دانلود مقاله توانایی های انسان

Word 104 KB 9816 26
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تواناییهای گوناگون انسان فرهنگ قوه و نیرو نیازی به تعریف ندارد ، عاملی که اثری از او ناشی می‏شود به‏ نام قوه یا نیرو نامیده می‏شود .

    هر موجودی از موجودات جهان ، منشأ یک‏ یا چند خاصیت و اثر هست ، لهذا در هر موجودی ، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان ، قوه و نیرو وجود دارد .

    قوه اگر با شعور و ادراک و خواست توأم باشد به نام " قدرت " و یا " توانایی " نامیده می‏شود .

    یکی دیگر از تفاوتهای حیوان و انسان با گیاه و جماد این است که حیوان‏ و انسان بر خلاف جماد و گیاه ، پاره‏ای از قوه‏های خویش را بر حسب میل و شوق و یا ترس و به دنبال " خواست " ، اعمال می‏کند .

    مثلا مغناطیس که‏ نیروی کشش آهن دارد به طور خود به خود و به حکم نوعی جبر طبیعی ، آهن را به سوی خود می‏کشد .

    مغناطیس نه از کار خویش آگاه است و نه میل و شوق‏ یا ترس و بیمش اقتضا کرده است که آهن را به سوی خود بکشد .

    همچنین‏ است آتش که می‏سوزاند و گیاه که از زمین می‏روید و درخت که شکوفه می‏کند و میوه می‏دهد .

    اما حیوان که راه می‏رود ، به راه رفتن خویش آگاه است و خواسته است‏ که راه برود و اگر نمی‏خواست راه برود چنین نبود که جبرا راه برود .

    این‏ است که گفته می‏شود : " حیوان جنبنده‏ء با خواست است " .

    به عبارت‏ دیگر ، پاره‏ای از قوه‏های حیوان تابع خواست حیوان است و در فرمان خواست‏ حیوان است ، یعنی اگر حیوان بخواهد ، آن قوه‏ها عمل می‏کنند و اگر نخواهد ، عمل نمی‏کنند در انسان نیز پاره‏ای قوه‏ها و نیروها به همین شکل وجود دارد ، یعنی تابع‏ خواست انسان است ، با این تفاوت که خواست حیوان میل طبیعی و غریزی‏ حیوان است و حیوان در مقابل میل خود قدرت و نیرویی ندارد .

    حیوان‏ همینکه میلش به سویی تحریک شد ، خود به خود به آن سو کشیده می‏شود .

    در حیوان قدرت مقاومت و ایستادگی در مقابل میل درونی خود و همچنین قدرت‏ محاسبه و اندیشه در ترجیح جانب میلها و یا جانب امری که بالفعل میلی به‏ سوی او نیست بلکه صرفا دوراندیشی اقتضا می‏کند ، وجود ندارد .

    اما انسان چنین نیست .

    انسان قادر است و توانایی دارد که در برابر میلهای درونی خود ایستادگی کند و فرمان آنها را اجرا نکند .

    این توانایی‏ را انسان به حکم یک نیروی دیگر دارد که از آن به " اراده " تعبیر می‏شود .

    اراده به نوبه‏ء خود تحت فرمان عقل است ، یعنی عقل تشخیص می‏دهد و اراده انجام می‏دهد .

    از آنچه گذشت روشن شد که انسان از دو جهت ، یک سلسله تواناییها دارد که سایر جاندارها ندارند : یکی از جهت اینکه در انسان یک سلسله میلها و جاذبه‏های معنوی وجود دارد که در سایر جاندارها وجود ندارد .

    این جاذبه‏ها به انسان امکان می‏دهد که دایره‏ء فعالیتش را از حدود مادیات توسعه دهد و تا افق عالی معنویات‏ بکشاند ، ولی سایر جاندارها از زندان مادیات نمی‏توانند خارج شوند .

    دیگر از آن جهت که به نیروی " عقل " و " اراده " مجهز است ، قادر است در مقابل میلها مقاومت و ایستادگی نماید و خود را از تحت تأثیر نفوذ جبری آنها آزاد نماید و بر همه‏ء میلها " حکومت " کند .

    انسان‏ می‏تواند همه‏ء میلها را تحت فرمان عقل قرار دهد و برای آنها جیره بندی کند و به هیچ میلی بیش از میزان تعیین شده ندهد و به این‏ وسیله آزادی " معنوی " که با ارزش‏ترین نوع آزادی است کسب نماید .

    این توانایی بزرگ از مختصات انسان است و در هیچ حیوانی وجود ندارد و همین است که انسان را شایسته‏ء " تکلیف " کرده است و همین است که به‏ انسان حق " انتخاب " می‏دهد و همین است که انسان را به‏صورت یک موجود واقعا " آزاد " و " انتخابگر " و " صاحب اختیار " در می‏آورد .

    میلها و جاذبه‏ها نوعی پیوند و کشش است میان انسان و یک کانون خارجی‏ که انسان را به سوی خود می‏کشاند .

    انسان به هر اندازه که تسلیم میلها بشود ، خود را رها می‏کند و به حالت لختی و سستی و زبونی در می‏آید و سرنوشتش در دست یک نیروی خارجی قرار می‏گیرد که او را به این سو و آن‏ سو می‏کشاند ، ولی نیروی عقل و اراده نیرویی درونی و مظهر شخصیت واقعی‏ انسان است .

    انسان آنجا که به عقل و اراده متکی می‏شود ، نیروهای خویش را جمع و جور می‏کند و نفوذهای خارجی را قطع می‏نماید و خویشتن را " آزاد " می‏سازد و به صورت " جزیره‏ای مستقل " در می‏آیند .

    انسان به واسطه‏ء عقل و اراده‏ است که " مالک خویشتن " می‏شود و شخصیتش استحکام می‏یابد .

    مالکیت نفس و تسلط بر خود و رهایی از نفوذ جاذبه‏ء میلها هدف اصلی‏ تربیت اسلامی است .

    غایت و هدف چنین تربیتی " آزادی معنوی " است رویکرد پدیدار شناختی : تا به حال آموختیم که روان شناسانی که رویکرد زیست شناختی دارند برای توصیف و تبیین رفتار از کنش های زیستی سود می جویند، روانشناسان رفتارگرا معتقدند که رفتار به وسیله محرک های بیرونی کنترل می شود ، روان شناسان شناختی تأکید دارند که فرآیندها روانی حاصل پردازش اطلاعات در ادراک و حافظه است و نهایتاً روانکاوان معتقدند که رفتارها و فرآیندهای روانی نتیجه ی عواملی ناهوشیار می باشند.

    از این میان، روان شناسان شناختی، رفتارگرا و روانکاو انسان را از بیرون و از یک منظره خارجی ( از دیدگاه دیگران) نگاه می کنند، در حالی که می توان انسان را از منظر نگاه خود فرد نیز مطالعه کرد.

    از این جاست که رویکرد پدیدار شناختی تا به عرصه ی روان شناسی می گذارد.

    روان شناسان پدیدار نگر به تجربه های شخصی درونی فرد، آن هم از دیدگاه یا منظر خود فرد توجه دارند.

    بر اساس این دیدگاه انسان یک موجود آزاد و انتخاب گر است و توانایی رشد و خود شکوفایی دارد.

    در این دیدگاه که دیدگاهی است انسان گرایانه بر روی مفاهیم زیر تأکید می شود: روان شناسی باید با تجارب آگاه و ذهنی فرد سر و کار داشته باشد انسان موجودی است منحصر به فرد و ویژه که می تواند مسیر زندگی خود را تعیین کند.

    روش های علمی مرسوم به تنهایی قادر نیستند واقعیت رفتار و فرآیندهای پیچیده ی انسان را کشف کند.

    هدف روان شناسی باید کمک به انسان برای به فعلیت رساندن توانایی های بالقوه ی او باشد.

    طبق نظریه های انسان گرا، نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خودشکوفایی است.

    همه ی ما نیاز داریم که توانایی های بالقوه خود را تا بالاترین حد ممکن شکوفا سازیم و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابیم.

    تمایل طبیعی ما حرکت در مسیر تحقق توانایی های بالقوه ی خودمان است هر چند که ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی روبرو شویم.

    برای مثال دختران و زنانیکه در جامعه ی سنتی امکان ادامه ی تحصیل برای آن ها فراهم نبوده است، ممکن است در سنین بالاتر و حتی پیری اشتیاق فراوان به دانش اندوزی پیدا کنند و از این طریق توانایی بالقوه ی خود را در این زمینه به شکوفایی برسانند.

    مغز انسان تنها مغز با توانایی های ادراکی است نتایج بررسی های دانشمندان آمریکایی نشان می دهد که مغز انسان تنها مغز در بین جانداران است که دارای توانایی ادارکی است.

    به گزارش خبرگزاری مهر، گروهی از دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیا که نتایج بررسی های خود را در مجله "شرح مباحثات آکادمی ملی علوم آمریکا" منتشر کرده اند، کشف کردند که توانایی های ادراکی و شناختی که تنها ویژگی منحصر به فرد انسان به عنوان باهوش ترین جاندار روی زمین است، وابسته به فعالیتی است که مغز انسان انجام می دهد.

    درحقیقت این ویژگی عامل تفاوت مغز انسان با مغز حیوانات در سطوح میکروسکوپی است.

    در این خصوص دیوید پرمارک، سرپرست این تیم تحقیقاتی با بررسی ساختارهای نورونی و اتصالات ویژه مغز انسان اظهار داست:" توانایی های حیوانات بیشتر در خصوص روند جریانات حتمی با اهداف مشخص است.

    درحالی که انسان موفق به گسترش توانایی های خود می شود و می تواند با شناخت درمورد موضوعات مختلف اهداف کلی تری را جستجو کند."این دانشمند در ادامه افزود:"برای مثال برخی از حیوانات توانایی ساخت چیزهای کوچک را دارند، اما این توانایی وابسته به رفتارهای واحد و خاص مثل غذا یا جفت گیری است."به اعتقاد این دانشمندان برپایه این تفاوت ها، در دوره تکامل انسان، مغز دچار یک سازماندهی پیچیده دوباره ای شده که باعث این تمایز شده است نتایج بررسی های دانشمندان آمریکایی نشان می دهد که مغز انسان تنها مغز در بین جانداران است که دارای توانایی ادارکی است.

    درحالی که انسان موفق به گسترش توانایی های خود می شود و می تواند با شناخت درمورد موضوعات مختلف اهداف کلی تری را جستجو کند."این دانشمند در ادامه افزود:"برای مثال برخی از حیوانات توانایی ساخت چیزهای کوچک را دارند، اما این توانایی وابسته به رفتارهای واحد و خاص مثل غذا یا جفت گیری است."به اعتقاد این دانشمندان برپایه این تفاوت ها، در دوره تکامل انسان، مغز دچار یک سازماندهی پیچیده دوباره ای شده که باعث این تمایز شده است بحث از پدیده های جادوگری می تواند بی انتها باشد,زیرا اگر دامنه ی بحث ونتایج موردانتظار از ان محدود نباشد,تمام مسائل علمی وفلسفی وفرضیات وهر انچه به حیات مربوط می شود وارد بحث خواهد گردید.اهل مطالعه,محققان واهل فن از دشواریهای خاصی که در راه ابراز نظروموضع گیری در مورد جادوگری وپدیده های مشابه وجود دارد؛بخوبی اگاه هستند.

    بغرنج بودن بحث در پدیده های جادوگری یکی از عمده ترین علل اظهار نظرهای یک جانبه وافراطی از جانب اشخاصی است که بهر دلیلی بخود اجازه ی ابرازنظر داده اند.

    این ابراز نظرها عمدتاً معطوف به انکار و باطل شمردن هر واقعیت وتأ ثیر خارجی تحت عنوان جادوگری یا عناوین است.اینان به گمان اینکه پرچمداران علم ومبارزه با جها لت و خرافات هستند،همانقدر خود فریبی کردند که جادوگران یا مدعیان جادوگری سنتی و حرفه ای .

    جادوگران و طالع بینان حرفه ای کسانی بودند که خود فریبی ودیگر فریبی به درجات متفاوت پایه های دانش را شکل می داد.زیرا تأ مین معیشت برای ایشان در درجه ی اول اهمیت قرار داشت ودانش انها همیشه برایشان از درجه ی دوم یاچندم اهمیت برخوردار بود وخود اگاهانه یا نا خوداگاهانه برای کسب وبدست اوردن انچه که در درجه ی اول اهمیت قرار داشت،براحتی جنبه های را که از درجه ی چندم ازاهمیت برخوردار بودند(واز جمله صدق وکذب در کارشان)تحریف می کردندافرادی که در عصر حاضر به کتمان پدیده های جادوگرانه می پردازند،نیزعملکردی مشابه دارنی وبرای اینکه حق شان محفوظ وافکاری که خود را به ان چسبنده اند مقبول بنظر اید، به توجیه وانکار دست می زنند وبدین ترتیب سهمی مساوی با مدعیان حرفه ای جادوگری ،در گمگشتگی افراد کنجکاو بر عهده می گیرند برای اینکه مقدمه را کوتاه و خلاصه نمایم انچه را فکر می کنم لازم است مورد اشاره قرار گیرد در قالب چند عنوان مطرح نمایم: ما می خواهیم به تشریح وتحلیلی است از پدیده های جادوگرانه با دستمایه ای از یا فته های علمی وتجربی(عمدتاً تجربی) دانش روانشناسی و فرا روانشناسی همت ورزیم.

    انچه لازم به تذکر می دانم این است که در بررسی و مکاشفه در مورد علوم فراروانشناختی، فردباید از افتادن دردام تفسیرهای ذهنی،غالباًدرست،حقیقی و منطقی بنظر می اید ورضایت انسان را جلب می نمایند اما باید دانست که اینگونه تفسیرها،ضمن انکه پایان غایتی ندارند،صرفاً پایه ی ذهنی داشته و ممکن است با هیچ حقیقتی منطبق نباشدوبه تسلسلی از خود فریب تبدیل شوند.بنا براین هر انسان کنجکاو ومتفکرات خودش را بایدبا مصداق های واقعی سنجیده ودر حقیقت یافته های ذهنی اش شک نماید.

    جادوگری و افکارجادوئی از دیدگاه بالینی در روانشناسی بالینی وروانپزشکی،افکار جادوئی بعنوان یکی از اختلال،افرادی که فکرمی کنند مورد تهاجم جادوگرانه ی دیگران واقع شده اند ویاداری قدرتهای جادوئی هستند،بیمار تلقی می شوند.

    باید به این نکته توجه نمائیم که طبقه بندی ارائه شده از اختلالات روانی،به عنوان تجارب با لینی ودر مانی، مواجه با بیماران روانی و((توهم)) داشتن نیروهای جادوئی است.وروانشناسی بالینی و روانپزشکی هم هرگز به این مسئله نپرداخته است که پدیده ها ونیروهای جادوئی وجود دارن یا نه.در حوزه بررسی انها هم نیست.برای همگان ارزوی سعادت دارم واز خداوند خواهانم که به همه ی ما قدرت بدهد که خویش را به درستی قضاوت نمائیم.

    (منبع: روانشناختی جادوگری محقق علی اکبرمحمد زاده) حقیقت جویی زنهار مبادا که برای اظهار زیرکی وفهم خود ونشان دادن مزیت دوری خود از عامیان چنان باشی که هر چه را برتو عرضه کنند انکار کنی وان را فضیلتی شناسی که ان انکار خود قسمتی از زبونی وسبکسری وسبکساری است.

    احمقی ونادانی ان کس که هر چه را بشنود بی تحقیق بدروغ انگارد ، کمتر از ان کس نیست که هر چیز را بشنود بی دلیل باور دارد و ان را راست پندارد.

    بر تو باد که اندر رشته ی تحقیق و تأمل چنگ زنی و نیک بنگری و چندان درنگ کنی که احوال راست ودروغ هر چیز بر تو با دلیل و برهان اشکار شود-هر چه را بشنوی هر چیز بر تو روشن ومبرهن گردد.

    پس در امثال این امور(عجایب غرائب طبیعت)صواب این است که انرا در بقعه ی امکان رها سازی و باز اندازی ، مادام که برهان و دلیل قطعی تر از ان باز نداشته است .یعنی با یدکه هر انچه بشنوی نخست در ان نیک بنگری تا راست ودروغ ان با دلیل بر تو پیدا گردد،انگاه ان را براست انگاری و باور داری، یا بدروغ شماری وانکار کنی- وبدان که اندر طبیعت عجایب هاست ومرقهای زبرین فعاله رابا قوتهای زیرین منفعله بر غرایب وشگفتی ها اجتماعهاست > اگرنامحسوسات از دسترس وادراک مستقیم انسان امروزی دور است بدیهی است که زمینه ادراک فراحسی(که جایگاه تـأثیروعملکرد علوم غریبه است)در انسان بطورنهفته وجود دارد.

    علائم ونهاد هاودستورات علوم غریبه که امروزدر دسترس افراد نادری هستند جزو اسرار شمار می آیند،درست به مانند نهادهای تصویری انسان اولیه وعلوم محرمانه انسان باستان هستند.یکی در بعد محسوسات است ودیگری در بعد نا محسوسات...

    انگیزش های گرایش به علوم غریبه: ممکن است در روانشناسی نظریات بسیاری در مورد علل گرایش انسان به سحر وجادو وجود داشته باشد بعنوان مثال در نظریه روانکاوی سحروجادو در ردیف خرافه ها قرار می گیرد در نظر یونگ اعمال دینی به نوعی سحروجادوهستند یونگ از غسل تعمید در نزد مسیحیان مثال می آورند وآنرا نمونه ای از یک عمل ساحرانه می شمارد.(برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب روانشناسی ودین «کارل گوستاویونگ» رجوع شود) اماهریک از این نظریات خاص خودرا آبیاری نماید وجامعیتی به نظریۀ محوری خودش ببخشد.ما فارغ از هرگونه اختصاص به بررسی چند انگیزه مهم ونسبتاً ملموس می پردازد: 1-معرفت طلبی وگرایش باطنی به علم وآگاهی: به این ترتیب که انسانهای جستجوگر یافته های ذهنی خودشان را هم به عنوان اسرار مکشوفه قلمداد می نمایند وجداسازیایندو(بافته های واسرار) یافته تأثیرمیگذارند وبیشترین این،تأثیرات متوجه خودشخص ووضعیت روانی اوست.گریز از مجهولات وآرامشی وآلودگی خاطر در اثر معلومات ازدلایل عمدۀوجه انسان به علوم غریبه است.

    2-انسان قدرت طلب است: انسان قدرت طلی است،از محدودیتها میگریزد.محدودیت ها دست وپای اورامی بندندواو راتحقق ایده الهایش بازمیدارد.بنا بر این می توان "یکی از گرایش وتوجه به سحر وجادورا گریز از محدودیت وگرایش به قدرت بی حدوحصردانست.علوم غریبه،ازانجائیکه وابسته به هیچ عامل وابزارمادی ومحسوس وواقعیت اجتماعی وشغلی نیست قریب به اتفاق انسانها را دردوره ای خاص از زندگی شان بسوی خود کشیده ووسوسه شوق انگیزی در آنان بوجود می آورد.

    3-برتری وتمایز : آدمی گرایش خاصی به اسرار دارد وساده ترین مسائل را اگر تحت عنوان اسرار ارائه شوند به احساس آرامش خاصی می بخشد.شاید آنچه که سرّقلمداد شده است هرگز به کار گرفته نشودویادارای نتایج واثراتی نباشد امّاصرف آگاهی از آنچه که سّر وانمود می شود موجب احساس توانمندی و برتری می گردد.این احساس برتری واطمینان خطر دارای سه(3)فشاء است که بوسیله اسرار بوجود می آید.

    1-اول آنکه انسان تمایل به برتری وتمایزازدیگران دارد.وهر گاه موقعیتی متناسب با این تمایل یابدوقبول کند که ازدیگران متمایزو برتراست احساس رضایت وبرتری می کند او حالا«چیزی را می داند که دیگران نمی دانند» 2-دوم آنکه به چیزی که تحت عنوان اسرارارائه می شود ایمان واعتمادی خاص بر می انگیزد ومحرک نیروهای بالقوه ی روحی وروانی در فرد می گردد بنا بر این می توان گفت که نکات ودانسته های محرمانه ورمزآلود بخاطر تأثیراتی که دارند،جزو اسرار نیستند بلکه به آن دلیل بصورت اسرار ارائه می شوند که مؤثر واقع می شوند.

    3-سوم آنکه اسرارآمیز بودن هاله ای از غریبی ونا آشناختگی در پیرامون فرد بوجود می آورد که دیگران براحتی توان نفوذ به این هاله را ندارد بنابر این او از دسترس دیگران بدوراست زیرا این هاله ضعف های اورا نیز پنهان داشته اند.ضعف هاو آگاهی دیگران از آنها ،انسان را درمعرض تهاجم واستفاده دیگران قرار می دهد.بنا براین گرایش به اسرارآمیز بودن می تواند فرد را ایمن نماید.

    توانایی های حکمت الهی برای حل بحران های انسان متجدد 374 از نظر علاقه مندان به بسط و اشاعه کلمه توحید که نجات انسانیت را در گرو خداشناسی و خداپرستی می دانند، معنویت را از ضرورتهای زندگی فردی و اجتماعی انسان می شناسند، اذعان دارند بشریت منهای معنویت امیدی به بقایش نیست، خودش را و تمدنش را و زمینی را که بر آن قرار گرفته به دست خود نابود خواهد ساخت آری، از نظر این افراد چاره چیست و چه باید کرد؟

    اگر بحران ها و مشکلات انسان متجدد را ملاک قرار دهیم باید اولاً مکتب الهی را به طور معقول و علمی و استدلالی صحیح عرضه بداریم تا همانند کلیسا به خداوند تصویر انسانی ندهیم، برایش چشم و گوش نسازیم، میان چشم چپش و چشم راستش فاصله معین نکنیم، او را در لابراتوراها و یا در بالای ابرها و مافوق آسمانها و در قعر دریاها جستجو نکنیم، مسأله تنزیه را که قرآن کریم فراوان بر آن تکیه کرده است در نظر بگیریم و او را برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم بدانیم، او را فقط آغاز کننده جهان ندانیم، میان او و علل زمانی تقسیم کار برقرار نکنیم، با تصورات نامربوط درباره علم ازلی و اراده ازلی مبارزه کنیم و خلاصه جلوی هرگونه لغزش فکری را در مسائل الهیات بگیریم.

    البته این کار وقتی میسر است که به یک مکتب استدلالی سیستماتیک الهی که پاسخگوی این نیاز باشد، بپیوندیم.

    معارف اسلامی از این نظر فوق العاده غنی است و می تواند پاسخگوی خوبی به این نیاز باشد.

    حکمای اسلامی با الهام از قرآن کریم و کلمات رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) توانسته اند یک مکتب مستدل و مستحکمی در این زمینه به وجود آورند.

    کسی که با این مکتب آشنا باشد نمی گوید معنی علت نخستین این است که یک شی ء خودش پایه گذار وجود خودش باشد، نمی گوید اگر همه چیز را علت نخستین به وجود آورده است، خود علت نخستین را چه چیز به وجود آورده است؟

    نمی گوید مشکل علت نخستین لاینحل است، نمی گوید اگر قائل به خدا شویم برای زمان باید ابتدای زمانی قائل شویم، نمی گوید اگر خدا را اثبات کنیم باید آزادی را نفی کنیم، نمی گوید یا خدا یا آزادی و امثال اینها.

    روشنفکران عرب و فلسفه حسی در گذشته تاریخ اسلامی، اشعریان و حنبلیان، جمود و قشریتی به وجود آوردند که الهیات اسلامی را تهدید می کرد، ولی نتوانست در مقابل تحرک و تعالی ای که معارف عمیق اسلامی در بر داشت مقاومت کند.

    متأسفانه اخیراً گروهی از نویسندگان به اصطلاح روشنفکر مسلمان عرب، تحت تأثیر فلسفه حسی غرب از یک طرف و سوابق اشعریگری از طرف دیگر، نوعی جمود فکری و لا ادریگری در الهیات را تبلیغ می کنند و یک نوع اشعریگری پیوند خورده با فلسفه حسی را رواج می دهند.

    فرید وجدی و تا حدی سید قطب، محمد قطب، سید ابوالحسن ندوی از این طبقه اند.

    کم و بیش موج این طرز تفکر به میان ما هم رسیده است.

    این طبقه تحت عنوان اینکه ماوراء الطبیعه وادیی است ناشناخته و برای بشر مجهول است و از حدود توانایی عقل و اندیشه بشر خارج است و ما هم شرعاً مکلف نیستیم وارد این وادیهای ناشناخته بشویم، به طور کلی باب معارف را سد می کنند.

    اینها خیال می کنند حد نهایی الهیات این است که در نظامات خلقت مطالعه کنیم و انگشت حیرت به لب بگیریم، انگشت حیرت به دندان گزیدن حداکثر خداشناسی است، بنابراین یک دوره تاریخ طبیعی مطالعه کردن برای همه مسائل الهیات کافی است، کتابهای امثال موریس مترلینگ یک الهیات کامل است.

    اینها نمی دانند که مطالعه نظام خلقت، قدم اول است نه قدم آخر، حداکثر این است که با این قدم تا مرز میان طبیعت و ماورای طبیعت می رسیم نه بیشتر.

    ما در جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم راههای مختلف خداشناسی و از آن جمله راه حس و علم، یعنی راه مطالعه طبیعت را ارزیابی کرده ایم و حدود آنها را مشخص کرده ایم و ثابت کرده ایم که اولاً راه انسان برای تحصیل معارف الهی و ماوراء الطبیعی به مانند یک علم متقن و مبرهن باز است و بسته نیست، ثانیاً از نظر اسلام، انسانها مکلف اند و یا لااقل مجازند که با معارف ماوراء الطبیعی به مانند مسائل تحقیقی و استدلالی و برهانی، نه تقلیدی، آشنا بشوند، و ثالثاً راه حس و علم یا راه طبیعت، جاده ای است که از طبیعت تا مرز ماورای طبیعت کشیده شده است و نه بیشتر.

    نمی گویم جاده ای است که از طبیعت تا مرز الوهیت کشیده شده است و به اصطلاح برای سفر "من الخلق الی الحق" کافی است، بلکه می گویم جاده ای است که تا مرز ماورای طبیعت کشیده شده است، یعنی همین قدر ثابت می کند که طبیعت، ماورایی دارد و مسخر آن ماوراء است، اما خود آن ماوراء، مخلوق است یا نه؟

    یعنی آیا قدرت ماوراء الطبیعی، همان خالق کل است یا خود او نیز به نوبه خود مخلوق و مسخر ماورای خود است؟

    فرضاً او خود ماورایی ندارد، آیا او خودش بسیط است یا مرکب؟

    واحد است یا کثیر؟

    علم و قدرتش متناهی است یا غیر متناهی؟

    فیضش محدود است یا نامحدود؟

    بشر در برابر او مجبور است یا آزاد؟...

    و دهها پرسش دیگر، به هیچ یک از این پرسشها نمی توا ند پاسخ دهد.

    اما علم و فنی هست که به همه این پرسشها پاسخ می دهد، می تواند ما را با اصول برهانی خود، هم از خلق تا حق به پرواز در آورد و هم می تواند ما را "بالحق فی الحق" سیر و حرکت دهد و با یک سلسله معارف مربوط به عالم ربوبی آشنا سازد.

    به هر حال، یک گام مبارزه با مادیگری، عرضه کردن یک مکتب الهی است که بتواند پاسخگوی نیازهای فکری اندیشمندان بشر باشد.

    در مرحله دوم باید پیوند مسائل الهی با مسائل اجتماعی و سیاسی مشخص شود، مقام مکتب الهی از نظر پشتوانه بودن حقوق سیاسی و اجتماعی روشن گردد، دیگر قبول خدا ملازم با قبول حق زورگویی و استبداد حکمران تلقی نگردد.

    خوشبختانه از این نظر نیز تعلیمات اسلامی غنی و رساست، هر چند کمتر عرضه شده است.

    وظیفه دانشمندان روشنفکر اسلامی است که مکتب حقوقی اسلام را از وجهه های سیاسی و اقتصادی و بالاخص از وجهه اقتصادی معرفی کنند.

    در مراحل دیگر باید با هرج و مرج تبلیغی و اظهارنظرهای نامتخصص مبارزه شود.

    دیگر برای خطوط روی طالبی و برای بال نداشتن شتر، از آن فلسفه ها بافته نشود.

    به مسأله محیط مساعد اخلاقی و اجتماعی که هماهنگ با مفاهیم متعالی معنوی باشد، باید کمال اهمیت داده شود.

    مسأله محیط مساعد که از نظر اسلام امر به معروف و نهی از منکر برای چنین منظوری است گذشته از سایر جهات از جنبه ایجاد زمینه برای رشد مفاهیم عالی معنوی فوق العاده ضروری است.

    از همه ضروری تر اینکه در عصر ما باید علاقه مندان و آشنایان به مفاهیم واقعی اسلامی سعی کنند بار دیگر حماسه را که رکنی از مفاهیم اسلامی بود، بدانها برگردانند.

    البته بازگردانیدن حماسه به مفاهیم اسلامی نیازمند است به جهادی فکری و قلمی و زبانی...

    و جهاد دیگری عملی.

    سرعت و دقت رایانه در راه رسیدن به توان انسانی جام جم آنلاین: بسیاری از شگفتی‌های خلقت به دلیل آن که کسی از وجود آنها خبردار نیست، ناشناخته باقی مانده‌‌اند و روز به روز در گوشه‌ای از این جهان بی‌انتها چیزی کشف می‌شود که با وجود عمر طولانی، از دید بشر پنهان مانده و با پی بردن به وجود آن، حرکت در مسیر شناخت آن آغاز می‌شود.

    رایانه، خانواده بزرگ آن و فناوری‌های وابسته به آن امروز از محاسبات و پردازش‌های معمول پا فراتر گذاشته و با ایده گرفتن از مغز انسان و توانایی‌های آن در جهت هر چه نزدیک‌تر کردن خود به توانایی‌های انسان گام برداشته‌اند، اما این که تا چه حد موفق شده‌اند چیزی است که می‌توان با نگاهی به پیشرفت‌های امروز بشر و نواقص موجود در دستاوردهای کنونی به آن پی برد.

    شاید اولین چیزی که از توانایی‌های انسان برای انتقال به رایانه به ذهن می‌رسد دیدن و درک دیده‌هاست.

    فناوری‌های امروز به جایی رسیده است که بتواند آنچه را بشر می‌بیند، حتی با دقت و جزییات بیشتر ببیند و ثبت کند؛ اما برتری دید انسان در قدرت درک دیده‌هاست.

    رایانه برای درک عناصر موجود در یک تصویر ثبت شده نیازمند به کارگیری تکنیک‌های پیچیده پردازش تصویر است.

    این کار را با استفاده از الگوها و روش‌های از پیش تعیین شده انجام می‌دهد و در این کار نیز گاهی دقت لازم را ندارد.

    در واقع همه پردازش برپایه شکل و رنگ و مختصات عناصر تصویر انجام می‌شود و کوچک‌ترین تغییری در این ساختارها به احتمال زیاد منجر به اعلام نتایج غلط خواهد شد،‌ مگر این که تغییرات نیز به عنوان الگوهای جدیدی به روش اصلی ضمیمه شوند که این کار نیز گاهی غیرقابل انجام است.

    بیایید با بیان یک مثال ساده به یکی از قابلیت‌های مغز انسان که رایانه از انجام آن ناتوان است، اشاره کنیم.

    شخص هنرمندی است که می‌تواند با استفاده از مواد و ترکیب رنگ‌ها به ساخت میوه‌های مصنوعی برای دکوراسیون و تزئینات بپردازد.

    او این کار را آنچنان دقیق و هنرمندانه انجام می‌دهد که هر کس با دیدن آثار او شگفت‌زده می‌شود که او چقدر در ساخت میوه‌های مصنوعی شبیه نمونه‌های طبیعی مهارت دارد.

    جدا از بوی میوه و لمس آن، انسان تنها با دیدن این میوه‌ها پی به مصنوعی بودن آنها می‌برد.

    اگر نرم‌افزاری باشد که بتواند تصاویر میوه‌ها را بشناسد، بدون شک توان تشخیص میوه‌های مصنوعی این هنرمند را از خلقت‌های طبیعی هنرمند یکتای جهان آفرینش نخواهد داشت.

    توانایی مغز انسان در این مثال زمانی به اوج شگفت‌انگیزی می‌رسد که می‌بینیم می‌تواند یک میوه له شده یا گندیده را که شکل ظاهری آن دیگر هیچ شباهتی به یک میوه سالم ندارد و رنگ و بویش نیز کاملا تغییر کرده است، نیز بسادگی تشخیص دهد.

    شنیدن و تشخیص صدا: امروزه فناوری دریافت و تشخیص صدا به میزان زیادی پیشرفت کرده است و تکنیک‌های پیچیده تحلیل و پردازش صوت تا حد زیادی رایانه‌ها را به توانایی شنیدن نزدیک کرده است.

    در حال حاضر بسیاری از امور هویت‌سنجی و کارهای امنیتی از این قبیل با استفاده از تشخیص صدا و مقایسه آن با نمونه اولیه انجام می‌پذیرد.

    در این زمینه 2 چیز است که باید به آن توجه شود.

    یکی صوت و لحن گوینده و دیگری کلماتی که وی بر زبان می‌آورد کار تشخیص صوت و لحن نسبت به تشخیص کلمات برای رایانه بسیار راحت‌تر است.

    این که متوجه شود گوینده زن است یا مرد براحتی با تحلیل امواج صوتی قابل تشخیص است.

    در مرحله بعد با تحلیل امواج صوتی هر زن یا هر مرد می‌توان روی صوت افراد مختلف نیز تمایز قائل شد اگر بتوان تشخیص داد که فرد چه کلماتی را به زبان آورده و صحبت‌های او را درک کرد، مساله پیچیده‌تری است که البته غیر ممکن نبوده است.

    در حال حاضر نرم‌افزارهایی هستند که قادرند صحبت‌های افراد را با دقت بالایی در زبان‌های مختلف به متن تبدیل کنند.

    نسخه فارسی چنین نرم‌افزاری نیز توسط هموطنان عزیزمان نیز طراحی شده است.

    معمولا در برخی موارد خطاهایی رخ می‌دهد.

    وقتی فرد لهجه داشته باشد یا کلمه‌ای را درست ادا نکند یا در موارد مشابه، خروجی برنامه دچار اشکال خواهد شد.

    گاهی انسان‌ها نیز در تشخیص کلمات حین صحبت دچار اشتباه می‌شوند، اما به دلیل وجود هوش انسانی گاهی کلماتی که درست ادا نمی‌شوند یا لهجه‌های مختلف را تشخیص داده و در صورت اشتباه گفتاری اغلب به طور خودکار آن را در ذهن خود تصحیح می‌کنند.

    محققان بتازگی موفق به ساخت نرم‌افزاری شده‌اند که با استفاده از یک دوربین قادر است از روی حرکات لب‌های افراد به چند زبان لب‌خوانی کند.

    در صورتی که بتوان نتایج حاصل از این فناوری را با تکنیک تشخیص گفتار ترکیب کرد می‌توان دقت عمل را بالا برد.

    چشیدن و بویایی: تشخیص بو و مزه از بین حواس بشری از جمله مواردی هستند که نسبت به دیگر حواس کمتر پیشرفت داشته‌اند.

    شاید دلیلش را بتوان به ارتباط لازم میان 2 علم رایانه و شیمی ربط داد.

    معمولا در نقاطی که 2 شاخه متفاوت از علم به یکدیگر می‌رسند نقاطی هستند که پیشرفت‌ها نسبت به آن حالتی که تنها وابسته به یک شاخه از علم هستند، کندتر است؛ البته در عصر حاضر بسیاری از فاصله‌ها بین علوم مختلف کم شده و حتی برداشته شده است.

    همچنان در مواردی، ناسازگاری‌های بزرگی احساس می‌شود.

    رنگ، تصویر، نور، موج، صوت و ...

    هریک به نوعی توسط داده‌های دیجیتال قابل تغییر هستند؛ هرچند هرگز انسان نتوانسته است داده‌های آنالوگ محیط پیرامون خود را به طور کامل به دیجیتال تبدیل کند، اما موفق شده است این کار را با دقت بالا و قابل قبولی انجام دهد.

    این کار درباره مواد شیمیایی، بوها و مزه‌‌های مختلف کمی متفاوت است.

    این دو حس در انسان با توجه به نوع ماده و تاثیری که روی اعصاب می‌گذارند توسط مغز تفسیر می‌شوند که می‌تواند درباره هر ماده، هرچند جدید و ناشناخته صورت بگیرد.

    اصلی‌ترین تفاوت رایانه با انسان در تفکر است چیزی که تا انسان به طور کامل ساختار مغز را کشف نکند موفق به پیاده‌سازی آن در دنیای رایانه‌ها نیستدرباره رایانه می‌توان درخصوص مواد مشخص و معدودی، اقداماتی انجام داد که البته تاکنون نتایج به میزان زیادی قابل قبول نبوده و در حد وسیع، فراگیر نشده است.

    مدت‌ها پیش یک دانشمند ایرانی موفق شد بو را از طریق اینترنت منتقل کند.

    طریقه این کار بدین شکل بود که در مقصد با توجه به پالس‌های رسیده و با استفاده از فرآیندهای شیمیایی، ماده مورد نظر تولید تا بوی آن پراکنده شود که البته این کار تنها برای تعداد محدودی ماده قابل انجام بود و در حد آزمایش باقی ماند و اکنون آن را در کاربردهای روزمره مشاهده نمی‌کنیم.

    تصمیم‌گیری: برای تصمیم‌گیری به میزان زیادی اطلاعات و تجربه نیاز است.

    یک فرد باتجربه دنیا دیده مسلما بهتر از یک شخص بی‌تجربه تصمیم می‌گیرد.

    همچنین برای تصمیم‌گیری نیازمند آن هستیم که بتوانیم بسرعت به اطلاعات قبلی ذهنمان رجوع کنیم.

    فردی که حضور ذهن بهتری دارد می‌تواند تصمیمات بهتری بگیرد.

    در کنار اینها فرآیندهای مغزی دیگری نیز وجود دارند که به تصمیم‌گیری افراد کمک می‌کند و البته بعضی از آنها همچنان ناشناخته هستند.

    هم‌اکنون نرم‌افزارهای توانمند و البته گران‌قیمتی وجود دارند که می‌تواند با استفاده از اطلاعات قبلی و تحلیل آنها تصمیم‌گیری کند.

    این‌گونه نرم‌افزارها می‌توانند در شرکت‌های بزرگ که میزان داده‌ها و اقلام اطلاعاتی آنها بسیار زیاد است، مدیر را در اتخاذ تصمیم بهتر یاری رسانند.

    سرعت رایانه چیزی است که این نرم‌افزارها روی آن تکیه دارند.

    شرکت ای.بی.ام بتازگی یک سیستم نرم‌افزاری سریع برای تصمیم‌گیری طراحی کرده است که اطلاعات را با سرعت بالایی تحلیل می‌کند.

    به گفته نایب رئیس این شرکت، اگر یک انسان می‌خواست با این سرعت به تحلیل اطلاعات بپردازد باید بتواند کل آثار شکسپیر را با سرعتی بیش از 10 بار در ثانیه بخواند.

    انسان هرگز به چنین سرعتی نخواهد رسید، اما اگر بتواند رایانه را به فرآیندهای تصمیم‌گیری مغز خود نزدیک کند، آن‌گاه با سرعت رایانه می‌تواند شگفتی بیافریند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    کتاب انسان در قرآن ، شهید مطهری

    دانشنامه آزاد رشد

    دانشامه آزاد ویکی پدیا

    سایت علمی تحقیقاتیآفتاب به نشانی اینترنتی

    www.aftab.ir

    سایت ملی تحقیقات ایران به نشانی اینترنتی

    www.tebyan.net

     

فرزند سالاري بدون ترديد خانواده و چگونگي روابط ميان اعضاي خانواده و کيفيت ارتباط والدين با فرزندان، در شکل گيري شخصيت و رشد اجتماعي، عاطفي و عقلاني فرزندان نقش و اهميت فراواني دارد. بدون ترديد خانواده و چگونگي روابط ميان اعضاي خانواد

مفهوم دانش : دانش ،نه داده است و نه اطلاعات ،هر چند که به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند . سردرگمی درباره مفهوم داده ،اطلاعات و دانش – تفاوتها و مفاهیم آنها هزینه های زیادی را بر مبتکران طرحهای فنی تحمیل کرده است و در عین حال نتایج مورد نظر آنان را محقق نکرده است. گاهی ،شرکت ها تا پیش از سرمایه گذاری وسیع در زمینه سامانه ای خاص ...

نیازهای کودکان و نحوه برآورده کردن آنها: در گذشته چنین تصور می شد که نیازهای تحولی به صورتی سلسله مراتبی ظاهر می شدند. به صورتی که اساسی ترین آنها (مثل نیاز به غذا و آب) صرفا برای بقا ضروری هستند. و تنها پس از ارضای آنها به صورت رضایت بخش نیازهای والاتری (همچون نیاز به رابطتی ظریف پیچیده و مستمر در محبت آمیز) پدیدار می شوند. اما اکنون چنین تلقی می شوند. که تمامی نیازهای بشر به ...

انواع عقل در مثنوي از نظر مولانا جلال‌الدين محمد بلخي جوري ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبيات فارسي، مدرس دانشگاه جامع علمي کاربردي) چکيده در مثنوي، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعي آن را مي ستايد و صفت اوليائش مي شمارد و در موا

جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که مولانا برای هر یک چه توصیفاتی قائل شده است بررسی می ...

مقدمه انسان همواره با انبوهی از گزینه‌های رفتاری رو به دوست که فقط می‌تواند از شمار محدودی از آن‌ها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنی‌ها بدوزد، به بخشی از شنیدهی‌ها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندام‌های خود را برای انجام‌ برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوخته‌های علمی و مهارت علمی، دایره گزینه‌ها ...

مقدمه زندگی را می توان بابهره وری جمع و از تفریط منهاواز تنبلی جذرگرفت. «میوری» دنیای کنونی،دنیای تحولات ودگرگونیهاست سرشار ازتغییرات، تغییراتی که نه به طور کامل ، به تبع خواسته ها و اراده افراد پدید می آید. آن هم خواسته هایی که ازنیاز های متفاوت وگسترده نهاد پیچیده انسانها سرچشمه میگیرد. انسان به عنوان غامض ترین مخلوق خداوند سبحان منشاء تغییرات شگرفی است که میلیون ها سال است ...

انسان موجودي است که داراي توانايي هايي است که به مدد استفاده از قدرت تعقل و تفکر مي‌تواند به شکوفايي برسد. تربيت جامع و همه جانبه مستلزم بوجود آوردن شرايط مناسب براي رشد تمام ابعاد شخصيت انسان و شکوفا شدن تواناييها و استعدادهاي بالقوه اي است که خداي

مقدمه‌ برنامه‌هاي‌ بهبود مداوم‌ که‌ امروزه‌ نقل‌ محافل‌ مديريتي‌ است‌، به‌ سرعت در تمام‌ سازمانها گسترده‌ مي‌شوند. مديران‌ به‌ اين‌ اميد چنين‌ برنامه‌هايي‌ را، که‌بعضاً هزينه‌هاي‌ گزافي‌ را نيز به‌ سازمان‌ تحميل‌ مي‌کنند، در دستور کار قرارمي‌ده

مدیران در تمامی سطوح سازمانی و در کلیه سازمانها وظیفه بنیادی طراحی و پویا نگهداشتن محیطی را بر عهده دارند که در آن ، افراد با همکاری همدیگر ، بتوانند مأموریت ها و هدفهای معنی را به اجرا درآورند . اجرای این مهم ، نیاز به توانایی ها ، مهارتها و دانشهایی دارد . هدف از تهیه این جزوه تلاش به منظور اشنایی هر چه بیشتر اینجانب با اصول سرپرستی می باشد لذا با راهنمایی استاد ارجمند جناب ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول