- مقدمه
کارآفرینی واژه ایست نو، و از معانی کلماتش به مفهوم واقعی آن دست نمی یابیم. این واژه به جای Entrepreneur Ship که در فارسی معادل دقیقی برای انتقال مفهوم آن نداریم و به این ترتیب«کارآفرین» به جای Entrepreneur، که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبان ها راه یافته، به کار گرفته شده است. تاکنون برای«کارآفرین» به مفهوم فوق در منابع و ماخذهای خارجی تعاریف گوناگونی شده است. به طور مثال در یک تعریف1 آمده است«کسی که سیاست گذاری کسب و تفاوت کارآفرین با دیگر دست اندرکاران مرتبط با کار مانند مدیر، صاحب سرمایه، کارفرما و سایر نیروهای کار مشخص می گردد»
افرادی که توان کارآفرینی دارند در جامعه فراوانند اما در اینکه چه کسانی این موقعیت را کسب
می نماید جای سوال است. در صورتی که این موقعیت را افرادی کم استعداد، صرفا با اتکا به امکانات مادی در اختیار گیرند، بار نقصان کفایت آنان بر جامعه تحمیل می شود. دنیای که امروزه ما در آن زندگی می کنیم، هر چند در طول آن، ایرانیان نیز با سایر همنوعان خود اشتراک زیستی دارند، اما در عرض آن، از بسیاری عقب ترند، بدین معنا که شاید ایرانیان از نظر جسمی در قرن حاضر زندگی
می کنند، اما از نظر فکری و نرم افزاری در زمان های دور از زمان حاضر زندگی می کنند. خوشبختانه چند سالی است که موضوع کارآفرینی مدنظر دولتمردان جمهوری اسلامی قرار گرفته است. در چنین شرایطی، چنانچه صاحبنظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی مفهوم حقیقی کارآفرینی را معرفی ننمایند و از آن حفظ و صیانت نکنند، ممکن است به انحراف، فراموشی و نهایتا به نابودی کشیده شود.
2- تعریف موضوع:
در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی، صنعتی و اجتماعی کشور آنچه بیش از حد، ضرورت آن در جامعه ما احساس می شود وجود مدیرانی کارآفرین است که با خلاقیت و نوآوری خود موتور توسعه کشور را به راه بیاندازند. اکنون در سطح جهانی افراد خلاق و مبتکر و نوآور به عنوان«کارآفرینان» منشا تحولات بزرگی در زمینه های مختلف شده اند و از آن ها به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. در جامعه فعلی ما در سطح سازمان ها، مدیران و کارمندان بیشتر موافق ثبات و درصدد حفظ رویه های موجود هستند و برای دستیابی به موفقیتهای جدید حاضر به ریسک و نوآوری نیستند در حالی که جامعه ما امروز بیش از هر چیز به کارآفرینان نیاز دارد تا مدیر، کارآفرینان هستند که با ریسک پذیری، نوآوری و خلاقیت ها، استقلال طلبی و انگیزه زیاد برای موفقیت طلبی می توانند کشور را از رکود به سوی نوآوری و شکوفایی سوق دهد. در تحقیق فعلی ما به دنبال بررسی کارآفرینی سازمانی در دادگستری بوده و جامعه آماری خود را دادگستری شهرستان سازی در نظر گرفته ایم.
3- اهمیت موضوع و ضرورت تحقیق:
امروزه به علت رویدادهای متنوعی که در سطوح اجتماعی، فرهنگی و کسب و کار رخ داده است، در کشورهای مختلف توجه خاصی به کارآفرینی و کارآفرینان می شود و تقویت کارآفرینی سازمانی در سازمان های فعلی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن، از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها بویژه کشورهای در حال توسعه به شمار می رود. از طریق توسعه روحیه کارآفرینی در درون سازمان که کارآفرینی سازمانی نامیده می شود، می توان بر موانع موجود بر سر راه انعطاف پذیری، رشد و نوآوری فائق آمد(هادیزاده، مقدم 1383: 32) به طور کلی مهم ترین عواملی که باعث افزایش توجه به کارآفرینی سازمانی شده در پاسخ به سه نیازی است که به شرکتها تحمیل گردیده است:
افزایش سریع رقبای جدید
ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیرینی سنتی در شرکت ها
خروج بهترین نیروی کار از شرکتها و اقدام آن ها به کارآفرینی مستقل
4- فرضیات تحقیق:
1-4 فرضیات اصلی تحقیق
1) در اداره دادگستری شهرستان سازی کارآفرینی سازمانی وجود دارد.
2) در اداره دادگستری شهرستان سازی نوآوری وجود دارد.
2-4 فرضیات فرعی تحقیق
دسته اول فرضیات فرعی مربوط به فرضیه اصلی 1:
1- به نظر می رسد بین حمایت مدیریت از کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی رابطه وجود دارد.
2- به نظر می رسد بین قدرت تصمیم گیری(آزادی عمل در کار) مدیران و کارمندان و کارآفرینی سازمانی رابطه وجود دارد.
3- به نظر می رسد بین نظام پاداش و تشویق و کارآفرینی سازمانی رابطه وجود دارد.
4- به نظر می رسد بین زمان در دسترس برای انجام کار با کارآفرینی سازمانی رابطه دارد.
5- به نظر می رسد بین موانع و بوروکراسی سازمانی با پیاده سازی کارآفرینی سازمانی رابطه دارد.
دسته دوم فرضیات فرعی مربوط به فرضیه اصلی 1:
1- حمایت مدیریت از کارآفرینی سازمانی در دادگستری بالاست.
2- کارمندان و مدیران قدرت تصمیم گیری بالایی دارند.
3- نظام پاداش و تشویق مناسبی در دادگستری پیاده می شود.
4- زمان در دسترس برای انجام کارها مناسب است.
5- بوروکراسی سازمانی به کمترین میزان وجود دارد.
دسته اول فرضیات فرعی مربوط به فرضیه اصلی 2:
1- به نظر می رسد موفقیت در توانمندی تکنولوژی با نوآوری رابطه دارد.
2- به نظر می رسد فرآیندها با نوآوری در سازمان رابطه دارد.
3- به نظر می رسد سیستم بازرسی نوآوری با نوآوری رابطه دارد.
دسته دوم فرضیات فرعی مربوط به فرضیه اصلی 2:
1- در دادگستری توانمندی های تکنولوژی افراد مورد تشویق و حمایت قرار می گیرد.
2- در دادگستری فرآیندهای نوآوری مورد حمایت قرار می گیرد.
3- در دادگستری سیستم جامعی برای بررسی نوآوری سازمانی وجود دارد.
5- نوع و روش تحقیق:
این تحقیق از لحاظ هدف، تحقیق کاربردی بوده و از نقطه نظر روش، تحقیقی توصیفی می باشد.
6- روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
روش گردآوری اطلاعات میدانی بوده و ابزار آن پرسشنامه حاوی سوالات بسته طیفی بوده است.
7- جامعه و نمونه آماری:
در این تحقیق جامعه آماری ما دادگستری استان ساری بوده است و جامعه نمونه ما بخش تجدید نظر و بخش دادگاهها بوده است و روش نمونه گیری تصادفی احتمالی ساده می باشد.
8- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات در این تحقیق شیوه تجزیه و تحلیل کمی بوده و هم از آمار توصیفی و هم آمار استنباطی استفاده شده است. و تجزیه و تحلیل داده ها توسط رایانه و بوسیله برنامه spss انجام شده است.
9- قلمرو تحقیق:
1-9: قلمرو موضوعی تحقیق
قلمرو موضوعی تحقیق تئوریهای مطروحه در خصوص کارآفرینی سازمانی است.
2-9: قلمرو مکانی تحقیق:
قلمرو مکانی تحقیق، اداره دادگستری شهرستان سازی می باشد.
3-9: قلمرو زمانی تحقیق:
قلمرو زمانی تحقیق مهرماه سال 1387 بوده است.
10- محدودیتهای تحقیق:
محدودیتهای تحقیق شامل عدم آشنایی کارمندان و مدیران دادگستری با واژه کارآفرینی سازمانی و غیرملموس بودن این واژه با محیط کاری این افراد و هم چنین محدودیت دیگر ناآشنا بودن کارآفرینان سازمانی در سطح کشور برای معرفی بوده است.
11- فصل بندی تحقیق:
فصل دوم را با تاریخچه و تعاریف کارآفرینی سازمانی شروع کرده و با فرآیند نوآوری در کارآفرینی به پایان می رسانیم.
در فصل سوم به تشریح روش تحقیق که روشن توصیف و تحلیل داده های آماری حاصل از پرسشنامه های توزیع شده در میان میران و کارمندان دادگستری و نظرخواهی و نظرسنجی از آنان با استفاده از طیف لیکرت و روش آماری spss است می پردازیم.
در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق و آزمون فرضیات می پردازیم و بالاخره فصل پنجم را با نتیجه گیری از یافته ها و ارائه پیشنهادات به پایان می بریم.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
1- مقدمه:
در چند سال گذشته، به دلیل فشارهای اجتماعی، فرهنگی و رقابتی، میزان علاقه سازمان ها به کارآفرینی سازمانی افزایش یافته است. یکی از ارزان ترین ابزارها برای رشد و توسعه کسب و کار کارآفرینی است، که احتمالا بهترین نتیجه و بیشترین کارایی را دارد. برای داشتن یک کسب و کار موفق، به چیزی بیش از ایده و فکر خوب نیاز است و آن وجود کارآفرین خوب است. پرورش افراد کارآفرین در درون سازمان مستلزم فراهم آوردن بستری مناسب و ترویج روحیه کارآفرینی است. روحیه کارآفرینی می تواند مزیت رقابتی بسیار ارزشمندی باشد. بویژه برای شرکت های بزرگ که از منابع انسانی توانمندی برخوردار بوده و توانایی تشویق و گسترش آن را در سازمان دارند. از این رو توجه به مفهوم کارآفرینی سازمانی و تلاش برای به کارگیری آن در سازمان ها باید از سوی مدیران سراسر کشور مورد توجه قرار گیرد.
2- تعاریف کارآفرینی سازمانی: (In trapreneur ship)
توسعه روحیه کارآفرینی در درون سازمان کارآفرینی سازمانی نامیده می شود. تعاریف ارائه شده توسط برخی از محققین در خصوص کارآفرینی سازمانی به شرح ذیل می باشد.
1) هانس شل هامر(Hans Schell hammer)
فعالیتهایی که به طور صریح از حمایت قانونی و منابع سازمانی در جهت تلاش های نوآورانه برای ارائه محصول جدید، رشد، بهبود محصول و فرآیندهای جدید تولید، برخوردار می گردند.
2) وسپر(K.Vesper) سال(1990):
فرآیندی است که سبب می شود شرکت نو آورتر شده و نسبت به موقعیتهای بازار سریع تر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجاد حس مالکیت، کارکنان را بر می انگیزاند.
3) نفزیگر(D. Neffziger)، هورنزبای(J.horensby)، مونتاگنو(R.montagno)، کوراتکو(D.Kurtako):
یک فرآیند چند بعدی با نیروهای بسیاری همراه است که به طور هماهنگ عمل می نماید و به اجرای یک اندیشه نوآورانه منجر می شوند.
4) فرای(F.Fry) سال 1993:
همچون کارآفرینی، یک فرآیند است، فرآیندی که اگر قرار باشد بقاء یابد، باید تشویق، تمجید و حمایت شده و مورد تقدیر قرار گیرد. کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که از طریق القای فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرآیندها می انجامد.
و اما بسیاری از محققان برای واژه کارآفرین سازمانی فردی(Inrapreneur) هم تعاریفی ارائه کرده اند که به شرح ذیل می باشد:
1) پینکات(G.pinchot) سال 1985:
کارآفرین سازمانی فردی است که همچون یک کارآفرین در سازمان های بزرگ فعالیت می کند، و به کارآفرینانی اداری گفته می شود که موفقیت آن ها، ایجاد واحدهای مستقل جدید در یک شرکت می باشد. آن ها محصولات، خدمات و فرآیندهای جدیدی را ارائه می کنند که شرکت را قادر به رشد و سودآوری می سازد.
2) مایکل ورمز(Michal wemer)، چارلز گاتچی(Charles Gautshi) سال 1987:
افرادی که در محیطهای انگیزشی و حمایتی فعالیت می کنند و کلید اصلی بازاریابی و توسعه محصول در یک شرکت می باشند.
3) جک دان کن(Jack Dun con):
کارآفرین سازمانی فردی رویایی است که مجری و اهل عمل(doer) هم باشد.
4) کوراتکو(D.Kuratko)، هاجست(R.Hodgest) سال 1989:
کارآفرین سازمانی فرد رویا بیتی است که محاسبه می کند.
5) گینزبرگ(A.Ginsberg) و گاث(w.Guth) سال 1990:
کسی که در زیر چتر یک شرکت، محصولات، فعالیتها و فناوری جدید را کشف و به بهره برداری می رساند.
6) کانتر(R.Kanter) سال 1990:
افرادی که در سازمان های بزرگ، حیثیت شغلی خود را بر روی نتایج حاصل از نوآوری می گذراند.
7) کورن وال(J.Cornwall)، پرل مان(B.Perlman) سال 1990:
کارآفرین سازمانی، فردی است که در یک سازمان بزرگ همچون کارآفرین عمل می نماید. از نقطه نظر شرکت، مزایای داشتن کارآفرینان سازمان آشکار است، چرا که این گونه افراد به معرفی و تولید محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می پردازند و بدین ترتیب موجب رشد و سوددهی آن می شوند.
3- سیر تاریخی کارآفرینی سازمانی:
«کالینز» و«دمور» در سال 1970 اولین محققینی بودند که در مطالعات خود بین کارآفرینان مستقل و اداری تمایز قائل شدند و این طور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل، سازمانهای جدید را به طور مستقل به منصه ظهور می رسانند، در حالی که کارآفرینان اداری سازمان های جدیدی را در درون یا کنار ساختارهای شرکتی موجود، ایجاد می نمایند.
«سوسبائر» در سال 1973 برای تشریح کارآفرینی در سازمان ها، واژه کارآفرینی درون سازمانی(Intra- Corporate Entrepreneur Ship) را ابداع و اشاره نمود که این فرآیند شامل تاسیس واحدهای نسبتا مستقل در درون شرکتها می باشد و به اعضای شرکت اجازه می دهد تا با همان روحیه، آزادی عمل و تعهد همانند شرکتهای کوچک فعالیت نماید.
«وسپر» در سال 1980 کارآفرینی را به صورت کارآفرینی داخلی«Internal Entrepreneus Ship» و کارآفرینی مستقل (Indepent Entrepreneus ship) تقسیم بندی نمود و بیان نمود که کارآفرینان داخلی فعالیتهای کارآفرینانه را در سازمان های بزرگ هدایت می نماید و راه ایجاد و تشکیل واحدهای فرعی سازمانی و مستقل را برای ارائه محصولات و خدمات نوین مهیا می کنند.
«پینکات» در سال 1985 از ترکیب واژه های Corporate, Entrepreneur Ship, Intra واژه Intrapreneur Ship را ابداع نمود.
از این پس سیر مطالعات در خصوص کارآفرینی سازمانی شدت گرفت و مطالعات گسترده ای در خصوص تفاوتهای ویژگی های شخصیتی کارآفرینان سازمانی آغاز گردید. که سیر تاریخی ابداع واژه ها در خصوص القای کارآفرینی در سازمان به شرح ذیل است:
1) کالینز و مور(D.Collins & D.moor) سال 1970:
واژه: کارآفرینی اداری(Administrative Entrepreneur Ship)
2) سوسبائر(Susbauer) سال 1973:
واژه: کارآفرینی درون شرکتی (Intra- Corporate Entrepreneur Ship)
3) وسپر(K.uesper) سال 1980:
واژه: کارآفرینی داخلی(Internal Entrepreneus Ship)
4) برگل مان(R.Burgleman) سال 1983:
واژه: فعالیت مخاطره آمیز شرکتی (Corporate Venturing)
5) پینکات(G. Pinchot) سال 1985:
واژه: کارآفرینی درون سازمانی Intrapreneur Ship
واژه: کارآفرین سازمانی Intrapreneur
6) رایش(R.Reich) سال 1987:
واژه: کارآفرینی جمعی (Collective Entrepreneur Ship)
7) گاث وگینزبرگ (W.Guth & A.Ginsberg) سال 1990:
واژه: کارآفرینی شرکتی (Corporate Entrepreneur Ship)
8) کورن وال و پرل مان(J.Cornwall & B.Perman) سال 1990:
واژه: کارآفرینی سازمانی (Organization Entepreneur Ship)
9) گینزبرگ(A.Ginsberg) سال 1994:
واژه: احیاء سازمانی (Organizational Reuitalization)
4- عناصر کارآفرینی سازمانی:
کارآفرینی سازمانی شامل 5 عنصر است:
حمایت مدیریت از کارآفرینی سازمانی
قدرت تصمیم گیری(آزادی عمل)
پاداش/ تشویق
زمان در دسترس برای انجام امور
موانع، محدودیتها و بوروکراسی سازمانی
5- ویژگی های کارآفرینان:
از دیدگاه«کاکس، کوپر و جنینگز»(1994) ویژگی های کارآفرینان به شرح ذیل می باشد.
1-5- ویژگی های شخصیتی کارآفرینان:
1) گرایش به قدرت: برای برخی از آنان اولین و مهمترین انگیزه می باشد.
2) گرایش به رفاه اقتصادی: آن ها رفاه اقتصادی و ثروت را برای ایجاد امنیت در جهان امروز، لازم می دانند.
3) نیاز به توفیق: 46 درصد از این گروه نیاز به توفیق بالایی را در خود احساس می کنند و به دنبال این هستند که ثابت بهتر از نفر قبلی کار می کنند.
4) نیاز به استقلال: این نیاز در این افراد تعدیل شده است.
5) مخاطره پذیری: تنها 32 درصد خود را مخاطره پذیر معرفی کرده اند و اکثریت خود را مخاطره گریز معرفی کرده اند.
6) ترس از شکست: شکست اهمیت چندانی در تصمیم گیری هایشان ندارد.
7) خلاقیت: آن ها خود را کمتر خلاق دانسته بلکه خود را مسئول حمایت از خلاقیت کارکنان می دانند.
2-5- ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی:
1) دوران کودکی: کارآفرینان سازمانی دوران کودکی آرامی را گذرانده اند و پدر آنان در کودکی حضور پررنگی در خانواده داشته است.
2) تحصیلات: کارآفرینان سازمانی از سطح تحصیلات بالایی برخوردارند و برخی در حین کار تحصیلات خود را تکمیل کرده اند، چرا که آن را ابزاری جهت ارتقاء در سلسله مراتب شرکت یافته اند.
3) الگوی نقش: کارآفرینان سازمانی در جریان ارتقاء خود بیشتر در حد نصیحت و راهنمایی از افراد ارشد تاثیر می پذیرند.(احمد پور داریانی، 1378: 143)
1 Col Ins Gem Business Dictionary