آیا تصمیم به ازدواج دارید؟
و یا آنکه در حال حاضر متاهل می باشید؟
شما قادر به بنیان نهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود.
من بر اساس تجربیات پیشین خود می دانم که پایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تلاش و کوشش مستمر است.
باید متوجه باشید که مفهوم ازدواج چیزی فراتر از یک پیمان قانونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.
اهمیت مشاوره پیش از ازدواج مشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکنم.
شانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مسائل ذیل گفتگو کرده و به یک تفاهم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد: 1- عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.
2- روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی ) 3- مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری) 4- بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.
5- مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها ) 6- پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.
7- ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.
8- دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.
9- تعهدات اجتماعی.
10- اهداف و آرزوهای فردی.
اینکه از پیشینه خانواده همسرتان آگاهی یابید بسیار ضروری می باشد.
چون شخصیت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است که در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید.
خانواده پیوند دهنده فرد با گذشته می باشد.
ما شدیدا متاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هستیم که در آن پرورش یافته ایم.
بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.
مفهوم تعهد در ازدواج ازدواج خوب و موفقیت آمیز وجود دارد اما ازدواج بی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد.
هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شرط نسبت به یک فرد نا کامل است.
این انتظار که همسرتان کامل و فاقد هر گونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد.
امروزه که جدایی ها و طلاق های شتابزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟
تعهد به ازدواج به مفهوم آن است که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: " ما نسبت به زندگی مشترکمان بی اعتنا و بی اهمیت نیستیم.
ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و علاقه دو سویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم.
ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صادق بوده و دروغ نگوییم و به یکدیگر اعتماد داشته باشیم.
چه در حضور یکدیگر چه در غیاب یکدیگر ".
رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد: سازگاری معنوی سازگاری شخصیتی خود شناسی آگاهانه توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بدون پیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.) علاقه دو سویه بیکدیگر خصایص اثر بخش 1- افرادی که در ازدواجشان یک نظام ارزشی مقتدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در محقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد.
نظام ارزشی که دربرگیرنده صفات و خصوصیات: صداقت، راستی، همبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر می باشد.
ازدواجی که در آن زن و شوهر دارای انتظارات متضاد و خواسته های غیر قابل انعطاف می باشند، شانسی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.
2- مشاجرات و اختلافات را به شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید.
که شامل تمرکز بر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشد که هر دو طرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد.
تقریبا در هر اختلاف یک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است.
در ازدواج نباید این چنین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد.
چون آن دیگر مذاکره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.
3- دوام ارتباط زناشویی هنگامی که زن و شوهر زمان و میدان بیشتری در اختیار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.
4- فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید.
ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد.
با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.
نگاه اجمالی حدود 95 درصد از آدمیان در برههای از زمان ازدواج میکنند و دلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد.
دادهها حاکی از آن است که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند.
همچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد.
درمان گران معتقدند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و میتواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.
بر طبق تحقیقات میان نا آرامیهای ناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد.
از آنجایی که ازدواج موفق و سالم با کارکرد عمومی سالم و ازدواج ضعیف و ناموفق با کارکرد کلی ضعیف رابطه دارد، درک عواملی که این دو حالت را از یکدیگر مجزا میسازند، نکته با ارزشی خواهد بود.
عوامل مربوط به شرایط زندگی درآمد و اشتغال درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پایین همراه است.
هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت مندی زناشویی پایین خواهد بود.
بویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد.
اما موفقیت شغل نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد.
معلوم شده است که اگر شوهران پر درآمد مجبور باشند قسمت عمدهای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند، رضایت مندی زناشویی کاهش مییابد.
بررسیها درباره اثرات زمان مصرف شده برای کار به جای بودن در خانه ظاهرا میتواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند، ازدواجها به خطر میافتد.
فرزندان هوفمان و می نیس گزارش کردند که بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر میشود.
و برخی از زوجها به این امید بچهدار میشوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند.
گزارشها حاکی از آن است که بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از ورود فرزندان در نازلترین درجه بوده است.
زوجهایی که قبل از تولد کودکان کارکرد سالمی داشتهاند، با تجربه پدر و مادر بودن کنار میآیند.
ظاهرا فرزند داشتن به امید بهبود یک ازدواج متزلزل کاری اشتباه است.
بهترین کار این است که ابتدا ازدواج را بهبود بخشید.
والدین بالقوه میتوانند با بحث راجع به معایب و محاسن احتمالی پدر و مادر شدن ، خود را برای بچهدار شدن آماده سازند.
ممکن است آنها به بحث راجع به موضوعهایی از قبیل تنظیم مسئولیتهای مربوط به فرزند پروری و فنون آن بپردازند.
عشق به کودک بطور خود به خود در زمان تولد به جوش نمیآید.
در اینجا نیز به مانند سایر صورتهای کشش و جاذبه بین فردی ، هنگامی که تجربههای زندگی به قدر کافی به دست آمد، این علاقه بوجود میآید.
بیماری بیماری همسر میتواند در حکم بحران باشد.
این همان زمانی است که رابطه تضعیف یا تقویت میشود.
دوثرمن دریافت که به دنبال حمله قلبی شوهر ، عده قلیلی از ازدواجها به تباهی میگرایند، قسمت عمدهای از ازدواجها تغییر نمیکنند و مابقی نیز بهبود مییابد.
تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار میآید.
ایثار همسر سالم در هنگام بیماری صرفا زمانی میتواند به تحکیم ازدواج کمک کند که فرد بیمار معتقد باشد انگیزه این ایثار عشق بوده است.
اما اگر در حکم وظیفه تلقی شود، چنین تحکیمی صورت نخواهد گرفت.
اگر ازدواج مذبور پیش از بیماری به عنوان رابطهای عاشقانه محسوب گردد، احتمالا سادهتر آن است که انگیزه این ایثار را عشق بدانیم.
حسادت با این که عدهای حسادت را مدرک غیر مستقیمی برای عشق نیرومند تلقی میکنند، اما اگر قرار باشد که این وضعیت سالها به طول بینجامد آن گاه میتواند امری ناراحت کننده و ناخوشایند باشد.
میزان حسادت در ازدواج با رضایت مندی زناشویی رابطه معکوس دارد؛ هر چه حسادت بیشتر باشد کیفیت رابطه پایینتر است.
ضرورت و اهمیت مشاوره قبل ازدواج ازدواج مساله بسیار مهمی است که بسیاری از جنبههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد.
امروزه شمار روز افزون مواد طلاق موجب شده است تا صاحبنظران به فکر پیدا کردن راه حلهایی باشند که یک ازدواج موفق و سالم را فراهم شاخته مانع از شیوع و افزایش آمار طلاق که یقینا عواقب بعدی آن بسیار دشوارتر و سخت تر شود.
مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی ، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است.
در این مقوله کارکردهای مشاوره قبل از ازدواج بسیار مهم هستند که به آنها میپردازیم.
ازدواج مساله بسیار مهمی است که بسیاری از جنبههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد.
بررسی ملاکهای ازدواج سالم در مشاوره قبل از ازدواج مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی میپردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند.
عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی میشوند.
بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش میشود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
بررسی آمادگی طرفین برای ازدواج سن ازدواج عامل مهمی است که میتوانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمیتواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
بر این اساس لازم به نظر میرسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد.
بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر میرسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج میرسند.
یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد.
بررسی تطابق و تناسب شخصیتی طرفین در ازدواج ویژگیهای شخصیتی بسیار متنوع و متعدد هستند، اما برخی از آنها دخالت بیشتری در رضایت از زندگی مشترک دارند.
مطمئنا فردی که بسیار به نظافت و تمیزی اهمیت قائل هست، نخواهد توانست با فردی که چندان در قید و بند این امور نیست زندگی موفقی داشته باشد.
از ویژگیهای مهم شخصیتی که تاثیر قابل توجه در این زمینه دارند میتوان به درون گرایی و برون گرایی اشاره کرد.
افراد درون گرا تمایل زیادی به گذراندن اوقات خود به تنهایی دارند در حالیکه برای افراد برون گرا تحمل چنین شرایطی بسیار سخت و آزار دهنده است.
افراد درون گرا سرگرمیهایی چون مطالعه و ...
دارند در حالیکه افراد برون گرا در شرایط جمعی و سرگرم کننده لذت میبرند مثل بازیهای دسته جمعی.
چنین ویژگیهایی به تعداد زیادی وجود دارند که البته گاه همان بودن ویژگیهای طرفین و گاه ناهمسانی آنها میتواند فاکتوری برای ازدواج موفق باشد.
به عنوان مثال ازدواج فرد درون گرا با فرد درون موفق آمیزتر خواهد بود تا ازدواج درون گرا با فردی برون گرا در حالیکه سلطه جوئی یک ویژگی است که حتما باید ناهمسانی آن در طرفین مورد توجه قرار گیرد.
دو فرد سلطه جو میزان تسلط بیشتری در زندگی مشترک خواهند داشت تا ازدواج فردی سلطه جو با فردی سلطه پذیر.
طلاق دید کلی روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند.
حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق.
امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است.
شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است.
شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.
جنبههای مختلف طلاق محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود: طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.) طلاق قانونی طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
اثرات طلاق پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.
بسیاری از افرادی که متارکه کردهاند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد میدانند.
مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، با یکدیگر فرق دارند.
مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند.
زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند.
به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش میکنند.
طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلندهتر است تا مردان.
ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد.
اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند.
اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیدهای غمبار قلمداد خواهند شد.
اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفتهاند، انتخابهایی که در اختیار واداشتهاند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد.
با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق میتواند شخصا مفید و سودمند باشد.
محققین به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیدهای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانهای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی.
برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند.
همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کردهاند مشاوره با زوجها میتواند مفید واقع شود.
برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند میتواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.
ازدواج، شباهت ها و تفاوت ها رفتارها از زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روانشناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟
پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشته اند.
استفن وایت معتقد است: «با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد.» میزان بی ثباتی و طلاق در زوجهای به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود.
با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است.
بعضی از روانشناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی می کنند و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد در آن صورت در مقابل نوسان های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود.
این تشابه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحکام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟
هوش اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود.
توجه داشته باشید که «تحصیلات» ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش، به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند.
منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند.
اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود.
بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.
ارزش ها لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزشها وحدت نظر داشته باشند.
مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند.
اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.
علایق اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کامشان شیرین می شود.
در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است.
توقع از نظامات خانوادگی زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیتهای یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند.
طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود.
بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان آور خانواده تلقی می شود.
فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است.
اما در حال حاضر که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند.
افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کنند.
سؤال دیگری که مطرح می شود این است: تفاوتهای مسئله ساز کدام ها هستند؟
یا به عبارت دیگر، چه تفاوتهایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارتند از: میزان انرژی وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، اینان با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند.
اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی و غیره اشاره کرد.
در انجام فعالیتهای مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقه مند به این باشد که روبه روی تلویزیون بنشیند و یا روزنامه بخواند.
عادات شخصی وقتی زن و شوهر عادتهای شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود.
از جمله عادتهای مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی مسئولیت ...
می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند.
مثلاً اگر یکی از آنها سیگار بکشد و دیگری نکشد، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود.
اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به اینکه چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.
استفاده از پول بسیاری از زوجها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند.
یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است.
یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید.
یکی می گوید که درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد.
اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.
علایق و مهارتهای کلامی اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟
اگر زن یا مرد علاقه مند به گفت وگو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود.
اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.
سؤالی که با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟
در پاسخ باید اشاره کرد، اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای اینکه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند، با تفاوتها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل های مناسب پیدا کنند.
زندگی دلپذیر مقدمه هر کس زندگی را از دریچهای میبیند و به باور هر کس رسیدن به یک دسته از آرزوها و اهداف و یا فراهم شدن شرایط و موقعیتهای مختلف موجبات دلپذیر بودن زندگی او را فراهم میسازد.
با اینکه بیم افراد مختلف در مورد اینکه چه چیز زندگی آنها را شیرین تر و مطبوع تر خواهد ساخت تفاوتهای فردی وجود دارد.
اما یکسری اصول کلی نیز وجود دارند که میتوانند به عنوان اصول کلی در آفزینش و خلق یک زندگی سعادتمند مورد کاربرد قرار گیرند.
هدفمن بودن برای داشتن یک زندگی دلپذیر زندگی بیهدف ، یک زندگی شلوغ و بیسر و سامان است.
افراد بیهدف بطور سرسام آوری با انواع مشکلات مواجه میشوند که موجب ایجاد استرس و ناراحتی در آنها میشود.
کسالت ، درماندگی ، تشویش و اضطراب حاصل یک زندگی بیهدف هستند.
بر این اساس تا میتوانید شکل واضحی به اهداف خود بدهید.
آنها را دسته بندی کنید و برای خود مشخص کنید که کدامیک از اهمیت بیشتری برایتان برخوردار هستند.
در این راستا فرق نمیکند اهداف شما مالی باشد، یا علمی ، یا مربوط به زندگی روزمره و یا سایر اهداف.
داشتن هدف مهم است.
پاک سازی ذهن از افکار منفی افکار منفی انسان باعث هدر رفتن نیرو و انرژی روانی او میشوند و در واقع مثل موانعی هستند که مسیر فرد را برای رسیدن به اهدافش سد میکنند و حتی مانع این میشوند که فرد بتواند برای خود اهدافی را معین کند.
افکار منفی احساس نشاط و شادابی را از زندگی فرد میگیرد، موجب کاهش اعتماد به نفس او و اعتقاد به تواناییهایش میشود.
رضایت شغلی خود را بالا ببرید.
بیشتر ساعات انسان در جریان شغلیاش میگذرد.
بنابراین لذت بردن از این ساعات بسیار بااهمیت خواهد بود.
همیشه و در هر شغلی حتما چیزهایی وجود دارد که بتواند برای شما جذاب باشد حتی در شغلی که علاقه چندانی به آن ندارید.
با کمی فکر کردن میتوانید این جنبههای لذت بخش را پیدا کرده و برای خود پررنگ نمایید.
خواهید داد که چه تغییراتی به این ترتیب در احساسات شما پیدا خواهد شد.
سعی کنید به جای وقت گذراندن و احساس نارضایتی کردن مهارتهای مناسب را یاد بگیرید و به دنبال مواردی باشید تا باعث پیشرفت شما در کارتان شود.
توجه به سلامتی جسمی و روحی خود برخی افراد بیش از حد نگران سلامتی خود هستند و برخی توجه چندانی به سلامتی خود ندارند.
این دسته از افراد به کارهایی که انجام میدهند و ممکن است سلامتی آنها را تهدید کند ادامه میدهند و یا در صورت بروز مسائلی در سلامتی آنها ، آنها را دست کم میگیرند.
در هر دو حال داشتن یک زندگی لذت بخش برای این افراد به خطر میافتد.
به دنبال یاد گرفتن اطلاعات و مطالب جدید برای بالا بردن سلامتی خود باشید و آنها را در زندگی پیاده کنید.
گسترش و سالم سازی روابط و ارتباطات خود برقراری یک ارتباط مناسب بسیار مهم است.
در زمینه برقراری چنین روابطی نکات بسیار ریز و دقیقی وجود دارد که ممکن است ارتباطات مختلف شما را خدشهدار کند بدون اینکه متوجه باشید.
شنونده خوب بودن و محبت کردن در موقع مناسب یکی از اصول برقراری ارتباط صحیح هستند.
به مواردی از این قبیل توجه کنید تا بتوانید روابط خود را گسترش دهید.
علاوه بر گسترش روابط حفظ روابط را نیز یاد بگیرید.
برخی افراد به راحتی روابطی را آغاز میکنند اما نمیتوانند آنها را پایدار نگه دارند.
خلاق باشید.
برای رسیدن به خلاقیت لازم نیست شغل ویژهای داشته باشید، یا در سن خاصی باشید، زن باشید یا مرد.
در هر شرایطی و هر سنی و هر جنسی باشید خلاقیت کمکهای زیادی به شما خواهد کرد.
افراد خلاق انسانهایی هستند مخاطره پذیر ، اهل ریسک ، مصر ، با انگیزه ، پذیرای افکار نو ، مستقل و دارای اعتماد به نفس.
آنها در برخورد با مشکلات زندگی نیز میتوانند از قدرت خلاقیت خود استفاده کنند و به شیوههای جالبتری با مشکلات مواجه شوند.
توجه به فرزندان فرزندان افراد مهم زندگی والدین هستند.
اکثر والدین نگران تربیت فرزندان خود هستند و گاهی این نگرانی زندگی آنها را مغشوش و پر از اضطراب میسازد.
نگرانی هیچ فایدهای ندارد.
روشهای برقراری ارتباط با فرزندان ، و تربیت آنها یاد بگیرید و با آرامش و خونسردی آنها را پیاده کنید.
به این ترتیب نگران آینده فرزندان خود نیز نخواهید بود، میدانید که بهترین کارها را برای او انجام میدهید که در توان خود دارید.
برای آنها وقت بگذارید، آنها را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.
توجه به سرگرمیها و علائق برخی افراد به دلیل برنامه ریزی خوبی که دارند به بهترین شیوه از برنامهها و فعالیتهای مختلف استفاده میکنند.
ممکن است فعالیت شغلی گستردهای داشته باشند اما به همان اندازه نیز به علائق و سرگرمیهای خود توجه نشان دهند.
مشغله کاری یا سایر مشکلات آنها را از علائق خود دور نمیکند.
در واقع گذراندن اوقاتی با فعالیتهای مورد علاقه موجب تامین انرژی لازم برای فعالیتهای اساسی زندگی میشود.
بدون چنین اوقاتی فرد به مرور خسته و خستهتر خواهد شد.
این سرگرمیها بسته به ویژگیهای خود شما دارد.
لازم نیست حتما مواردی را انتخاب کنید که دیگران توصیه میکنند.
گوش کردن به موسیقی ممکن است برای یک فرد یک فعالیت لذت بخش تلقی شود اما برای فردی دیگر ورزش کردن و ...
.
اعمال مدیریت و کنترل بر فعالیتهای خود بر انجام فعالیتهای خود جدی باشید.
آنها را مهم بشمارید و برایشان برنامه ریزی کنید و برنامهها را بطور منظم اجرا کنید و به نتایج برنامهها توجه کنید و در نهایت از نتایج خوب و بد برای برنامه ریزی بعدی درس بگیرید.
این روند کامل یک مدیریت خوب است.
یک نظاره گر خوب و یک ارزیاب سخت گیر برای امور خود باشید.
فعالانه امور زندگی خود را پیگیری کنید و به موفقیتهای خود پاداش دهید مثل یک مدیر خوب در یک سازمان.
راهکارهای اصولی برای ازدواج سالم مهمترین نیازهای احساسی از چه طریق می توانید سریع ترین راه سپرده گذاری در بانک عشق را پیدا کنید؟
شاید این مورد، یکی از سوالاتی باشد که هزاران بار از زوج ها پرسیده ام.
پرسش فوق تنها یک پاسخ دارد و آن ارزش قائل شدن برای نیازهای عاطفی یکدیگر است.
شما و همسرتان تنها به این دلیل عاشق یکدیگر شده اید که می توانستید موجبات خوشحالی هم را فراهم آورید.
خوشحالی نیز فقط در سایه برآورده کردن نیازهای عاطفی میسر می شود.
در این صورت حتی در زمانیکه احساس محبت رفته رفته کم می شود و یا در مواردی به طور کامل محو می گردد، با به کار گیری این شیوه، وضعیت برای مدت زمان طولانی به این منوال سپری نخواهد شد.
هر زمان که تصمیم بگیرید مجددا در بانک عشق خود از نو سرمایه گذاری کنید، تمام احساسات خوب گذشته دومرتبه رنگ می گیرند و زندگی عاشقانه شروع می شود.
پیش از هر چیز باید بدانید که مهمترین نیازهای عاطفی شریک زندگیتان چیست (فرم پاسخنامه نیازهای عاطفی را برای خود در ذهنتان پر کنید) سپس کارهایی که میتواند منجر به ارضای احساسی همسرتان شود را تکرار کنید.
کاملا طبیعی است که اولویت بندی احساسی شما و همسرتان یکسان نباشد.
شاید مسئله ای که در نظر شما اهمیت فراوانی دارد در نظر شریک زندگیتان از همان میزان اهمیت برخوردار نباشد.
شاید احساس کنید مشغول انجام دادن کارهایی هستید که به هیچ وجه برایتان اهمیت ندارند؛ اما از سوی دیگر باید به خاطر داشته باشید که همسرتان تنها با اتکا به شماست که می تواند آنها را مرتفع سازد.
اگر بتوانید در این کار موفق ظاهر شوید، به راحتی میزان سپرده خود را در بانک عشق و علاقه بالا برده اید.
راهکار اصولی 4# تکنیک توجه کامل شما و همسرتان باید در طول هفته زمانی را معین کنید که با آسودگی و بدون وجود هیچ گونه دغدغه ای مدت زمانی را در کنار هم بگذرانید، در غیر اینصورت قادر نخواهید بود تا مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برآورده سازید.
ما هم به نوبه خود برای اینکه بتوانیم به زوج ها، کمکی در این راه کرده باشیم، تکنیک توجه همه جانبه را به وجود آوردیم: باید هر هفته زمانی در حدود 15 ساعت تمام را صرفا به همسرتان اختصاص دهید.
از این زمان می توانید در جهت رفع نیازهای عاطفی، گفتگو، گردش و تفریح، اظهار محبت، و ارضای نیازهای جنسی بهره بگیرید.
همچنین این روش به شما کمک می کند تا دچار یکی از بزرگترین اشتباهات در زندگی مشترک که همان "بی توجهی به همسر" است نشوید.