مقدمه در حدود 80% از زنان و مردان با مشکل حسادت مواجه هستند یا در قبال عدم صداقت ، با حسادت واکنش نشان می دهد .
اما مردها و زن ها برای حسادت خود دلایلی متفاوت ارائه می کنند .
زنان به عدم صداقت عاطفی شوهر خود با حسادت واکنش نشان می دهند و مردها هم اگر احساس کنند که همسرشان در مورد مسایل جنسی با آنان روراست نیست ، احساس حسادت می کنند .
با مطالعه ی روزنامه ها به گستردگی این مشکل و دلایلی شخصی که به بروز آن منجر می شود ، پی خواهید برد ، چون به اندازه ی گزارش آب و هوا ، در مورد انسان ها و حسادت آن ها نیز مطالب زیادی چاپ می کنند .
به طور قطع خبرهای زیر برای شما چندان غریبه نیست .
حسادت به ماجرایی غم انگیز منجر شد : مردی همسرش را با چاقو زخمی کرد .
زنی 35 ساله از سر حسادت شوهر خود را باسم مسموم کرد .
قربانیان عشق : حسادت دو کشته بر جای گذاشت .
ترک منزل توسط زنی باعث شد که همسرش به چاقو متوسل شود و چهار کودک بی مادر بمانند .
هر قدر هم تصور کنید که در این اخبار اغراق شده است ، حسادت روابط را به خطر می اندازد و نابود می کند , و به راستی سمی مهلک است .
تحقیقات نشان داده است از هر پنج جنایتی که رخ می دهد ، چهار مورد آن ناشی از حسادت بوده است : « یا مال منی یا مال خاک .» حس حسادت تنها مختص بزرگسالان نیست .
بچه ها هم ممکن است به هم حسادت کنند .
حتی ممکن است کودکان به والدین یا والدین به فرزندان خود حسادت کنند .
تا حدودی در تمام دنیا در هر قشری ، از کارگر گرفته تا مدیر ، ممکن است با افراد حسود بوبه رو شویم .
و البته لازم به ذکر است که چه بسا حس حسادت تنها در اقبال انسان ها تحریک نشود .
به عنوان مثال ، ممکن است کسی به کلکسیون تمبر همسرش یا علایقی شبیه به این در او ، احساس حسادت کند .
در نتیجه ی گستردگی طیف حسادت ، تا حدودی به این یقین می رسیم که این حس به طور کامل انسانی است ، مثل نمک غذا .
آیا حسادت فقط به عشق ودوست داشتن ربط دارد ؟
آیا بدون حسادت ، عشق وعلاقه ای در کار نخواهد بود ؟
آیا حس حسادت تاییدی بر وجود علاقه است ؟
آیا اگر فردی در شرایطی خاص نسبت به همسر یا فرد مورد علاقه ی خود حسادت نشان ندهد ، بدین معناست که دیگر او را دوست ندارد ؟
آیادر واقع حسادت نشان ندادن برای طرف مقابل ناراحت کننده است؟
آیا حسادت حسی است که ذاتی شده است ؟
آیا حسادت مثل عشق و علاقه احساسی بنیادی و ذاتی است؟
دراین تحقیق به بررسی این سوالات خواهیم پرداخت و من به عنوان یک محقق ، به شما نحوه ی برخورد وغلبه بر این مشکل ، و ممکن بودن حل آن را نشان خواهم داد .
این تحقیق را به کسانی که از حس حسادت خود رنج می برند و زندگی به خود و همسرشان زهر میکنند ،تقدیم می کنم .
اگر تصمیم گرفته اید زندگی خود و همسرتان را به شکلی انسانی تر سرشار از عشث و محبت کنید ، این تحقیق می تواند به شما کمک کند .
با خواندن این تحقیق متوجه خواهید شد که ریشه ی حسادت شما چیست و کارهایی را که برای شکست دادن آن لازم است ، خواهید آموخت .
براساس میزان و شدت حسادت شما ، ممکن اس این کار چندان ساده نباشد ولازم است مقتدرانه تلاش کنید .
اگر پیشنهادها را جدی بگیرد، موفق خواهید شد .
ممکن است مشورت با پزشک یا متخصص به شما کمک کند.
به کمک او ، به احتمال قوی خیلی سریع تر پیشرفت خواهید کرد .
کتابهای مشاوره ای از این دست ، روشی بسیار متفاوت تر از روش خواندن کتابهای پلیسی می طلبد .
چند پیشنهاد برای اینکه این تحقیق را به گونه ای قابل استفاده تر مطالعه کنید ، در اینجا ارائه می شود : (1) برای این که احساس نزدیکی بیشتری با تحقیق کنید و کمی گرم شوید ، ابتدا نگاهی سریع به مطالب آن بیندازید .
(2) سپس تحقیق را برای بار دوم بخوانید !گاهی کمی آهسته بخوانید و در مورد هر جمله فکر کنید .
یک مداد در دست داشته باشید و بخش هایی را که به نظرتان مهم می رسد ، علامت بزنید .
(3) هر کدام از قسمت ها را تک تک بخوانید ، تحقیق را بلافاصله پس از یک یا دوبار خواندن، کنار نگذارید .
این تحقیق در هفته ها و ماه های آتی دوست و رفیق شما خواهد بود .
(4) این تحقیق نمی تواند کاری برای شما انجام دهد ، اما اگر مطالب و محتویات آن را در زندگی روزانه پیاده کنید و پیشنهادهای مرا به کار ببندید ، هم زمان با خواندن این تحقیق پیشرفت خواهید کرد .
آیا هنگام خواندن این سطور دچار این حس شدید که درمان شما به تلاشی مضاعف و بسیار ، نیاز خواهد داشت ؟
اگر چنین تاثیری در شما برجای گذاشته باشد ، پس در مسیر صحیح قرار دارید .
بله ، براساس شدت یامیزان حس حسادت خود، مبارزه ی بزرگری در پیش دارید .
برای شکست دادن حسادتتان این شانس را ندارید که با پشت دست ضربه ای به آن بزنید و ازخودتان دورش کنید .
اگر چنین امکانی دراختیار داشتید ، به طور قطع تاکنون این کار را انجام داده بودید ؟
این طور نیست ؟
بهتر است خودمان را فریب ندهیم .
به احتمال زیاد گه گاه تصمیم گرفته اید آرام باشید اما هر بار فیوزهای شما به طور ناگهانی پریده است .
بنابراین می توان گفت که گاهی نمی توان این مشکل را با قدرت اراده و نیت خوب شکست داد .
اگر می خواهید حس حسادتتان را شکست دهید ، باید بعضی از ویژگی های شخصیتی مشخص خودتان راتغییر دهید .
باید تفکرات و رفتارهای کسب شده ی به خصوصی را با رفتاری جدید تعویض کنید ، که این هم نیازمند زمان ، صبر و تلاش است .
گاهی صبرتان سر می آید و جسارت خود را از دست می دهید .
چنین واکنشی نه تنها عادی است ، بلکه می توان گفت غیر از آن ممکن نیست .
هرگاه بخواهیم رفتاری را که به شکل عادت درآمده است تغییر دهیم ، با واکنش روبه رو خواهیم شد .
بعد از رفع احساس سرخوردگی ، زمانی که دوباره می خواهید شانستان را امتحان کنید ، ممکن است به این اندازه تاثیرات منفی نگذارد .
برای شما در زمینه ی غلبه بر حس حسادت آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم شما و همسرتان برای کشف مجدد یکدیگر و برداشتن گام های موثر ، صبر و استقامت به خرج دهید .
حتی اگر راهی که در پیش داریدپر از سنگ و ناهموار باشد ، باز هم شما موفق به شکست دادن حس حسادتتان خواهید شد .
اجازه ندهید که شکست ها یا طرد شدن ها شهامت شما را از بین ببرد .
این ها اجزایی انکار ناپذیر در پیشرفت فردی هستند .
شما صاحب توانایی تبدیل رابطه ی خود و همسرتان به رابطه ای مثبت تر هستید .
این را از کجا می دانم؟
دیگران موفق به انجام اینکار شدند و چون شما هم انسان هستید ، پس موفق خواهید شد .
هر کس در هر زمان می تواند خصوصیاتی را که در خود نمی پسندد ، تغییر دهد .
همه ی ما در درون خود انرژی ، قدرت واستعدادی خیلی بیش تر از آنچه مصرف می کنیم ، دارا هستیم .
از آن استفاده کنید .
حسادت چیست ؟
در این قسمت به چگونگی ایجاد حس حسادت و چند دام حسادتی که ممکن است در آن اسیر شوید, خواهیم پرداخت .
اما ابتدا ببینیم حسادت چیست ؟
حسادت چه جزئی از شخصیت شما شده است ؟
زمانی که در فرهنگ لغت به کلمه ی حسادت نگاه کنید ، کم و بیش به این جملات بر می خورید : « احساساتی که به تلخی و ناراحتی تجربه می شود ، و مانع عشق می شود و یا آن را متولد می کند .
فرد حسود با مجموعه ای از تجربیات سعی می کند عشقش را به خود وابسته کند و این بدان معناست که حسادت درخواست رابطه ای بدون قید و شرط وابسته به همسر است .
» فقط در این خصوص موافقم که حسادت فقط و فقط یک احساس نیست .
حسادت تعریف احساسات متفاوتی است .
می پرسید چطور به این نتیجه رسیدم ؟
چون این مساله برای شکست دادن حسادتتان خیلی مهم است ؟
زمانی که انسان حسود می شود ، کدام احساسات نقش مهمی را بازی می کنند ؟
حسادت ترکیبی از احساسات متفاوتی چون حقارت ، عصبانیت ، کینه و نفرت است .
اگر در اضطراب هستید و سبب آن حسادت زیاد است ، این ترکیب به راحتی شکل می گیرد .
اگر حسود هستید ، بدین معناست که می ترسید همسرتان یا کسی که دوستش دارید شما را ترک کند یا دیگر دوستتان نداشته باشد .
گاهی این ترس به اضطراب تبدیل می شود و اجازه نمی دهد که درست فکر کنید .
از آنجا که دچار تردید هستید که آیا برای او مهم هستید یا نه ، به دنبال مدارک و قول هایی برای اطمینان از عشق به خودتان می گردید .
گاهی زمانی احساس تنفر شکی می گیرد که شما احساس می کنید رابطه تان از جانب یک فرد سوم حقیقی یا خیالی تهدید می شود .
بعضی انسان ها احساسات قدرتمندی چون نفرت را زمانی به نمایش می گذارند که خود را خسته یازخمی می بینند اما از طرف دیگر احساس عجز می کنند ، یعنی وقتی نمی دانند چه باید بکنند .
احساس عصبانید و ترس بابت از دست دادن کسی که دوستش دارید ، یک دلیل مشترک دارند : احساس حقارت و شک و شبهه در مورد خودتان.
شما خود را بی ارزش می پندارید و چون خود را دوست ندارید ، درمورد علاقه ی او نسبت به خودتان نیز دچار تردید می شوید .
در نهایت ، احساس عدم کفایت می کنید و گمان می برید لیاقت ندارید که دیگران دوستتان داشته باشند، که همین باعث بروز احساس حسادت می شود.
این احساسات ( احساس از دست دادن محبوب، حقارت و نفرت ) اگر هم زمان بروز کند ، باعث حس حسادت می شود .
یکی از این احساسات به تنهایی باعث ایجاد حس حسادت نمی شود .
آنچه حسادت را خطرناک و سخت می کند ، ترکیب این احساسات است .
دام های حسادت ادعاهایی در مورد حسادت قطعی به نظر می رسند اما حقیقی نیستند .
زمانی که پای حسادت در میان باشد ، به نظر من نظریات ناسالم و خطرناک هستند چون در صورت باور آن ها ، موانعی بر سر راه شکست دادن حس حسادتمان تشکیل می شود .
1 – دام حسادت زمانی که کسی را دوست دارید ، احساس حسادت درمورد او بسیار طبیعی است .
با اینکه می دانک به من اعتراض خواهید کرد ، می گویم در این خصوص با شما هم عقیده نیستم .
اگر خیلی از انسان ها فقط به دلیل دوست داشتن حسادت نشان می دهند ، این نوع احساسات به طور قطع طبیعی نیستند.
به عنوان مثال ، به این دلیل که بسیاری ازمردم از درد کمر یا فشار خون بالا رنج می برند ، نباید این دردهارا طبیعی شمرد .
درواقع ، وقوع دایم و زیاد موردی به معنای طبیعی یا سالم بودن آن نیست .
از سوی دیگر ، اگر کسی مشکل حسادت نداشته باشد ، آیا بدین معناست که نمی تواند انسان ها را دوست داشته باشد ؟
زمانی که کسی را دوست دارید ، احساس حسادت درمورد او بسیار طبیعی است .
درباره ی 20% از زنان و مردانی که با دیدن صمیمیت بین همسرشان و فردی دیگر قیامت به پا نمی کنند چه می توان گفت ؟
آیا همه ی آن ها چون حسادت به خرج نمی دهند و عادی رفتار می کنند ، بیمار هستند ؟
حس حسادت انسان ها را بیمار می کند و به روابط ضرر می رساند .
این حس سمی است که هیچ ارتباطی با دوست داشتن ندارد .
از نظر من ، بنا به دلایلی ، این حس شبیه افسردگی ، ترس از بلندی یا سردرد است .
کسانی که از تفکر « عاشق حسادت میکند » دفاع می کنند و معتقدند که وقتی آدم کسی را دوست دارم حسادت میکند و این بسیار طبیعی است چون آن فرد برای آدم خیلی مهم است ، خود را محق می دانند .
اما من تصور می کنم وقتی کسی برای من خیلی مهم است ، نباید زندگی را برای خودم و او به جهنم تبدیل کنم، این طور نیست ؟
نظرتان چیست ؟
2- دام حسادت حسادت مدرکی برای اثبات علاقه است .
به نظر من ، اینکه حسادت رااثبات علاقه به فردی دیگر بدانیم، سوء تفاهمی است که در حد خیلی وسیع بین افراد بسیاری پخش شده است .
عشق ودوست داشتن یک احساس مثبت است ، در حالی که حسادت حس خطرناک ، منفی و ترکیبی از حرکات مغشوش است .انسان یا با حسادت نسبت به همسرش پر از احساسات منفی است ، یا او را دوست دارد و سرشار از احساسات خوش بینانه و مثبت است .
یعنی عشق و حسادت دو مفهومی هستند که یکدیگر را نمی خواهند .
حسادت باعث می شود که عشق و علاقه خفقان آور شود ، و این شایسته ی انسان نیست .
به اعتقاد من ، عشق یعنی معشوق را آزاد بگذاریم و اجازه دهیم که خود را پروش دهد.
علاقه ودوست داشتن به معنای کمک به طرف مقابل برای دستیابی به اهدافش است .
فرد حسود به طور معمول عکس این کارها را انجام می دهد و همسر خود را محدودتر می کند .
و برای اینکه محبوب را فقط برای خود داشته باشد ، او را در قفس محبوس میکند .
آدم حسود فقط به فکر منافع و رضایت خودش است و زمانی که حس حسادت را به نمایش می گذارد ، به هیچ وجه برایش اهمیتی ندارد که محبوبش چه احساسی دارد.
3- دام حسادت حسادت مثل نمک درون آتش است .
حسادت بی تردید به غنی شدن رابطه کمکی نمی کند ، تاثیری مثبت بر آن نمیگذارد یا به عنوان مشوق تاثیری روی رابطه ندارد و آن را زنده تر نمیکند .
با وجود حسادت ، رابطه خراب می شود .
رفتار فرد حسود باعث می شود که رابطه وارد آزمونی خیلی دشوار شود که سنجش درستی نیست و به ندرت هم به نتیجه ی قطعی می رسید .
4- حسادت حسادت یک قدرت درمانگر نیست .
هیچ کس حسود به دنیا نمی آید .
انسان آموخته است که در شرایطی مشخص باحسادت واکنش نشان دهد و به همین دلیل هم می توان آن را ترک کرد .
اگر یاد بگیرید که خود را فردی لایق دوست داشتن ببینید ، می توانید ترس بابت از دست دادن شریک زندگی تان را از خود دور کنید .
د راین صورت حسادت در مورد شماحتی موضوع بحث نخواهد بود.
حسادت احساسی قابل درمان است.
5- دام حسادت حسادت رابطه را حفظ میکند واحساسات و وابستگی ها را تازه نگه می دارد .
آزار دادن ، متهم کردن و بی اعتمادی ، چطور ممکن است از رابطه محافظت کند ؟
کمبوداحساس اطمینان چطور می تواند عشق را تقویت کند ؟
به نظر من ، ارزش های اصلی برای رابطه ای خوب ، اطمینان ، حمایت و آزادی است ، که البته جلوی حسادت را می گیرند .
6- دام حسادت دو نوع حسادت وجود دارد : طبیعی و بیمارگونه .
این اظهار درست مثل این است که بگوییم دو نوع کمردرد داریم .کمردرد همیشه حاکی از این است که ایرادی درکار است .
البته کمردردهایی داریم که با وجود همه ی مشکلاتش می توانیم به زندگی با آن ادامه دهیم ونیازی به درمان ندارد ، اما در هر حال همیشه آزارمان می دهند .
من در مورد حسادت هم درست همین عقیده را دارم ، به جز اینکه نمی دانم کدام حسادت ممکن است طبیعی باشد و کدام بیمارگونه ؟
اگر از صد نفر بپرسیم که حسادت طبیعی و کدام غیر طبیعی است ، در نهایت صد تعریف متفاوت دراین زمینه خواهیم داشت .
اگر بخواهیم این مطالب را خلاصه کنیم ، نتیجه می گیریم این خود شما هستید که باید درمورد خوب یابد بودن حس حسادتتان تصمیم بگیرید .
چون شما این تحقیق را خوانده اید، پس بی شک حسادت آزارتان می دهد و می خواهید درمورد آن کاری انجام دهید .
همین که شما متوجه شده اید حسادت به ارتباطتان آسیب می رساند و تصمیم گرفته اید کاری در این باره انجام دهید ، خیلی مهم است .
در صفحات بعدی آزمونی رامطالعه خواهید کرد که به شما در تعیین درجه ی حس حسادتتان کمک میکند .
اما قبل از آن از شما می خواهم آنچه را می خواهید از این چند صفحه به خاطر بسپارید ، یادداشت کنید .
این خیلی مهم است .
فراموش نکنید این تحقیق قصه نیست که از سر تفنن آن را نخوانید .
این کتابی است که به شما امکان می دهد خودتان به خودتان کمک کنید .
شما فقط می توانید از اطلاعاتی استفاده کنید که دارا هستید .
به همین دلیل بعد از مطالعه ی این فصل ، مهم است که مواردی را با خود همراه سازید .
خلاصه ای که از این تحقیق برداشت کرده اید ، به شما نشان خواهد داد که آیا بخوبی این تحقیق را مطالعه کرده اید یا فقط نگاهی به مطالب آن انداخته اید .
حس حسادتتان را به عنوان فرصتی برای بزرگ شدن و بلوغ شخصیت فردی خود ببینید .
چقدر حسودم...!
به کمک آزمونی که در ادامه آمداه است ، قادر به درک این مطلب خواهید بود که چقدر به زندگی تان آسیب می رسانید .
برای اینکه خیلی ساده و روشن باشد ، در آن فقط از کلمه ی همسر استفاده می کنم که می تواند هم مرد باشد و هم زند .
هر مورد را خیلی به دقت بخوانید و به هر سوال صفر ، یک یا دو نمره بدهید و در نهایت امتیازاتتان را جمع کنید .
2= همیشه 1= گاهی 0= به ندرت 1-وقتی من وهمسرم ازمنزل خارج می شویم ، او را به شدت تحت نظر میگیرم که آیا با کسی قرار ملاقات دارد یا خیر.
2-تمایل زیادی به مقایسه ی خودم بادیگران و انتقاد دارم.
3-وقتی تنها هستم حوصله ام سر می رود .
همیشه نیازدارم کسی سرم را گرم کند و به من توجه نشان دهد .
4-گاهی که همسرم سرحال نیست ، من احساس می کنم که دیگر مرا دوست ندارد .
5-همراه او در فعالیت هایی که جذابیتی برایم ندارد شرکت می کنم فقط برای اینکه همراه او باشم .
6-از ترس اینکه مبادا همسرم را از دست بدهم ، از دعوا کردن با او خودداری می کنم .
7- تنها بیرون رفتن او در شب برای من خیلی سخت و غیرقابل تحمل است .
8-تحمل اینکه ببینم دیگران از من موفق تر هستند ، برایم غیر ممکن است .
9-اگر همسرم کمی دیر کند ، بلافاصله به این فکر می افتم که با فردی دیگر درارتباط است .
10- برای اینکه مطمئن شوم او همه چیز را به من می گوید ، مخفیانه جیب ها ، نامه ها و تلفن همراهش را کنترل میکنم .
11- حسادت برای من مدرکی است برای اثبات علاقه وتوجه شریک زندگی ام .
12- به طور مخفیانه به مکالمات تلفنی او گوش می کنم.
13-حتی تصور از دست دادن او برایم سخت است .
14- از آنجا که همسرم خیال می کنددایم او را کنترل می کنم ، رابطه ی ما همیشه شاهد صحنه هایی ناخوشایند است .
15- اگر او به تنهایی جایی رفته باشد ، نمیتوانم روی کاری که در حال انجام آن هستم تمرکز کنم.
16- وقتی احساس می کنم همسرم بادیگران بهتر کنار می آید ، خیلی ناراحت و عصبانی می شوم .
17- گاهی وقتی که نگران او می شوم ، معده درد ، سردرد یا مشکلاتی جسمی از این دست پیدا میکنم.
18- زمانی که او بادیگران صحبت میکند ، احساس می کنم از جمع طرد شده ام .
ارزشیابی: اگر امتیاز شما 25 یا بیشتر باشد ، حسادت نزدیک ترین دوست شما است و خودتان را به عنوان قربانی همسرتان می بینید .
او با هر کار و هر رفتاری باعث می شود که شما خودتان را خوب یا بد احساس کنید .
پیوسته در تلاش برای دستیابی به تایید و حمایت او هستید و با ترس از دست دادن اودرگیرید .
هر قدر بیشتر او را کنترل کنید .
پیوسته در تلاش برای دستیابی به تایید و حمایت او هستید و با ترس از دست دادن او درگیرید.
هر قدر بیشتر او را کنترل کنید یا تحت فشار قرارش دهید ، کمتر برای او جذاب خواهید بود .
اما اجباری نیست که حسادت سرنوشت بقیه ی عمرتان را تعیین کند .
هرچه اعتماد به نفس خود را تقویت کنید ، راحت تر قادر به شکست حسادت خواهید شد.
درمان حمایتی می تواند در این خصوص کمک کننده باشد .
اگر امتیازتان بین 18 تا 24 باشد ، چندان باحسادت غریبه نیستید و گاه و بی گاه تعادل را از دست می دهید چون خیال می کنید او شما را به اندازه ی کافی دوست ندارد و دیگران جذابیت بیشتری برایش دارند .
کمی هم یاد بگیرید خودتان را دوست داشته باشید .
ویژگی هایی از خودتان را که شما را جذاب و دوست داشتنی می کند ، کشف کنید .
سعی نکنید جای بیشتری را در زندگی او اشغال کنید .
برعکس ، سعی کنید گروه دوستان خودتان را بسازید و توجه تان را به چیزهای مورد علاقه تان متمرکز کنید .
در فصل بعد ماجرای زندگی بعضی از مراجعه کنندگان به مطبم را برای شما شرح خواهم داد و به بررسی دلایل حسادت و ضررهایی که به فرد می رساند ، خواهیم پرداخت .
احساس حقارت ماکس فریش می گوید : « دلیل حسادت ، ترس از مقایسه شدن است .« اما چرا مقایسه شدن انسان ها را می ترساند ؟
چون می ترسند که در نهایت و پس از این مقایسه بدتر به نظر برسند .
سوالی هست که افراد حسود دایم از خود میکنند : « من چه چیزی از او کمتر دارم ؟
» و اسیر احساس عدم کفایت و ترس از آن می شوند .
عشق و تحسین همسرتان برای شما مهم است چون با علاقه ی او احساس می کنید ارزش شما افزایش می یابد .
اما چون دایم دچار شک و تردید هستید ، در خصوص علاقه ی او هم دچار تردید می شوید .
در واقع گمان میکنید فردی از در وارد خواهد شد و آنچه را مدت هاست خودتان می دانید ، بیان خواهد کرد ؛ اینکه شما آن قدرها هم جذاب نیستید .
در نهایت از خود می پرسید چه چیزی در شما هست که برای او جذاب باشد ؟
از نظر شما هیچ چیزی برای ارائه به او وجود ندارد .
حتی ممکن است از اینکه همسری یافته اید نیز متعجب باشید و از خود بپرسید که او چیز جذابی درشما یافته است .
چون خود را تا این حد دست کم می گیرید ، وقتی او به شما می گوید که دوستتان دارد ، حرفش را باور نمی کنید و به همین دلیل هم مدام مدارک جدیدی از اوطلب میکنید تا علاقه خود را به شما ثابت کند و به هرچیزی که برای او جالب باشد ، حسادت می ورزید .
و سعی می کنید او را از تمام رقبا دور نگه دارید ودر قفسی قرارش دهید که تنها خودتان امکان ورود به آن را دارید .
شاید به او ، همکارانش یا حتی علایق او حسادت می کنید فقط چون هردقیقه ای را که دور از شما می گذراند ، برایتان بدین معناست که دیگر برای اومهم نیستید .
اگر ما خودمان را دست کم بگیریم ، نمی توانیم باور کنیم که دیگران دوستمان دارند چون معتقدیم چطور ممکن است کسی آدمی را که دوست داشتنی نیست دوست داشته باشد ؟
و به همین دلیل دایم درمورد جذابیتمان دچار تردید می شویم.
چنین آدی به هیچ کس اجازه نمی دهد که فردی دیگر را دوست داشته باشد .
آدمی که خودش را قبول دارد و به خودش علاقه مند است ، به همان اندازه هم احساس میکند که مورد تایید و علاقه دیگران است .
برای واضح تر شدن موضوع ، توضیح می دهم که احساس بی اعتمادی وترس از دست دادن تنها از یک مساله ناشی می شود ، و آن این است که در مورد خودتان دچار تردید هستید وخود را دست کم می گیرید .
اگر یاد بگیرید که خودتان را باور داشته باشید و از تفکرات منفی درمورد خودتان دست بکشید ، قادر خواهید بود بر حس حسادت خود غلبه کنید .
هر قدر خودتان را بپذیرید و قبول داشته باشید ، به همان میزان حس حسادتتان کاهش خواهد یافت .
شما به دلیل ترس از از دست دادن همسرتان ، مانند بسیاری از انسان های حسود ، آزادی او رامحدود می کنید تا احساس مالکیت خود را تقویت کنید ، که به دعوا و جر وبحثی معمول در بسیاری از خانواده ها منجر می شود.
احساس تردید درمورد احساس همسرتان به شما ، فقط ناشی از تردیدی است که درموردشخصیت خودتان دارید .
حسادت منطقی...
شاید در خلال مطالعه ی صفحات قبل این سوال برای شما پیش آمده باشد : « اما اگر همسرم به راستی به من خیانت کند و این حاصل قدرت تخیل من نباشد چه ؟
آیا درآن صورت دلیلی برای حسادت وجود ندارد ؟
آیا در چنین شرایطی حسادت من دلیل منطقی نخواهد داشت ؟» جواب من این است : « هرگز!» به نظر من ، چیزی به نام حسادت منطقی وجود ندارد .
شما تصور می کنید که بی اعتمادی تان به حق است واین مساله به اثبات می رسد و حسادت های شما و شک و تردیدتان نیز به حق است .
درست مثل این است که بترسید در امتحان نمره ی پایینی بگیرید و بعد که نمره ی کمی گرفتید ، چون می ترسیدید، خود را برحق بدانید .
ترس از مردودی درامتحان و اخذ نمره ی منفی ، دلیل برحق یا ناحق بودن ترس شما نیست .
به عکس ، می توانیم بگوییم که به دلیل این ترس قادر به تمرکز فکر و جمع کردن حواستان نبوده اید .
درواقع آنچه مهم است این سوال نیست که آیا حسادت منطقی وجود دارد و دراین مورد چه کاری باید انجام داد؟
سوال مهم و اصلی این است که « آیا می خواهم حسود باشم؟» اگر پاسخ شما هرکز است ، یعنی می پذیرید که حسادت برای هیچ کس فایده ای ندارد .
در این صورت منطقی یا غیر منطقی بودن حسادتتان اهمیتی ندارد .
اگر همسرتان به شما خیانت کرده باشد ، این بدان معناست که به جز مشکلات شما ، ارتباطتان خوب پیش نمی رود .
بسیاری از انسان ها اگر آنچه را انتظار دارند در همسر خود نیابند ، فقط به دلیل راحتی و بخش زیادی هم به علت ترس ، به زندگی در کنار هم ادامه می دهند و در چنین شرایطی هم همواره با مشکل خیانت روبه رو می شوند .
اگر او موافق است ، با هم حرف بزنید و نکاتی را که در رابطه تان موردپسند و رضایت شما نیست ، مانند نیازها واحتیاجات ، با یکدیگر مطرح کنید .
از او بپرسید که برآورده شدن چه نیازهایی او را شاد و راضی می کند .
از آنجا که دوست داشتن ایجاب می کند آنچه را طرف مقابل می خواهد به او بدهیم.
اگر همسرتان به شما گفت که بااین حسادت های بی مورد و بیش از حد او را در آغوش دیگری می اندازید ، این را نپذیرید .
تنها دلیل چنین ادعایی این است که او می خواهد جرم خود را برحق نشان دهد و خود را تبرئه کند .
کل مسئولیت چنین رفتاری به عهده ی او خواهد بود و به طور قطع شما در این گریزهای او تقصیری ندارید .
به همین دلیل ، از مقصر دانستن و سرزنش خودتان خودداری کنید .
با این کار به خودتان کمکی نخواهید کرد .
به عکس، درمورد خودتان بی انصافی می کنید و اوضاع را بدتر می سازید .
از هر سه زوج، یکی در آستانه ی طلاق یا طلاق گرفته است ، اما دلیل آن به ندرت داشتن همسر حسود است .
همسران ممکن است جدا شوند یا به هم خیانت کنند ، اما این مساله به طور حتم دلایل متعددی دارد .
اگر همسرتان می خواهدازشما جدا شود یا به شما خیانت کرده است ، به این دلیل خود را سرزنش نکنید .
می دانم این مسأله برای شما خیلی سخت است ، اما باز هم شانستان را امتحان کنید .
احساس گناه شما در واقع عذاب وجدانی است که از احساس حسادتتان دارید ، چون می دانید که به دلیل این حسادت به دفعات نسبت به همسرتان به ناحق رفتار کرده اید .
پس بیامورید که وجود مشکل و کماکان باقی بودن آن را بپذیرید .
می دانم هر قدر هم که بیان این حرف ساده باشد، برای شما خیلی سخت است و گام بسیار مهمی در درمان شما به حساب می آید .
اگر زندگی را در دستانتان بگیرید ، آینده ی بهتری خواهید داشت .
مسئولیت رفتار از سر حسادت خود را بپذیرید...
اگر هنگامی که با یکی از بحران های حسادت خود روبه رو هستید خودتان را تحت نظر بگیرید ، متوجه فکری که از ذهنتان می گذرد خواهید شد .
این تفکرات به شرح زیر است: « چه خجالت آور!
چطور به خودش اجازه می دهد با فردی دیگر در ارتباط باشد ؟
او فقط به من نعلق دارد .
همسر من دیگران را از من جذاب تر می داند ، من برای او هیچ اهمیتی ندارم».
زمانی که همسرتان به روی کسی لبخند می زند ، شاید صحنه ای از خیانت او در ذهنتان مجسم شود .
به احتمال زیاد قدرت تخیل شماخیلی قدرتمند است ، آن قدر که فیلمی از یک ماجرای عشقی را در ذهن خود مرور می کنید .
نقش اول این فیلم را نیز به احتمال زیاد همسرتان و فردی دیگر به عهده دارند.
با این گونه افکار خود به سمت مرزی پر از ترس و دلهره هدایت می کنید .
آنچه باعث می شود شما دایم احساسات و افکار منفی داشته باشید ، همین طرز تفکر منفی است .
رابطه ی بین فکر وکردن و احساس کردن را الفبای احساسات می نامند .
دوست خوبی برای خودتان باشید ...
همان طور که در صفحات قبل هم دیدیم ، دلیل حسادت تنها احساس حقارت و بی کفایتی است .
اگر این احساس عدم کفایت را شکست دهید ، یعنی خود را بیش از پیش بپذیرید ، می توانید حس حسادت را شکست دهید .
اگر بدانید چرا در مورد خودتان احساس بی کفایتی می کنید ، راحت تر می توانید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید .