شود و میزان امید به زندگی را کاهش می دهد و زمانی که افراد یک جامعه دچار یاس و بی اعتمادی شوند تصویر روشنی از آینده خود نخواهند داشت.
* بیکاری؛ « مصدر تمام مفاسد، بیکاری است» و یکی از این مفاسدی که از بیکاری ناشی می شود فقر و نیازمندی است. هرچه نرخ بیکاری در جامعه بیشتر باشد، درجه فقر آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود. بیکاری وقتی اتفاق می افتد که تعداد افرادی که در جستجوی کار هستند از کارهای عرضه شده توسط کارفرمایان بیشتر باشد. نکته قابل ذکر این است که نباید بیکاری را یک پدیده انتخابی و اختیاری دانست چرا که بیکاری امری اجباری است که از کم توجهی به سرمایهگذاری در نیروی انسانی، عدم برنامه ریزی کارشناسانه در آموزش و پرورش، پایین و یا سطحی بودن تحصیلات و تجربه و یا پایین بودن رشد اقتصادی ناشی می شود.
* توزیع ناعادلانه درآمد ها و پرداخت حقوق؛ یکی از مهمترین دلایل ظهور و رشد معضل فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها و پرداخت غیر منصفانه حقوق( حق الزحمه ها) است. یکی از مهمترین دلایل بعثت پیامبران الهی اجرای «قسط» در جامعه است و قسط عبارت است از « برابری میزان سهم حقیقی هر کس با میزان کاری که انجام می دهد». آیا به راستی این قانون مسلم و موثر که نقش غیر قابل انکاری در ریشه کنی فقر دارد در سیستم های سیاسی و اقتصادی ایران و حتی سایر کشورهای جهان به اجرا درآمده است؟ اگر به اجرا در آمده و به آن عمل شده است پس این آمار تکان دهنده فقر و میزان فقیران چیست؟
چه باید کرد؟
برخی نهادهای بین المللی که در راستای مبارزه با فقر فعالیت می کنند برای از بین بردن فقر شدید و گرسنگی 6 راهکار را ارائه داده اند:
نخست ، گسترش نظام تامین اجتماعی ؛ دوم ،اعمال سیاستهای مالیاتی با هدف دستیابی به توزیع عادلانه درآمدها ؛ سوم ، برآوردسالانه خطوط فقر مطلق و نسبی ؛ چهارم ، ایجاد شغل برای فقرا و ارایه آموزشهای شغل به آنها ؛ پنجم ،بهبود و مشارکت سازمانهای غیر دولتی و نهادهای خیریه در برنامههای فقرزدایی و در نهایت حصول اطمینان از دستیابی به امنیت غذایی.راهکارهای دیگری همچون پرداخت منظم مالیات و تلاش در راستای نهادینه کردن فرهنگ پرداخت مالیات و نیز، گسترش تعاونی ها و سیستم های اقتصادی غیردولتی می تواند در ریشه کنی فقر بسیار موثر باشد.
فرار دختران به دلیل فقر مالی و اقتصادی خانواده
کانون زنان ایرانی: دختران خانواده های پر جمعیت بیشتر از سایرین اقدام به فرار می کنند.
طبق نتایج یک پژوهش که توسط مریم فتحی بر 50 دختر فراری یکی از خوابگاههای نگهداری از این دختران در شهر تهران انجام شده دخترانی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می کنند به دلیل فقر مالی و اقتصادی و عدم پاسخگویی والدین به نیازهایشان بیشتر از خانه متواری می شوند.
همچنین این دختران علل اصلی فرارشان از منزل را در مرتبه اول محدودیت بیش از حد والدین، آزار و اذیت آنان، ازدواج اجباری، اختلاف خانوادگی، فقر مالی، ممانعت از ادامه تحصیل و اعتیاد پدر و یا مادر عنوان کرده اند.
در این پژوهش همچنین 5/55 درصد از آزمودنی ها متعلق به خانواده هایی بوده اند که والدینشان دچار اختلاف های خانوادگی بوده و نسبت به یکدیگر رفتار تند و خشن داشته اند.
88درصد نیز متعلق به خانواده از هم گسیخته و 31درصد هم تجربه جدایی پدر و مادر را در ذهن داشته اند.
در بین افراد مورد آزمون5/42درصد آنها پدر معتاد، 20درصد مادر معتاد و 35درصد پدر و مادر معتاد و 21درصد نیز خودشان معتاد بوده اند.
نتایج این پژوهش حاکی از آن است که :5/67درصد از این آزمودنی ها با رفتار بد، ضرب و شتم پدر و مادر یا اعضای خانواده روبرو بوده که این خشونت بیشتر از جانب پدر و یا برادران اعمال شده است.
این پژوهش یکی دیگر از عوامل موثر در فرار دختران را سابقه محکومیت آنها قلمداد می کند و نتیجه می گیرد 5/20درصد از آزمودنیهای این پژوهش سابقه محکومیت داشته که این افراد بعد از گذراندن دوران محکومیت و بازگشت به خانه مجدداً اقدام به فرار کرده اند. همچنین 5/50درصد از افراد مورد پژوهش نیز از وضعیت تحصیلی پایینی برخوردار بوده اند.
در بین افراد این پژوهش دخترانی وجود داشته اند که سابقه چند بار فرار از منزل را داشته اند که آنها در مصاحبه عمقی با پژوهشگر اعلام کرده اند که هرگز حاضر به بازگشت به خانه نیستند که این امر در بین افرادی که اولین سابقه فرار را داشته اند مشاهده نشده است در مواردی هم که این دختران به خانه تحویل داده شده اند مجدداً از منزل متواری شده و در این تعدد فرار دچار آسیب های جنسی و جسمی بیشتر شده و نهایتاً به اعتیاد و فحشا روی آورده اند.
بنابراین پژوهشگر تحویل این دختران به منزل را بدون اندیشیدن تمهیدات ویژه به صلاح آنها ندانسته و نتیجه این بازگشت را مثبت ارزیابی نکرده است.
دلیل فرار مجدد این دختران بعد از تحویل نیز از سوی برخی از آنان اینگونه عنوان شده است: خانواده واطرافیان بر ما بر چسب دختر فراری گذاشته و به عنوان مجرم با ما نگریسته اند که این رفتارها و آزار و اذیت های کلامی زمینه ادامه فرارمان را فراهم کرده، همچنین ترس از تنبیه و ضرب و شتم جسمی مانند گذشته علت فرار مجدد این دختران است.
در این پژوهش 3/65درصد از دخترانی که بیش از سه بار فرار کرده اند و 6/31درصد از دخترانی که 1 تا 3 بار فرار کرده اند حاضر به بازگشت به خانه نبوده اند. ترس از آسیب دیدگی مجدد، تکرار آسیب های قبلی نیز از دیگر علل ترس این افراد در بازگشت به منازلشان عنوان شده است.
این پژوهش که در سال 83 انجام شده اعلام می کند که آمار فرار دختران طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری یافته تا جایی که در سال 1380صد و بیست و دو نفر اقدام به فرار کرده (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی) اما این تعداد در سال 83 به 300نفر رسیده است. که این مساله لزوم بازنگری در قوانین حمایتی از این دختران را ضروری می سازد.
چنین افزایش آماری البته در سطح جهانی نیز مشاهده شده و بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13الی 19ساله از خانه متواری می شوند.
این پژوهشگر تغییر روش اجرای طرح مداخله در بحران و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره ای سازمان بهزیستی به خانواده قبل از ترخیص دختران فراری و بعد از آن را, اصلاح قوانین، ایجاد قوانین حمایتی از دختران فراری به ویژه آنان که مورد آزار جنسی والدین قرار گرفته اند را از مهم ترین کمک های حمایتی و قانونی نسبت به این دختران آسیب دیده اجتماعی دانسته است.