شایعه : چند روز پس از زمین لرزه ویرانگر منطقه بویین زهرای قزوین ( شهریور 1341 ) در تهران شایع شد که به زودی زلزله شدیدی این شهر را در هم خواهد کوبید .
مردم هراسان شدندو در آتش به حومه شهر پناه بردند و مردم در خیابانها و کوچه ها تا صبح به سر بردند ولی زلزله ای نیامد .
.
در سال 1377 نیز در تهران شایع شد که زمین لرزه شدیدی در فاصله 7 تا 17 تیر ماه روی می دهد که اساس آن پیشگویی یک شهروند اهل چک بود می توان پرسید که چگونه در لحظه معینی از زمان ، همه افراد، در مورد نفر یک واقعیت ظاهراً به توافق می رسند .
چگونه است که یک فکر مبهم به صورت شایعه در می آید بعد که باور عمومی تبدیل می شود این سوالی است که در هنگام مطالعه مکانیسمهای شکل گیری و پخش شایعه سعی می کنیم به آن پاسخ دهیم .
شایعه پدیده ای است که بر اساس شنیده ها در زمینه قبلی افکار عمومی شکل می گیرد و ممکن است از یک خبر ناشی شود و یا بر پایه هیاهو بی اساس بوجود آید .
شایعه از طبیعی ترین پدیده های روانی – اجتماعی و یکی از رایجترین شیوه های کنش متقابل است با ابعادی گسترده که جنبه های آن به ویژه در زمانهای بحرانی مثل زمان جنگ ، قحطی و رویدادهای طبیعی ، حالتی به مراتب حادتر به خود می گیرد .
و کلاً بیشتر در وضعیتهای بی هنجاری در جامعه روی می دهد .
( ستوده ، ) تعریف شایعه : شایعه پیامی است که در میان مردم رواج می یابد ؛ اما واقعیتها آن را تایید نمی کند .
وقتی افراد بسیاری مشتاق خبرگیری از چیزی باشند ؛ ولی قادر به کسب اطلاعات درستی نباشند ، پذیرای شایعات می شوند .
شایعات اگر تعصبات افراد را تائید کند و یا نفرتهایشان را توجیه نماید .
بهتر و بیشتر می تواند گسترش یابد .
در واقع ، شایعه پیامی است که به طرز غیر رسمی ( معمولاً دهان به دهان ) منتقل می شود و به موضوعی مربوط می شود که در تحقیق درباره درست بودن یا نادرست بودن آن مشکل است .
شایعه معمولاً شامل اطلاعاتی می شود که برای مردم اهمیت دارد .
البته ممکن است بخشی از شایعه حقیقت داشته باشد .
هر چند می توان گفت که این حکم همواره صادق نیست .
شایعه در چه موقعیتهایی رواج می یابد ؟
شایعه در موقعیتهایی رواج می یابد که مردم مشتاق خبر باشند ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند .
هر گاه انسانها علاقمند خبرگیری درباره موضوعی باشند ، به هر نوع اطلاعاتی در این باره متوسل می شوند و سپس آن اطلاعات را در میان خود پراکنده می سازند .
هنگامی که واقعیتهای اجتماعی به نوعی برای مردم در ابهام و پوشیدگی باقی بماند و رسانه های گروهی نیز سعی در روشن کردن این واقعیتها نداشته باشند ، زمینه مناسبی برای رواج شایعه به وجود می آید .
در رواج شایعه دو عامل دخالت دارد : 1 – اهمیت 2 – ابهام 1 – اهمیت : علاقه مردم به موضوع و اهمیت داشتن شایعه هم برای گوینده و هم برای شنونده .
2 – ابهام : میزان ابهام موضوع ، یعنی وجود دو یا چند تعبیر از یک موضوع .
این ابهام می تواند با نبود اخبار دقیق یا به وسیله برخی تشنجات عاطفی ، که فرد را مجبور می کند که نتواند یا نخواهد واقعیتهایی را که در اخبار مطرح شده بپذیرد القاء شود .
مثلا در مورد مسابقات فوتبال شایعه زیاد است چون برای مردم اهمیت دارد و هم نتایج آن مبهم است و همچنین در جنگ هم ابهام وجود دارد و هم اهمیت بنابراین شایعه زیاد است .
جهت ایجاد اطمینان به واقعی بودن شایعه ، غالباً اجزایی از خبر یا ‹‹ هسته ای از حقیقت در ان گنجانیده می شود .
اما در ضمن انتقال آن ، مطالب کذب و جزئیات تخیلی آن قدر دیگر بخشها را تحت الشعاع قرار می دهند که واقعیات و کاذبیات از هم قابل تشخیص نسبت .
تشخیص دقیق حقیقت نهفته در شایعه ، و اساساً وجود یا عدم حقیقت در شایعه ، تقریباً همیشه غیر ممکن است .
قانون اصلی شایعه : به نظر می رسد که دو شرط ‹‹ اهمیت ›› و ابهام در انتقال شایعه کم و بیش از رابطه ای کمی برخوردار باشند .
اسپورت و پستمن ‹‹ 1372 : 45 ›› این رابطه را به صورت فرمول زیر معرفی می کنند .
علامت ~ یعنی تقریباً برابر است A * I ~ R این فرمول به این معناست که میزان رواج شایعه ( R ) تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت ( I ) در ابهام ( A ) موضوع مطروحه در آن شایعه.
Importance = I Ambiguity = A هر آینه ابهام یا اهمیت صفر باشد = شایعه ای وجود نخواهد داشت .
مثلاً احتمال نمی رود ما ایرانیها هیچ وقت درباره گران شدن قیمت شکر در کوبا در کشور خودمان شایعه ای بشنویم .
زیرا این موضوع ‹‹ اهمیتی ›› برای ما ندارد .
اما خبرهای مربوط به افزایش یا کاهش قیمت انواع ارز در کشور ما به ویژه در چند سال اخیر از جمله شایعه سازترین موارد بوده است .
بنابراین هر خبر شایعه مهمتر باشد و مردم درباره آن موضوع اطلاع کمتری داشته باشند ، احتمال ایجاد شایعه قویتر است .
ابهام به تنهایی شایعه را پخش یا حفظ نمی کند .
اهمیت هم به تنهایی چنین نمی کند .
مثلاً اگر به من ارثیه ای برسد و من مقدار دقیق آن را بدانم قطعاً در برابر شایعاتی که در مقدار آن اغراق می کنند مقاومت خواهم کرد ( چون ابهامی وجود ندارد ) .
مثلاً اگر من در یک تصادف عضوی از بدن خود را از دست بدهم و واقعیت را هم بدانم که مثلاً پای من قطع شده است دیگر به شایعات مربوط به میزان وسعت صدمه وارده به پایم توجهی نمی کنم .
( این موضوع اهمیت دارد ولی من واقعیت را می دانم ) .
در زمان جنگ شرایط برای نشر و پخش شایعه در تماس مطلوب قرار دارد .
وقایع نظامی از بیشترین اهمیت برخوردار است .
اما حفاظت از اطلاعات نظامی به علاوه بردرگمی طبیعی کشور درگیر اقدامات غیر قابل پیش بینی ، دشمن موجب بروز ابهاماتی عمیق در موضوعات بسیار مهم می شود .
فرمول بالا در سطح بالایی قابل اطمینان ولی سخت شرایط مشخص عملکرد آن ضعیف می شود مثلاً اگر جمعیتی تحت کنترل شدید باشند و پخش و انتشار شایعه جرایم سنگین داشته باشد آن وقت مردم کم و بیش خوددار می شوند .
و شایعه سازی کمتر خواهد شد .
مثلاً اگر تعیین کنند هر کس شایعه ای پخش کند 2 سال زندان می رود پس دست به شایعه پراکنی نمی زند .
عللی که مانع رواج شایعه می شود : 1 – شایعه در بین افراد همفکر رواج می یابد .
لذا در مورد جمعیتی با اختلاف نظرهای بالا و ارتباط ناچیز بین گروههای ناهمگن چنین جوامعی ، شایعه از موانع اجتماعی عبور نمی کند و رواج محدودی خواهد داشت .
2 – وقتی اشخاص نسبت به شایعه حساس شوند و بفهمند که تحت شرایط ایهام و اهمیت شایعات را باور می کنند و آن را پخش می کنند .
پس به دلیل این آگاهی احتمال کمتری می رود که چنین کنند ( پس آگاهی نسبت به نحوه عمل یک قانون غالباً آن را تغییر می دهد و بعضاً نفی می کند( پس مردمی که نسبت به شایعه آگاهی شوند احتمال قربانی شدنشان کمتر است .
) انگیزه ها در پخش و انتشار شایعه : شایعه پخش نمی شود فکر موضوع آن برای شنونده و پخش کنند اهمیت داشته باشد .
هر نیاز انسان می تواند به شایعه توان تحرک بدهد .
علاقه جنس علت بسیاری از شایعات و اکثر رسواییها می باشد .
1 – فرافکنی : گاهی شایعه وابسته به رویای روزانه است که در واقع همان فرافکنی است یعنی ما آنچه را که دلمان می خواهد در بیانمان نسبت به مسئله ای فرافکنی می کنیم .
این مثال چگونگی تاثیر یک عامل شناسایی نشده ناشی از آرزومندی در پیدایش و گسترش همزمان شایعه را نشان می دهد : خانم آواخر به خانم بک می گوید امروز خانم کینگ کجاست ؟
مریض است ؟
خانم بک به خانم کلارک می گوید : خانم آواخر در این فکر بود که نکند خانم کینگ بیمار باشد .
خانم کلارک که از خانم کینگ خوشش نمی آید به خانم ایویس ( که از خانم کینگ خوشش می آید ) می گوید: شنیده ام خانم کینگ مریض است .
امیدوارم بیماری اش جدی نباشد .
خانم ایویس به خانم آلیس می گوید که خانم لینگ سخت مریض است .
باید فوراً به منزل او بروم و او را ببینم .
خانم آلیس به خانم فرنچ : حدس می زنم خانم لینگ بدجوری بیمار باشد .
همین الان به خانم دیویس گفته شد که به منزل او برود .
خانم فرنچ به خانم سوزان : مردم می گویند امیدی به ادامه ی زندگی خانم لینگ نیست و خویشاوندانش به بالینش فرا خوانده شده اند .
خانم سوزان به خانم هاتون : آخرین خبرها در مورد خانم کینگ چیست ؟
مرده انگیزه های دیگر شایعه : برای جلب توجه شایعه را ایجاد کند مثلاً من چیزی می دانم که تو نمی دانی این می تواند باعث شود تا مدتی او بر شنونده اش مسلط باشد .
فرآیند شکل گیری شایعه : در فرآیند شایعه سه عمل ( ادراک ، به حافظه سپردن ، گزارش کردن ) از فردی به فرد دیگر طی می شود .
این مراحل در روند رواج شایعه از یک فرد به فرد دیگر مناسب با دفعات انتقال ، تقویت می شود و به طور طبیعی به کاستیها و افزودنیهایی بر اصل مطلب منتهی می شود .
و این گامها به صورت پایان ناپذیری در هر حلقه زنجیره آن تکرار می شود و ادراک به جز در اولین حلقه زنجیره در مابقی حلقه ها کاهش می یابد وقتها به شنیده تبدیل می شود .
بایاو ( Bysoug ) آغاز رواج شایعه را به سه ویژگی زیر آمیخته می داند : 1 – برداشت حادثه را یک یا چند نفر با علاقه برداشت می کنند ؛ علاقه آنان ریشه در اهمیت اجتماعی حادثه دارد .
2 – ویرایش : پس از برداشت ، حادثه از سوی دریافت کننده آن ویرایش و ارزشیابی می شود .
3 – پیدایی شایعه : پس از تکمیل ویرایش ، شایعه آغاز می شود ، مشروط بر آنکه هیچ گونه فاصله زمانی این دو مرحله 1 و 2 فرض نشود .
( اسپورت سمین ، 1372 : 150 ) ( روش آزمایشگاهی ) چون توضیح مفصل درباره روند یک شایعه همگانی در زندگی روزمره کار دشواری است آن را به شکل آزمایش اسپورت و تستمن ( 1947 ) نشان دادند که امکان مطالعه حداکثر پدیده های اساسی را در شرایط آزمایشگاهی قابل فراهم می کند .
تصویری را با استفاده از پروژکتور روی پرده نشان داده می شود .
این تصویر معمولاً جالب و مبهم و سرشار از نکات ریز و قابل توجه است .
شش یا هفت نفر که قبلاً تصویر را ندیده اند ، در اطاق مجاور نشسته و منتظرند ، یکی از آنان را وارد سالن می کنیم و در جایی می نشانیم که نتواند پرده را ببیند .
آزماینده تصویر را برای او شرح می دهد و در حدود 20 مورد از جنبه های جالب آن را بیان می کند .
بعد یکی دیگر از افرادی که منتظر بودند وارد سالن می شوند و در کنار شخص قبلی می نشیند .
این فرد تمام آن چه را که درباره تصویر می داند برای فرد تازه تعریف می کند ( به تمام آزمودنی ها این دستورالعمل داده می شود که هر چه را شنیده اند با دقت هر چه تمام تر برای طرف مقابل تعریف کنند) پس نفر دوم جای نفر اول را می گیرد و آن چه را درباره تصویر به خاطر دارد برای نفر سوم تعریف می کند .
هر یک از 6 تا 7 نفر به گفته های کس که قبل از او سمت گوش می کند و بعد آن چه را شنیده است برای نفر بعدی تعریف می کند به این ترتیب است که می توان شرکت نمود .
پژوهشگران موفق می شوند انتقال پیام اصلی را دقیقاً مشاهده نمایند .
این آزمایش در حضور عده ای در حدود 200 تا 300 نفر تماشاچی انجام شد با انتخاب افراد داوطلب ترس بر اساس هم بر طرف شد .
با این حال تاثیر اجتماعی موقعیت عمومی به قوت خود باقی است .
ایجاد شرایطی که در آن پخش شایعات در زندگی روزمره میسر می شود به صورت دقیق امکان ندارد زیرا موقعیت تجربی 5 اثر می گذارد .
1 – تاثیر ناشی از حضور دیگران قابل ملاحظه است .
حضور دیگران فرد را بر آن می دارد که داستان را خلاصه کرده و با احتیاط شرح دهد .
2 – دستور العملی که از طرف آزماینده داده می شود سبب افزایش درجه دقت و صحت داستان می گردد و گوینده را به رعایت احتیاط جلب می کند .
معمولاً وقتی که شایعه ای پخش می شود آزماینده منتقد و حساسی وجود ندارد تا قضاوت کند که آیا داستان مورد نظر درست تکرار شده است .
3 – آزمودنی که نمی توانند در حین آزمایش از مخاطب سوال کنند .
معمولاً کسی که شایعه ای را می شنود ، می تواند با مخاطب خود حرف بزند و در صورتی که بخواهد صحت نظرات خود را بررسی کند .
4 – در موقعیت آزمایش فاصله زمانی بین دریافت یک خبر و طرح مجدد آن خیلی کوتاه است و این فاصله زمانی در زندگی عادی خیلی طولانی تر است .
5 – اختلاف اصلی از آن ناشی می شود که در پایه و اساس جریان شایعات در موقعیت تجربی در زندگی عادی انگیزه کل کاملاً متفاوتی وجود دارد .
در موقعیت آزمایش آزمودنی سعی می کند دقیق باشد .
شایعه از مراحل اولیه شکل گیری تاثیر آن به گزارش نسبتاً ثابت با سه روند اصلی ارتباط دارد .
کاهش یا سطیح : شایعه در ضمن حرکت در مسیرش کوتاه تر ، مختصرتر ، فشرده تر می شود و به سادگی درک و بیان می شود .
یعنی جزئیات غیر مهم و کم اهمیت را حذف کرده و سپس آن را رواج می دهد .
تعداد مواردی که هر شنونده دریافت کرده است خصوصاً در اوایل تجدید و تکرار مطلب ناگهان به شدت افت می کند و در طول آزمایش ، با سرعتی کمتر کاهش می یابد .
شکل زیر نشانگر منحنی درصد جزئیات اولیه ای است که در هر یک از تکثیرات ( تکرارها ) پی در پی حفظ شده اند .
تعداد موارد توضیح داده شده به وسیله آزمایشگر در ابتدای آزمایش را پایه در نظر می گیرد و آن را با عدد 100 نمایش می دهد و تمام درصدها به استناد همین پایه محاسبه می شود .
این منحنی برای 11 آزمایش محاسبه شده است ، نشان می دهد که تقریباً 70% جزئیات در جریان 5 یا 6 بار نقل قول از دهان بر گوش حتی وقتی که فاصله زمانی بین هر انتقال عملاً قابل چشم پوشی اس حذف شده است .
این منحنی شبیه همان منحنی معروف ابینگهوس درباره کاهش حرکت به خاطر سپاری فردی است ، هر چند که در این آزمایش ها فاصله زمانی بین فراگیری ابتدایی و تکرار متوالی به اندازه زمان آزمایش کوتاه نیست و با مقایسه این منحنی با منحنی ابینگهوس می توان نتیجه گرفت که حافظه اجتماعی در چند دقیقه کاهش معادل با کاهش حافظه فردی در چند هفته پیدا می کند .
کاهش مورد بحث هرگز تا حذف کامل پیش نمی رود .
ثبات حاصل از قسمت نهائی منحنی ثبات معنی دار است و تایید می کند که : 1 – هر چه داستان کوتاه تر و فشرده تر باشد به همان اندازه احتمال دارد که به همان صورت تکرار شود .
2 – وقتی که آزمودنی ، از بین موارد محدودی است به انتخاب می زدن ، داستان کوتاه تر و مختصرتر می شود و خطر انحرافهای بعدی کاهش می یابد .
3 – مطلب انتقال یافته آن چنان ساده شده است که تنها حافظه مکانیکی برای یادآوری آن کافی است .
حکایت آخر و ما قبل آخر بیش از هر حکایت دیگر به یکدیگر شباهت دارد .
بهر حال می توان نتیجه گرفت که همیشه وقتی یک مطلب شفاهی در بین گروهی از افراد به صورت شایعه ، داستان یا افسانه پخش می شود تحریف هایی در آن مطلب ایجاد می شود که همیشه در جهت خلاصه و فشرده کردن آن است .
با این حال امر کاهش پدیده ای نیست که به صورت تصادفی ایجاد شود .
نتایج حاصله از مطالعات انجام گرفته نشان می دهد که هر بار که جزئیات سود ویژه ای برای آزمودنی ها داشته باشد انتظار آنان را تایید می کند و به آنان کمک می کند تا داستان خودشان را بسازند ، کمترین کاهش را می پذیرند و اغلب تا پایان باقی می مانند.
( سرندی ، 1377 ) نتیجه : پس در فرآیند کاهش آزمودنیها به صورت پیشرونده توصیف صحنه را کوتاهتر می کنند تا جایی که طبق گفته ایبورت و ستمن به یک شعار تبدیل می شود .
برجسته سازی ( برجستگی ) یا تشدید sharpening برجسته نشان دادن برخی ویژگیها در جهت اغراق می باشد و زمانی که برخی جزئیات رها می شوند ، جزئیات نگهداری شده الزاماً مورد تائید قرار گرفته و اهمیت می یابد .
یعنی آنچه از ماده اصلی بعد از کاهش باقی می ماند بر عکس کاملاً سازمان یافته است .
به عبارت دیگر برجستگی را می توان به صورت ادراک ، حفظ و گزارش انتخابی تعداد معدودی جزئیات از بین مفاد بسیار تعریف کرد .
برجستگی پدیده ای است در مقابل تسطیح و هیچ یک از این دو بدون وجود دیگری هرگز موجودیت نمی یابند .
( اسپورت و سنیمن ، 7 صفحه 98 ) اگر چه در هر پروتکلی ، برجستگی انجام می گیرد ، اما همیشه همان اقلام مورد تاکید قرار نمی گیرند .
چیزی که در یک پروتکل تسطیح می شود ، ممکن است در پروتکل دیگر برجسته گردد و بر عکس .
برجسته سازی ممکن است در نتیجه حفظ کلمات عجیب و یا کلمات جالبی انجام شود که چون در اولین سری بازسازی بوجود آمده است .
نظر شنوندگان محتوای را جلب کند که بعداً ترجیحاً آنها را در موارد جالب توجهی که اساساً برای داستان اهمیت بیشتری دارد بازسازی کنند .
مثال این مورد در یک سری داستانها به چشم می خورد که جمله ‹‹ پسر بچه ای در حال دزدی است و مردی او را سرزنش می کدن ›› در آنها در تمام طول داستان ها نقل شده است .
در زبان انگلیسی ، ‹‹ سرزنش کردن ›› جمله ای غیر عادی است و متوالیاً تمام شنوندگان را که آن را ، بدون تغییر انتقال داده اند متعجب کرد .
اگر جزئیات برجسته شده داستان چندین برابر زیاد شود برجسته سازی ممکن است شکل عددی به خود بگیرد .
مثلاً وقتی تصویر سیاه پوستی را روی پرده نشان می دهند که از لحاظ اندام و وضع غیر عادی خود نظر همه را جلب می کند ، تعداد سیاه پوستانی که در داستانهای بعدی مطرح می شود از یک نفر به 4 نفر یا بیشتر تغییر می کند .
همچنین نوعی برجسته سازی زمانی وجود دارد که مربوط به قرار دادن جریان حوادث در زمان حاضر است .
آن چه در این جا و حالا جریان دارد ، برای کسی که به داستان گوش می کند ، بیشترین جاذبه و نفع را در بر دارد .
بدیهی است که معمولاً داستان را در زمان حال تعریف می کنند ولی حتی وقتی که شرح ما در وهله اول در زمان گذشته اتفاق افتاده باشد به این امر خیلی زود تغییر کرده و صحنه مورد نظر بوسیله خود شنونده به زمان حال کشیده می شود ( البته مسلم است که این مطلب در مورد شایعاتی که می دانیم حوادث مربوط به گذشته یا آینده است نمی توند دخالت کند ) .
مثلاً اینکه ملکه ماری همراه ده هزار نفر فردا صبح سوار کشتی می شود یا دیروز سوار کشتی شد را نمی توان به زمان حال منتقل کرد .
ولی این شایعه که خانم x هفته گذشته مرغی را به قیمت دو هزار تومان از بازار سیاه خرید در روایت بعدی به شکل در می آید که ‹‹ شنیده ام که قیمت مرغ در بازار سیاه حالا دو هزار تومان است ›› .
برجسته سازی : اغلب موقعی مطرح می شود که داستان شامل مفهوم حرکت باشد .
پرواز یک هواپیما یا انفجار یک بمب اغلب به صورت برجسته ای در داستانها مطرح می شود برجسته سازی گاهی با تصور اشیاء بی حرکت به صورت متحرک صورت می گیرد .
مثلاً قطار مترو که کاملاً ایستاده است اغلب به صورتی تعریف می شود که گویی در حال حرکت است .
اندازه این اشیاء هم معمولاً بیشتر برجسته می شوند و این احساس بزرگی به شنوندگان بعدی منتقل می شود .
این احساس به وسیله حافظه برجستگی پیدا میکند .
برجسته سازی همچنین موقعی دخالت می کند که داستان یا نقل قول شامل سمبولهای خانوادگی باشد .
چون سمبولهای خانوادگی برای تمام مردم آشنا و معنی دار هستند در نتیجه افراد بدون کوچکترین تردیدی به دلیل جنبه های عینی و آشنای آنها قسمتهای دیگر داستان را از نظر دور می سازند و به آنها اشاره می کنند .
توضیحات اضافه شده به وسیله آزمودنی در یک نقل قول که به او منتقل شده است نوعی برجسته سازی نهایی را تشکیل می دهد .
این توضیحات نشان دهنده نیاز به نوعی نتیجه گیری از داستان است که ناقص به نظر می رسد .
برجسته سازی با انحراف توضیحات حقیقت نما ، در شایعات زندگی روزانه به وضوح به چشم می خورد .
در حقیقت برجسته سازی به بزرگ نمایی برخی عناصر محتوا منجر می شود که بنظر مخاطبان متوالی بنیادی تلقی می شود و در این حین اصطلاحات و وقایعی که در پیام اصلی وجود نداشت اضافه می شود .
در واقع یکی از عملکردهای اصلی شایعه توضیح تنش های درونی است که فرد احساس میکند.
شایعه مانند گلوله برخی کوچکی است که هر چه می غلطتد بزرگتر و بزرگتر می شود .
همانند سازی تشبیه یا تغییر شکل معنا و ترتیب اجزاء در جهت نگرشهای افراد گروه می باشد وقتی علت برخی جزئیات و برجسته کردن بعضی دیگر و سایر تحریفات در شایعه را جستجو می کنیم علت را در همانند سازی می بینیم که مستقیماً در ارتباط با نیروهای پرقدرت جاذبه داری است که منبعث از زمینه های عقلانی و عاطفی موجود در ذهن شنونده اند و بر شایعه فشار وارد می آورند .
به عبارت دیگر همانند سازی فرآیندی است که طی آن تخصص مطابق تمایلات عاطفی و فرهنگی خود به تحریف یک شایعه می پردازند که این همانند سازی میتواند در زمینه های گوناگون از جمله همانند سازی ، توقعات ، عادات، علاقه به لباس ، تبعیض و ...
باشد در واقع ناقلان شایعه بر اساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم و متناهی می کنند .
همانند سازی با زمینه اصلی : عناصر و اجزاء بنا به خواسته انگیزه های برجسته داستان ، تسطح شده یا برجستگی می یابند و همینطور انها به نحوه ی چرخانده می شوند که داستان منسجم تر ، پذیرفتنی تر و جمع و جورتر جلوه نماید و با مطلب اصلی داستان هماهنگی داشته باشد .
ادامه خوب تمایل به اختتام به برجستگی منجر می شود .
آزمودنی تلاش می کند تا نقض موضوع محرک را برطرف کند ، چه این نقص مربوط به تصویر اصلی باشد و چه مربوط به گزارشی که او شنیده است .
در واقع گشتالتهای ناقص کامل می شوند : همانند سازی به وسیله تلخیص : گاهی به نظر می رسد که حافظه سعی دارد حداقل فشار مقدور را به خود وارد کند .
بدین ترتیب تلفیق دو جزء با یکدیگر از بخاطر سپردان جداگانه آنها با صرفه تر است ( یعنی به جای اینکه تک تک عناصر موجود را به صورت جداگانه به یاد آورد ، مقتصدانه همه را در یک مقوله کلی مطرح می نماید .
همانند سازی با توقعات : علاوه بر تغییراتی که به موضوع اصلی استحکام می بخشد تغییر بسیاری از عناصر به تقویت عادات فکری معمول عوامل ( پخش شایعه ) می انجامد .
چیزها به همان صورتی که معمولاً هستند درک می شوند و به یاد می آیند .
مثلاً آمبولانس صلیب سرخ به جای حمل مواد منفجره ، مولد دارویی حمل می کند ( نمونه ای از همانند سازی با توقعات و همچنین با زمینه اصلی ) همانند سازی با عادات زبان شناسی : آن چه ادراک می شود و در خاطر می ماند اغلب به کلیشه های کلامی از قبل ساخته شده گرایش دارد .
کلمات مورد استفاده در نقل قولها و بیان داستان ها اغلب برای شنونده تصاویر شگفت آور و آشنایی ایجاد میکند و همچنین موقعیتی را مشخص می کند که حادثه مورد بحث باید در آن وارد شود و ارزش معین پیدا می کند که باید برای آن در نظر گرفت .
همانند سازی ناشی از انگیزه های قویتر : هر چند در شرایط آزمایش برای شکوفایی گرایش های هیجانی که به بدگوئی ها ، شایعات و رسوایی را به عنوان هدف تعقیب می کند شرایط مساعدی نیست .
اما از آن جایی که این تمایلات در عمق فطرت انسان وجود دارند ، حتی ممکن است در شرایط آزمایشگاهی نیز ظاهر شوند .
همانند سازی با علاقه به لباس ( در زنان ) : گاهی اتفاق می افتد که توضیح ابتدایی تصویری که در آن لباس های زنانه به عنوان قسمتی بی معنی به نظر می رسد، بعداً به صورت داستانی درآید که منحصراً به مدهای زنانه باشد این نوع برجسته سازی ممکن است وقتی شایعه به وسیله گروهی از زنان نقل می شود ، بوجود آید .
ولی هرگز به وسیله گروهی از مردان به این صورت مطرح نمی شود .
همانند سازی با علاقه شغلی : افراد بر اساس علایق شغلی خود و نوع کار خود شایعات را می پراکنند مثلاً افرادی که آموزش نظامی دیده بودند در گزارشات خود علاقه خاصی به وقت روز و خواندن تابلوها برای فواصل و سمت و سو نشان میدادند .
کارآموزی شغلی آنها را به این دو موضوع حساس نموده بود .
همانند سازی با علاقه شخصی دلیل رواج شایعات نوعی علاقه شخصی اوست .
همانند سازی با تبعیض و تعصب مشکل است بتوان در موقعیت آزمایش تغییرات حاصل از کینه و نفرت را به دست آورد ، با این حال در بیشتر گزارشات اگر فرد سفید پوستی گزارش میداد از تصویری که سیاهپوست در آن بود او را فردی خشن می دید که با تیغی در دست مرد سفید پوست را تهدید می کرد.
همانند سازی با تبعیض و تعصب : مشکل است بتوان در موقعیت آزمایش تغییرات حاصل از کنیه و نفرت را به دست آورد ، با این حال در بیشتر گزارشات اگر فرد سفید پوستی گزارش می داد از تصویری که مرد سیاپوستی در آن بود او را فردی خشن می دید که با تیغی در دست مرد سفید پوست را تهدید می کرد .
مشتریان شایعه هر شایعه برای پخش و پذیرش نیازمند ارتباط با مشتریان خود است مثلاً شایعات مالی در بین کسانی رایج می ردد که بالا و پائین رفتن بازار ، بر ثورت آنان تاثیر می گذارد از این رو ، هر نیاز انسان می تواند به شایعه تحرک و پویایی خاصی ببخشد .
به عنوان مثال : کارمندی که از گرانی به تنگ آمده باشد ، بیشتر آمادگی پذیرش شایعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادی بخصوص افزایش حقوق و مزایا دارد تاکسی که این نیاز را ندارد.
در واقع ، انتقال یک شایعه فرایندی است اجتماعی که یک یک افراد جامعه میتوانند نقشهای متعددی در آن داشته باشند .
عده ای از افراد فقط پیام آورند و بر آنچه شنیده اند تکیه کرده ، آن را معتبر می دانند و منتقل می کنند .عده دیگر در نقش افراد شکاک ظاهر می شوند و درباره آنچه می شنوند تردید می کنند .
همچنین ، تعدادی نیز ممکن است به تعبیر و تفسیر روی بیاورند و درصدد این باشند که ببیند چه رخ می دهد تا احتمالاً بر اساس شایعه ها تصمیم گیری کنند و به اقداماتی خاص دست بزنند .
انواع شایعه معمولاً شایعات را به دو گروه تقسیم می کنند .
- معیار زمانی -معیار انگیزشی 1- شایعات خزنده : شایعاتی که به آرامی انتشار می یابند و مردم آنها را بطور پنهانی به یکدیگر متصل می کنند .
آنها به ظاهر بی سروصدا هستند و به طور خزنده ، اعتماد و اطمینان را از بین می برند و در نهایت در همه جا پخش می گردند .
2-شایعه های آتشین : شایعه هایی هستند که چون آتش به خرمن می افتد و در زمان کوتاهی ، گروه وسیعی را تحت پوشش قرار میدهند .
این شایعه ها ، بار هیجانی و عاطفی فراوان دارند و هیجانهایی چون وحشت ، خشم و خوشحالی ناگهانی ایجاد می کنند موجب بازتاب فوری می گردند .
3- شایعه های شناور : شایعه های شناور برای مدتی رواج می یابند ، قوت می گیرند و بعد به زیر آب فرو رفته و مخفی می مانند تا مجدداً در هنگام محطور شرایط مناسب سر برآورده و شایع می گردند .
اخبار و مطلبی که در جنگلها پیرامون آلوده سازی آنها ، وحشیگری دشمن در برخورد با زنان و کودکان و مانند آن پخش می شود از این نوع شایعه ها است .
طبقه بندی شایعه ها بر اساس معیار انگیزشی 1- شایعه های شیطانی : شایعه هایی که مبتنی بر ترس باشد شایعه های شیطانی نامیده میشود.
زمانی که مردم یک جامعه از چیزی ترسیده باشند ، آماده پذیرش شایعه درباره موضوع ترس خود هستند .
بعد از جمله ژاین به پرل هاربور مردم امریکا به شدت ترسیده بودند .
زیرا شایعه هایی مبنی بر اینکه بخش اعظم ناوگان اقیانوس آرام نابوده شده پخش شده بود .
شایعه هایی که بر تخیلات و ترس مبتنی بوده و ما بعضاً هشدار دهنده باشند شایعه های هراس آور خوانده می شوند که مثلاً گزارشهایی مبنی بر نزدیک شدن سربازان دشمن که خط آن این است که هر کس شایعه را باور کند ، معمولاً رفتارهای ناگهانی و خشونت آمیز همراه با فرار از خودشان می دهد .
3 – شایعه های رویایی : شایعه هایی که بر امید مبتنی باشند شایعه های رویایی نامیده می شوند .
این گونه شایعات فرد را در تخیلات و تفکرات آرزومندانه فرو می برد و از باور کردن و تکرار چیزهایی که امیدوار است حقیقت داشته باشند لذت می برد .
این گونه شایعه ها به سبب ایجاد احساس خوشایند در مردم پخش می شوند .