اشاره :
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست . چنانچه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند به خصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است . در گذشته اجتماع از باب مصلحت ، تعصب و یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل کرده ، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود . این افراد مطرود که به تنهایی نمی توانند راه خود را در زندگی انتخاب کنند و اکثراً آلت دست دیگران قرار می گیرند . صرفنظر از مخارج هنگفتی که دستگاهها و موسسات مختلف برای نگهداری و درمان آنها متحمل میشوند جامعه نیز از نیروی انسانی آنها بی بهره مانده و حتی گاهی زیانهای غیرقابل جبرانی برای خانواده و اجتماع به بار می آورند که موضوع درخور کمال توجه است . امروزه کشورهای توسعه یافته سعی در شکوفا کردن حداقل استعدادهای آنان می کنند. در سال 1370 برای اولین بار در ایران سازمان استثنایی پایه گذاری شد . این سازمان کوشیده با به کار بردن نیروهای متخصص گام موثری در جهت کم رنگتر کردن مشکلات این افراد بردارد . اما هنوز مشکلات فراوانی در این زمینه به چشم می خورد که بررسی و موشکافی پیرامون آن لازم و ضروری به نظر می رسد . گزارش زیر بر گرفته از صحبتهای آقای سیدعباس جلالی رئیس اداره آموزش و پرورش استثنایی استان تهران ، علیرضا نظری کارشناس تامین نیروی انسانی ، مریم سمائی کارشناس روانشناسی و روانشناس مدرسه مهرآئین و چند تن از والدین کودکان استثنایی است .
بحث کودکان استثنایی موضوعی است که اگرچه در کشورهای اروپایی از سالها پیش به آن پرداخته شده ، اما در کشور ما نزدیک به یک دهه است که مسئولان سعی در ایجاد سازمانی مخصوص به این نام کرده اند .
در سال هزار و سیصد و هفتاد به پیشنهاد دکتر افروز اداره خاص کودکان استثنایی در ایران پایه گذاری شد و کودکان توانستند زیر نظر سازمان جداگانه از آموزش و پرورش افاد عادی به ادامه تحصیل مشغول شوند .
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حمایت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه می گویند . کودکان ویژه یازده گروه هستند و عبارتند از کودکان مبتلا به بیماری قند ، اختلالات حرکتی ، کودکان صرعی ،دارای اختلالات گفتاری ، کودکان ضعیف و حساس که خیلی زود بیمار می شوند ، کودکان ناسازگار ، عقب مانده ذهنی ، نابینا ، نیمه بینا و ناشنوا و نیمهشنوا .
در این که تمام کودکان افراد استثنایی هستند ، شکی نیست . هیچ کودکی عیناً شبیه کودک دیگر نیست و هر کودکی خصوصیات منحصر به فرد خود را داراست ، ولی عده ای از کودکان به اندازه ای با دیگران متفاوتند که احتیاج به یک برنامه خاص و ملاحظه بیشتر دارند . به همین جهت افرادی متخصص زیرنظر یا سازمان با هدف و با وظایف مشخص چنین بچه هایی را تحت پوشش خود قرار می دهد .
آقای جلالی رئیس اداره آموزش و پرورش استثنائی استان تهران درباره این مراکز میگوید : «در جامعه امروز حدود 10 درصد از بچه هایی که به سن مدرسه می رسند بچه هایی ویژه یا به عبارتی استثنایی هستند . با توجه به تعداد دانش آموزان کشور که نزدیک به بیست میلیون از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند با در نظر گرفتن این 10 درصد حدود دو میلیون دانش آموز استثنایی داریم و این افراد طیف وسیعی را که دارای مشکلات گفتاری ، شنوایی ، بینایی ، بیماریهای صرع ، قند و حتی هموفیلی هستند ، در بر می گیرد .
با توجه به تعداد دانش آموزان کشور که نزدیک به بیست میلیون از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند ، حدود دو میلیون دانش آموز استثنایی داریم و این افراد طیف وسیعی را که دارای مشکلات گفتاری ، شنوایی ، بینایی ، بیماریهای صرع ، قند و حتی هموفیلی هستند، در بر می گیرد .
البته این سازمان ، مسئولیت آموزشی بچه هایی را به عهده می گیرد که نمی توانند در آموزش و پرورش عادی درس بخوانند . برنامه های این سازمان عبارتند از تامین تجهیزات آموزشی و توابخشی و همچنین معلمین متخصص . کتاب های خاص این نوع افراد تحت پوشش مثل کم توان های ذهنی ، نابینا ، نیمه نابینا ، ناشنوا و نیمهشنواها ، ناسازگاری های رفتاری و کسانی که دارای اختلالات رفتاری خاص میباشند .